۱۴۰۲ بهمن ۲۷, جمعه

در مفهوم شکست تمام نمادهای «جمهوری اسلامی»

 در مفهوم شکست تمام نمادهای «جمهوری اسلامی»

شکست نمادهای نظام...
شکست نمادهای نظام...

هنگامی که در سیرک‌های ۲۲ بهمن نظام، پرستوهای بدحجاب و بی‌حجاب با حمایت و پشتیبانی نیروهای انتظامی، جولان دادند، کاربری در اینستاگرام نوشت: «بی‌شرف‌ها! پس چرا مهسا را کشتید؟»

 

در روزهای منتهی به سالگرد ۲۲ بهمن، شکست نمادها و اضمحلال اعتبار اجتماعی حاکمیت ولایت فقیه، اصلی‌ترین دغدغه‌ٔ سیاسی نظام شد. نماد رهبری که باید پیوندده ارکان اجتماع باشد، در قیام ۱۴۰۱ آماج خشم و نفرین و حتا هدف «به زیر خاک کشیدن» شد. اکنون اصل ولایت فقیه و شخص ولی‌فقیه، اصلی‌ترین موضوع کشاکش میان خودی‌های نظام شده است.

فرهنگ و ادبیات حاکمیت که از طریق رسانه‌ها و گفتارهای کارگزاران و امامان جمعه ترویج می‌شود، منفورترین نماد نظام شده است.

 

تصاویر معرف و منتسب به حاکمیت در میادین و خیابان‌ها و لگوهای معرف ارگانهای حکومتی و وابسته‌گان‌شان، از بیشترین اهداف کانون‌های شورشی هستند. تهاجم جوانان غیور و دلیر به این نمادهای حکومتی، بخشی از بی‌اعتبار کردن حاکمیت در منظر رسانه‌ها و شاهدان این عملیات‌هاست. این عملیاتها و تنوع و تداومشان نشان از وفور استعداد اجتماعی برای نابودی نمادهای حکومتی و پالایش شهرها و روستاها از نکبت آنها دارند.

 

رادیو و تلویزیون حکومتی به‌طور خاص در سالگردهای ۲۲ بهمن، آماج کینه و نفرت و خشم اکثریت مردم ایران هستند. اقشار معترض اجتماعی نیز به‌دفعات خشم و تنفرشان را از صدا و سیمای «میلی» ابراز نموده‌اند.

مراسم و تظاهرات حکومتی در سالگرد ۲۲ بهمن به سیرک‌های گدایی جمعیت در صحنه و به افتضاح ترمیم آن با فتوشاپ در فضای مجازی تبدیل شدند. افتضاح توسل به فتوشاپ توسط یک دولت برای نشان دادن حامی اجتماعی، گویای چیست؟ جز اذعان به شکست قاطع نمادها و اضمحلال اعتبار اجتماعی‌اش؟

نمازهای ریایی جمعه به‌اعتراف کارگزاران و رسانه‌های حکومتی، مدام دارند خالی و خالی‌تر می‌شوند.

 

گزارشات اینترنتی در شب ۲۲ بهمن یک خط مشترک داشتند که بسیار قابل توجه است؛ از بام خانه‌های چندین شهرها، شعارهای سرنگونی‌خواهی بلند بود. کارگزاران نظام برای جبران حمایت نشدن از مراسم حاکمیت، به فشفشه‌پرانی برای تحت‌الشعاع قرار دادن شعارها روی آوردند.

اقشار اجتماعی بر بی‌اعتبار کردن نمادهای سیاسی رژیم مثل مجلس و دولت متمرکز شده‌اند. چه گواهی گویاتر از این‌که اقشار گوناگون صنفی، در اعتراضات‌شان همواره تکرار می‌کنند که «دولت جنایت می‌کند ــ مجلس حمایت می‌کند»؟

این نمادها که یک‌زمانی مظاهر قدرت نظام بودند، اکنون به عوامل سرعت بخشیدن به بی‌اعتباری و سیر آن به جانب سقوط تبدیل شده‌اند.

 

به‌راستی چه پیامی از این واضح‌تر می‌تواند باشد که کارگزاران سیاسی و مذهبی نظام به خط شده‌اند تا هشدار بدهند: «می‌خواهند انتخابات ۱۱ اسفند را به رفراندوم علیه نظام تبدیل کنند». آیا این اعتراف به استعداد اجتماعی در جامعهٔ ایران برای «رفراندوم علیه نظام» نیست؟

 

سرمایه‌های اجتماعیِ حاکمیت ولایت فقیه، نخست یکی‌یکی فرو ریختند و اکنون تبدیل به آوار شده‌اند. این فروریزش از جامعه به درون حاکمیت راه یافته و به‌سرعت در پیشروی‌ست.

سقوط سنگین و همه‌جانبه در باور اجتماعی، مختصات بالفعل حاکمیت است. آنچه سر پا مانده، قامت یک ساختار متخلخل و میان‌تهی‌ست که تلاش دارد با سیرک‌های رنگارنگ، نمایش تحکیم راه بیندازد.

تصور کنید اگر حاکمیت آخوندی برای تحت‌الشعاع قرار دادن چنین شکست بزرگ اجتماعی، با میلیاردمیلیارد هزینه‌، بحران‌سازی در غزه، سوریه، یمن، لبنان و عراق را ضمیمه‌ٔ وضعیت خودش در ایران نکند، چند صباح می‌تواند سر پا بماند؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر