۱۴۰۲ اسفند ۹, چهارشنبه

آلخو ویدال کوادراس: «با دستم روی تلفن نوشتم: ایران!»

 آلخو ویدال کوادراس: «با دستم روی تلفن نوشتم: ایران!»

آلخو ویدال کوادراس
آلخو ویدال کوادراس

همبستگی با مردم و مقاومت ایران برای پیروزی در نبرد تمام‌عیار علیه فاشیسم دینی، جغرافیا، ملیت نمی‌شناسد. این نبردی است که دامنهٔ آن در قاره‌های مختلف گسترده شده است. بسیاری از شخصیت‌های جهانی، سیاست‌مداران، روزنامه‌نگاران، روشنفکران، نویسندگان، هنرمندان، پارلمانترها، رؤسای جمهور و نخست‌وزیران، دانشمندان برندهٔ جایزهٔ نوبل و مردم جهان از هر تیپ و گروه اجتماعی از آن حمایت می‌کنند.

حمایت آنان از آرمان آزادیخواهانهٔ مقاومت ایران، یادآور پیوستن هنرمندان و روشنفکران به جمهوری‌خواهان اسپانیا در جنگ جهانی دوم است. آنها در سال ۱۹۳۶ با تشکیل «تیپ بین‌المللی مادرید»، به «آراگون» آمدند تا در کنار چریک‌ها بجنگند. بسیاری از آنها در نبرد برای آزادی اسپانیا در خون خود غلتیدند.

«پابلو نرودا»، در کتاب «نبرد برای اسپانیا» ورود آنان به مادرید را چنین سروده است:

آنگاه در مه بامدادی

جمود آن ماه سرد مادرید از هم درید

و من با همین دو چشم خود

با همین دلی که می‌بیند، دیدم

ورود روشنان را،

رزمندگان ورزیدهٔ تیپ باریک و سخت و نرم و نیرومند سنگ را

«ورود تیپ بین‌المللی به مادرید»

اگر چه «فرانسیسکو فرانکو» و دیگر ژنرال‌های فاشیست حاکم بر اسپانیا دست‌به‌دامان موسولینی و هیتلر شدند تا مقاومت جمهوری‌خواهان را در هم بشکنند ولی سرانجام اسپانیا پیروز شد. اسپانیای مقاوم و الهام‌بخش روشنفکران چپ، اکنون در وجود شخصیتهایی مانند «آلخو ویدال کوادراس» به حیات خود ادامه می‌دهد.

ایران قرن بیست‌ویکم، چونان اسپانیای قرن بیستم به اشغال فاشیستها درآمده است. حامیان مقاومت ایران مانند تیپ بین‌المللی مادرید، هم‌دلی و هم‌نفسی با آزادی ایران را -در روزگار افول کرامت انسان و بازیچه قرار گرفتن ارزش‌های حقوق بشری- شرافت خود می‌دانند و به آن افتخار می‌کنند.

این جملهٔ آلخو ویدال کوادراس را به یاد بیاوریم که گویای این واقعیت است:

«من ۳۰سال است که با سازمان مجاهدین خلق کار می‌کنم. و باید بگویم، اگر به من اجازه این رضایت از خود را بدهید، این یکی از چیزهایی است که بعد از این تجربه طولانی، در زندگیم خیلی به آن افتخار می‌کنم».

 

بلاهت فاشیستی

فاشیسم دینی می‌خواست با ترور فیزیکی او، فضای وحشت و عقب‌نشینی در بین حامیان مقاومت ایجاد کند (۱). این بلاهتی است که خیلی از فاشیست‌های استخوان پوسیدهٔ تاریخ به آن دچار شده‌اند اما گلولهٔ شلیک‌شده به فک ویدال کمانه کرد و به شقیقهٔ خامنه‌ای فرود آمد.

آقای ویدال در اولین فرصت که توانست سلامت نسبی خود را بازیابد در پیامی پرشور و انگیزاننده به «اجلاس دوستان ایران آزاد ۲۲نوامبر ۲۰۲۳ ـ استراسبورگ»، نوشت:

«خانم رئیس‌جمهور محترم، مریم رجوی، رؤسای مشترک عزیز دوستان ایران آزاد، خاویر زارزالخوس و میلان زوور، همکاران و دوستان عزیز!

در ۹نوامبر در مادرید به قصد کشتن به‌صورتم شلیک کردند. اما به طرز معجزه‌آسایی جانم حفظ شد هر چند گلوله چانه‌ام را داغان کرد. وضعیت فعلی سلامتی من روند بهبودی کندی دارد و مدتی طول می‌کشد تا به سلامتی کامل برسم. من مطمئن هستم که روی شما حساب کنم که با کمک شما هر چه زودتر به سر کار برگردم».

 

«با دستم روی تلفن نوشتم: ایران!»

آقای ویدال در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود با حضور خبرنگاران اسپانیایی و بین‌المللی کلوپ مطبوعات مادرید به تاریخ ۴اسفند ۱۴۰۲ سخنان روز گلوله‌خوردن خود را با صراحتی بیشتر تکرار کرد:

«داخل آمبولانس برای پلیس که آنجا بود، چون نمی‌توانستم صحبت کنم با دستم روی تلفن نوشتم: ایران!... من شکی ندارم که این کار رژیم ایران بوده است. چرا که طی ۱۵سالی که نایب‌رئیس پارلمان اروپا بودم و بعد هم‌چنین به‌طور علنی و به‌طور خیلی فعال و آشکار از شورای ملی مقاومت ایران حمایت کردم که مخالف دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران است. به‌طور علنی، آشکار، با علاقه بسیار و به این موضوع شناخته می‌شدم و شهرت پیدا کردم.»

او سپس از لیستی نام برد که شامل اسامی ۳۰شخصیت حامی مقاومت ایران می‌شد که رژیم ایران تهیه کرده بود و نام وی نخستین نام در آن لیست بود.

 

عزم شکست‌ناپذیر برای ادامهٔ نبرد

خامنه‌ای و ماشین ترور او می‌خواست آقای ویدال و دیگر پشتیبانان بین‌المللی مقاومت را با حربهٔ ترور از میدان به در کند اما ناخواسته بر عزم و آمادگی جانانهٔ او و همفکران و هم‌سنگرانش افزود؛ افزون بر آن، رسوایی بین‌المللی را نیز به جان خرید. انعکاس وسیع کنفرانس مطبوعاتی آقای ویدال در خبرگزاریها بخشی از این رسوایی و سرشکستگی بود.

سخنان انگیزاننده آقای ویدال در آن کنفرانس وجه دیگری از پیوند عمیق وی و همفکران و هم‌سنگرانش را با آرمان آزادی ایران به نمایش گذاشت.

«حال که به هدفشان نرسیدند و به‌طور معجزه‌آسایی نجات یافتم، قصد دارم این مبارزه را برای دموکراسی و آزادی و حقوق‌بشر در ایران تا پایان عمر ادامه بدهم؛ به‌خصوص این‌بار با انگیزه، انرژی، اراده و تعهد بیشتر نسبت به آنچه تا الآن داشتم که البته کم هم نبوده است».

آقای ویدال، همان‌طور که گفتیم از نسلی است که اسپانیا را به گورستان فاشیستها تبدیل کرد. این سرودهٔ پابلو نرودا را به او تقدیم می‌کنیم. گویی نهیب نرودا خطاب به فاشیست‌های اسپانیا، خطابی است به خامنه‌ای و ژنرال‌های فاشیست او در زمانهٔ ما؛ کافی است به جای «اسپانیا»، «ایران» را به ذهن بیاوریم.

 

رو در روی شمایان دیده‌ام خون اسپانیا را

که برمی‌خیزد

تا در موجی از دشنه و غرور

غرقه‌تان سازد

 

ژنرال‌های خائن!

خانهٔ مرده‌ام را بنگرید

اسپانیای شکسته را

اما از هر خانهٔ مرده، فلزی گداخته برخواهد ساخت

به جای گلها

اما از هر حفرهٔ اسپانیا

اسپانیا خواهد آمد

اما از هر کودک مرده، تفنگی می‌روید با دو چشم

اما از هر جنایت، گلوله‌هایی‌زاده می‌شود

که روزی بر پیکرتان فروخواهد نشست

آنجا که قلب‌تان قرار دارد.

 

پانوشت:

(۱) این واقعیتی است که آقای ویدال در کنفرانس مطبوعاتی خود در ۴اسفند ۱۴۰۲به آن اشاره کرده است:

«هدف [آنها] از ترور من، خلاص‌شدن از شر یک دشمن بسیار آزار دهنده بوده است و این‌که ارعاب و ترساندن صدها سیاست‌مداری که از مقاومت ایران حمایت می‌کنند».

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر