چرا فاشیسم دینی، انتخابات برگزار میکند؟
- سیاسی
- 1402/12/07
در روزگاری که «سنت»، روابط و مناسبات انسانها را نظم و ترتیب میداد، پذیرش حاکم و تبعیت کردن از او توسط مردم، «بیعت» نامیده میشد. بیعت امری عرفی بود و پیش از اسلام هم جاری بود. حاکمی که با معیارها و ارزشهای آن روزگار با مردم بر سر مهر و عدالت بود، اطاعت میشد والا دیر یا زود مخالفتهای مردمی بالا میگرفت و منجر به برکناری و حتی از بین رفتن حاکم شقی و ظالم میگردید. امام حسین با یزید بیعت نکرد و با همه سختیها و مشکلاتی که برایش پیشآمد بر سر آرمانهای انسانی و توحیدی خود ماند و در کربلا بهشهادت رسید.
در روزگار جدید، معیار مشروعیت و پذیرش حکومتها با دموکراسی و بهرسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت ملتها، مشخص میگردد. یکی از ارکان مهم دموکراسی هم «انتخابات» است که جای بیعت را گرفته است. لازمه انتخابات صحیح و سالم هم اجرای حقوق اساسی بشر و آزادیهای مشروع در امر بیان عقاید، آزادی تجمع، تشکل و امکان انتخاب حاکم، نظارت بر عملکردش و حق تصحیح و تغییر اوست.
از ناگواریهای تلختر از زهر برای مردم ایران، غصب همین حقوق و ارکان دموکراسی به دست خمینی دجال و خلف دونپایهاش بود. نظام ولایت مطلقه فقیه که بر پایه نقض بنیادیترین حقوق مدنی، سیاسی و اقتصادی، اجتماعی پذیرفته شده در جامعه جهانی، شکل گرفت، از انتخابات، بیعتی را در نظر داشت که حاکم مبسوطالید بتواند برای حفظ حکومت از هر معیار و چارچوب و مرز سرخ دین و مذهب و اخلاق و عرف و هنجاری بگذرد و حفظ ضدانسانیترین حکومت دوران معاصر را «اوجب واجبات» بنامد.
فاشیسم دینی حاکم بر ایران از روز اول اجرای «انتخابات» در این نظام، این رکن اساسی دموکراسی را از محتوا و ماهیت لازم خود خالی کرد و آن را تبدیل به «رأیگیری» و با مضمون بیعت ساخت. و تا همین امروز با قلب ماهیت حق انتخاب و نظارت و تعویض مدیران جامعه با رأی مردم، عملاً کار را به «انتصاب» کارگزاران و ایادی و مهرهای حامی خود در قوای مقننه، قضاییه و اجرایی تبدیل نموده است.
«در دنیای امروز، انتخابات بهعنوان یک رکن دموکراسی مطرح بوده که امکان مهار قدرت را عملی میکند. محدودکردن دامنه قدرت انتخاب مردم با هر روشی موجب کژکارکردی انتخابات میشود. مغفول گذاشتن فلسفه انتخابات و تقلیل آن به پای صندوق رأی رفتن، نشان میدهد فلسفه مهار قدرت نادیده گرفته شده و اصل بر صورت انتخابات است» (شرق۲۵ بهمن۱۴۰۲).
اعتراف خمینی به نقض عامدانه قانون اساسی
یکی از معدود اعترافات خمینی مبنی بر نقض اصول و پیمانی که با مردم داشت و از جمله نابود کردن فلسفه انتخابات و شکلگیری دموکراسی در ایران، مربوط به نقض قانون اساسی در طول جنگ ۸ ساله ضدمیهنیاش بود. در آن دوران مجلس آخوندی که امروز خامنهای برای اجرای نمایش آن دست و پا میزند، عملاً در اختیار شورای نگهبان و مجمع غیرقانونی باندهای غارتگر و سرکوبگر «تشخیص مصلحت نظام» بود و خمینی بر این امر صحه گذاشته بود. بنابراین برای دلجویی از گماشتههای متوهمش در مجلس بیخاصیت در نامهیی به تاریخ۷آذر۱۳۶۷ چنین اقرار کرد: «مطلبی که نوشتهاید کاملاً درست است. انشاءاللّه تصمیم دارم در تمام زمینهها وضع بهصورتی درآید که همه طبق قانون اساسی حرکت کنیم. آنچه در این سالها انجام گرفته است در ارتباط با جنگ بوده است. مصلحت نظام و اسلام اقتضا میکرد تا گره های کور قانونی سریعاً به نفع مردم و اسلام باز گردد» (صحیفه ج۲۱)
از نظر خمینی و خلف مستبد و خونریزش، کارکرد مجلسی که این همه هزینههای گزاف برای ارتزاق مفتخورانی به اسم نماینده خرجش میگردد و تا پول آجیل و نشست و بر خواستشان از جیب ملت درآورده میشود، زدن گره کور به امور جاری مملکت است.
دوران خمینی سپری شد و خامنهای بیش از ۳۰ سال است که در برپایی نمایش انتخابات، کار را به اینجا رسانده است که مجلس بیخاصیت، ناتوان و مطیع عمود خیمه و پاسداران جنایتکار و آخوندهای دینفروش را بازیچه نقشههای جنونآمیز خارجی و سرکوب و غارتگری مردم رنجدیده و ستمزده ایران نموده، اما دست از دجالبازی برنداشته است و میگوید: «انتخابات جلوی دیکتاتوری، هرج و مرج و ناامنی را میگیرد» و خواهان حضور مردم در پای صندوقهای خالی از معناست.
او مهمترین شرط انتخاب شوندگان را اعتقاد و التزام عملی به اسلام و «نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران» و ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل ولایت مطلقه فقیه میداند. اگر چه هرکس این موارد را قبول نداشت فقط میتواند به برگزیدههای شورای نگهبان رأی دهد! حجاب هم نداشت اشکالی ندارد!
عضو حقوقدان شورای نگهبان هم پروایی ندارد که بگوید: «هیچ کشوری به اندازه ما در حوزه انتخابات تجربه ندارد و در طول این ۴۵ سال تقریباً هر سال یک انتخابات بهطور متوسط برگزار شده است» (ایرنا۸بهمن۱۴۰۲).
دیکتاتوری انتخاباتی؛ باز تولید استبداد
امروزه در سراسر جهان شاهد برگزاری انتخابات هستیم. بعضی از آنها نه آزاد و نه عادلانه است. آندریاس شدلر در کتاب (انتخابات بدون دموکراسی) فهرستی از این کشورها بهنام «دیکتاتوری انتخاباتی» تهیه کرده است. در این کشورها آزادیهای پایهیی نقض میشود و حقوق اساسی مردم زیرپای دیکتاتور قرار میگیرد اما با اینحال انتخابات برگزار میشود! و مجالس قانونگذاری شکل میگیرد تا رژیم ضدمردمی به جهان نشان دهد ما هم انتخابات داریم! این نوع انتخابات برای «گردش قدرت» نیست بلکه برای «تثبیت و ابدی کردن قدرت حاکم» است.
مجله اکونومیست نیز در ۱۴۰۲ فهرستی از کشورهای دیکتاتوری که انتخابات برگزار میکنند اما فاقد دموکراسی هستند، منتشر کرد که در آن رژیم ایران در رتبه۱۵۳جهان، پایینتر از اریتره، بلاروس و ازبکستان قرار گرفته است. در برخی از این کشورها مشارکت بهاصطلاح مردمی بیش از ۷۰ درصد بود. اما از نظر ناظران بینالمللی، آزاد، سالم و عادلانه نیست. چه رسد به انتخابات مجلس آخوندی که مشارکت در آن معنا ندارد.
انتخابات قلابی؛ نه، انقلاب مردمی؛ آری
نخستین گام آزادی از فاشیسم دینی، همکاری نکردن برای خالص سازی، تحریم مستبدان جنایتکار و مخالفت با انتصابات حکومتی است.
مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران گفتند: «شعبده انتخابات خامنهای، جنگ وجدال فضاحتبار بر سر غصب حق حاکمیت ملت است. در این رژیم جایی برای ”انتخاب“ نیست زمان“ انقلاب“ است».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر