قسمت چهارم: زیباترین لحظات پیروزی
- سیاست
- 1393/03/26
زیباترین لحظات پیروزی
در همان روز حمله ۱۷ژوئن، ایرانیان بسیاری همراه با هواداران مجاهدین و شورای ملی مقاومت به اورسور اواز آمده و در خیابان اقامتگاه تحصن و اعتصاب کردهاند. در اینجا هیچکس از پس زنانی که از راههای دور یا نزدیک، از بلژیک تا سوئد و انگلستان، یونان، ترکیه، آمریکا و کانادا به اورسور اواز شتافتهاند، برنمیآید. برخی از آنان میگویند که به مجرد شنیدن دستگیری خانم رجوی، خانه و زندگی و حتی کودکان بیمار یا شیرخوارشان را رها کرده و به اورسور اواز آمدهاند. زنان شهرک اورسور اواز و مناطق اطراف، بهنحوی شگفت و بدون اینکه بتوانند با این زنان به زبان واحدی صحبت کنند، به روی آنها آغوش میگشایند. در اینجا همبستگی شگفتی حکمفرماست. مردان رنجور و اعتصاب کرده، در منتهای ضعف و گرسنگی، سنگینترین کارها را به سرعت انجام میدهند.
ایرانیان سوگند خوردهاند که تا آزادی مریم رجوی از پا ننشینند. زنی که به گفته دادستان، تعادل ژئوپلیتیک دنیای وحشی آخوند سالار را برهم میریزد. مطبوعات فرانسه، به این زن یعنی مریم رجوی، عنوان «پاسیوناریای» مقاومت ایران را میدهند. پاسیوناریا که در لغت بهمعنی «گل احساسات» است، اسم مستعار «دولوروس ایباروری»، بانوی مقاومت اسپانیاست که در جنگهای داخلی این کشور، بهخاطر سخنرانیهای آتشینش، به یک افسانه زنده تبدیل شده بود.
پاسیوناریا همیشه این جمله منسوب به امیلیانو زاپاتا را که به شعار جنگهای داخلی اسپانیا تبدیل شده بود تکرار میکرد که: «بهتر است ایستاده بر پاهایتان بمیرید تا بر روی زانوانتان زندگی کنید!».
پاسیوناریا در سخنرانی خداحافظی خود، در بارسلون به زنان و مردان اسپانیایی گفت: «به فرزندانتان در مورد آنهایی که از دریاها و کوهها گذشتند و از مرزهای حفاظتشده توسط سرنیزه رد شدند، تعریف کنید و بگویید، در حالیکه سگان تشنه در پی دریدن گوشتشان بودند، آنها از همه چیز خود گذشتند، عشقشان، کشورشان، خانه و ثروتشان، پدرانشان، مادرانشان، همسرانشان، برادران، خواهران و فرزندانشان... تا به ما بگویند: ”ما اینجا هستیم، برای آرمانمان، آرمان همه بشریت مترقی و پیشرو“ »...
بهمدت 2 هفته اخبار اورسور اواز و دستگیری مریم رجوی سرخط اخبار فرانسه و بسیاری از رسانهها ی بینالمللی است. در این میان، یک شب نیایش و دعا برگزار میشود که از واشینگتن تا لندن، سوئد، پاریس، ژنو، برلین و رم تا قرارگاه اشرف و بسیاری از خانهها در داخل ایران را در مینوردد، شخصیتهای بسیاری در فرانسه و در کشورهای دیگر، انزجار خود را از رفتار دولت فرانسه اعلام میکنند. حزب سوسیالیست آنچه را که انجام شده یک افتضاح سیاسی مینامد.
مطبوعات فرانسه کماکان از «عملیات غول آسای دستگیری» صحبت میکنند.
خانم دانیل میتران، همسر رئیسجمهور فقید فرانسه و رئیس فرانس لیبرته، در فردای 17ژوئن، نخستین کسی است که به آور سورواز میشتابد. خانم میتران برچسب فرقه، سکت و کیش شخصیت، علیه مجاهدین را تمسخرانگیز اعلام میکند و میگوید: «من و همسرم هم زمانی تروریست خوانده میشدیم؛ اما بعد او رئیسجمهور فرانسه شد و به من مدال افتخار دادند». وی میپرسد: «چگونه میتوان مجاهدین را با این روابط عمومی و روابط سیاسی و روابط گسترده بینالمللی و همین روابطی که با همسایگانشان در اینجا دارند، سکت خواند؟»
ایوبونه رئیس پیشین د.اس.ت، یک سال بعد در سخنرانی خود اشاره میکند: «بیش از شانزده ارگان دولتی در این عملیات شرکت داشتند. مطبوعات فرانسه که این عملیات را بزرگ توصیف کردند، چند ساعت قبل از شروع آن خبردار شدند».
«لاگازت دو وال دواز» 11 تیر، با تیتر درشتی نوشت: «اطلاعات فرانسویها به وسیله تهران مسموم شدهاند». این روزنامه میافزاید: «از فردای روزی که گزارش د.اس.ت انتشار یافت، مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران به یک ضد حمله در جبهه اطلاعرسانی دست زدند... افشین علوی به آرامی میگوید اینها اتهاماتی دست چین شده و بیپایه است. در همه این حرفها، ما بیان کلمات و روشهای سرویسهای امنیتی ایران را میبینیم. برای مجاهدین این جریانی روشن است: ”سرویسهای امنیتی فرانسه توسط همسانان خود در تهران مسموم شدهاند“ ».
در این اثناء مریم رجوی از زندان اطلاعات فرانسه به زندان «فلوری مرو ژیس» منتقل میشود. در زندان اطلاعات، او را از مسیرهای زیرزمینی، در محاصره مأموران و سگهای محافظ، به کاخ دادگستری میبرند. در زندان شهربانی نیز هر روز سلول او تعویض میشود. ملاقات برای او ممنوع است. او به عمد از غذای زندان نمیخورد. از پولی که برایش فرستاده شده، تنها 20 یورو به او داده میشود. با وجود جراحی سنگین 3 هفته پیش، در آن روزهای زندان، تنها با نان، خود را سر پا نگه میدارد.
اما سرانجام دادگاه، در روز 2 ژوئیه، به آزادی مریم رجوی رأی میدهد. البته خود او تا صبح روز بعد، در سلولش، از این حکم بیاطلاع است. اما این خبر، موجی از شور، شعف و انفجار شادی، در میان ایرانیان، برپا میکند.
فیگارو لحظه اعلام خبر، در ساعت 6 بعدازظهر 2 ژوئیه را، در اورسورواز، چنین تصویر میکند:
«فریادها، گریهها و احساسات... خبر ظرف چند ثانیه در میان تمامی تظاهر کنندگان اورسور اواز پیچید و شور و شوقی غیرقابل تصور ایجاد کرد. یک نفر که در اعتصابغذا بهسر میبرد، تصور کرد مریم رجوی را در ماشینی دیده است. سایر اعتصابکنندگان در اطراف او آواز میخوانند: ”او آزاد شد، او آزاد شد“
در حالیکه اشک در چشمانشان جمع شده است، به فارسی یا انگلیسی شعار میدادند: ”زنده باد مریم، ما پیروز شدیم“ ».
خانم مریم رجوی، ظهر روز بعد، پنجشنبه 3 ژوئیه 2003 (12 تیرماه 1382) از زندان آزاد میشود. قرارگاه اشرف اکنون براستی به دیار بیقراران تبدیل شده است.
تلویزیون کانال 1 فرانسه خبر داد: «کسانی که از سراسر اروپا آمده بودند، از او همچون مسیح استقبال کردند. آنها فریاد میزدند «خاتمی چشمت کور – ما مریم را آوردیم!» لبخند از لبان این رهبر مقاومت هرگز محو نمیشود. او ابتدا در مقابل یادبود دو تن از مجاهدین، که خود را به آتش کشیده بودند توقف و ادای احترام کرد. سپس در یک سخنرانی بهمدت یک ساعت، اتهامات تروریستی را به چالش طلبید و اطمینان داد که میتواند حساب جزء به جزء همه پولهای توقیف شده را، پس بدهد.
تلویزیون کانال 3 از جشنی مانند ورود رئیس یک کشور در اورسورواز، گزارش داد و گفت: «مریم رجوی اجازه نمیدهد در چهرهاش، هیچ تلخکامی بهخاطر بازداشتش دیده شود. 1200 ایرانی از سراسر اروپا، برای استقبال از او و ابراز احساسات برای او، خود را به اینجا رساندهاند. اما او ابتدا میخواهد چند شاخه گل بر بنای یادبود دو زنی بگذارد که بهخاطر اعتراض علیه دستگیریاش، خود را به آتش کشیدند. این یک عملیات بزرگ پلیس بود که بعد از 15روز از انجام آن، از نظر بعضی، یک ضربه بهخاطر هیچ چیز، بوده است. شهردار آور میگوید: ”د.اس.ت بهدنبال چه چیزی میگشت؟ قاضی بروگیر دنبال چه چیزی میگشت؟ سلاح؟ دلایل تروریسم؟ هیچ چیز. تحقیقات این را بهخوبی ثابت کرد. حمله پلیس در 2 نوبت تکرار شد اما در اینجا هیچ چیز یافت نشده است“ ... مریم رجوی در پشت پودیومی که به تریبون سیاسی تبدیل شده است توضیح داد: ”سرویسهای اطلاعات فرانسه توسط اطلاعات دروغین از منبع اطلاعات آخوندها و مأموران اطلاعات ایران، که خود را اعضای سابق مجاهدین مینامند، فریب داده شدهاند“. امشب این آزادی بهعنوان یک پیروزی تلقی میشود. مریم رجوی، اکنون بیش از هر زمان، نماد مقاومت ایران است».
مطبوعات و رادیوهای فرانسه گزارش دادند، سخن از یک «رهبر کاریسماتیک» است که «نماد مقاومت ایران» است و «برچسب تروریستی و دولت فرانسه را در پس یک حمله غولآسا، خجالتزده میکند»!
رادیو «فرانس انفو» موضعگیری حزب سوسیالیست را گزارش میکند که مشروعیت عملیات علیه مجاهدین را زیر علامت سؤال برده و آن را یک افتضاح توصیف میکند. فرانس انفو، میافزاید: «افراد پلیس تلخکامند. بهگفته معاون دبیرکل ملی سندیکای افسران پلیس، همه چیز بر باد رفته است»! شهردار اورسور اواز میگوید: «اکنون دولت باید توضیح دهد برای چه این عملیات را انجام داده؟ چه چیزی در پشت قضیه بوده؟ آیا زد و بندهای بینالمللی در کار بوده؟ ما امروز در انتظار پاسخ هستیم».
فیگارو بهنقل از یک حقوقدان و وکیل مدافع مینویسد: «این یک تو دهنی واقعی به قاضی تحقیق و مسئول بازداشت مجاهدین میباشد».
تحلیلگر فرانس انتر، آزادی مریم رجوی و استقبال هموطنانش از او را، یک پسرفت برای دادستانی و یک تودهنی برای قاضی بروگیر و مأموران اطلاعات فرانسه میخواند، که رئیسشان گفته بود مجاهدین قصد انجام سوءقصدهایی را در اروپا داشتند».
اومانیته مینویسد: «... دیروز در اورسورآز، صدها تن از هواداران و اعضای مجاهدین خلق ایران، پیشواز فاتحانهای از رهبری خود، مریم رجوی، سازمان دادند... تصمیم دادگاه استیناف یک ناکامی غیرقابل اعتراض برای بخش قضایی اداره ضدتروریستی و یک انکار شدید برای روشهای بکار برده شده توسط قاضی ژان لویی بروگیر است».
لوموند استقبال پیروزمندانه از مریم رجوی را تیتر میکند و مینویسد: «روز پنجشنبه در اور، به مریم رجوی خوشآمد گفته شد... فرش قرمز پهن شد و همه جا غرق در گل بود. انبوه بادکنکهایی که به آسمان میرفت، فریاد شادی رقص و آواز و فشار جمعیتی که او را در میان گرفته بود... امروز گویا مجاهدین عرش را سیر میکنند»...
تیتر روزنامه آلمانی فرانکفورتر روندشاو چنین بود: «مایه خجالت برای شکارچیان تروریست که زیاده روی میکنند... دادگاه استیناف پاریس، مریم رجوی، سمبل مقاومت ایران را آزاد کرد».
اما یک واکنش منفی هم وجود داشت. واکنشی از طرف دیکتاتوری آخوندی. خبرگزاری فرانسه 16 تیر گزارش کرد: «سخنگوی وزارتخارجه ایران گفت از تصمیم دادگاه فرانسه برای آزادسازی رجوی بسیار آزرده شده است. همچنین بهخاطر انتشار عکس رهبر اپوزیسیون (مریم رجوی) در یک روزنامه داخل ایران، آن روزنامه بسته شد. سردبیر و همسرش دستگیر گردیدند. روزنامه آسیا در صفحه اول عکسی از مریم رجوی در حال لبخند نشان میداد که دسته گلی در دست داشت و توسط دوستدارانش مورد استقبال قرار میگرفت... سخنگوی وزارتخارجه ایران از فرانسه خواست از ایجاد ”یک الگوی منفی“ در برخورد با این گروه پرهیز کند. او به خبرنگاران گفت: ”این یک مسئولیت بینالمللی برای فرانسه و همچنین کشورهای دیگر میباشد که با تروریست مبارزه کنند و این گروه یک نمونه عالی است“ ».
آزادی «نماد مقاومت»، براستی یکی از برجستهترین و شیرینترین لحظات سالیان مقاومت بود. مسعود رجوی این لحظه را «از شکوهمندترین لحظههای تاریخ مقاومت مردم ایران» توصیف کرد: «لحظهای که تار و پود، بود و نبود، و عطش سوزان ایران و ایرانی برای آزادی را در انظار جهانیان به نمایش گذاشت» (مسعود رجوی - 12 تیر 1382)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر