۱۴۰۳ شهریور ۱۱, یکشنبه

سازمان مجاهدین خلق ایران؛ مصاف با ۶۰سال شیطا‌ن‌سازی

 

سازمان مجاهدین خلق ایران؛ مصاف با ۶۰سال شیطا‌ن‌سازی

مصاف با ۶۰سال شیطان‌سازی
مصاف با ۶۰سال شیطان‌سازی

در کتیبه‌ٔ بی‌مرگ حافظه‌ها

در آینه‌سارترین هوای کوهستان

و مکث سبز درخت

بر شانهٔ خاک

ایستاد‌ه‌ام آن‌چنان اندیشه بلند

آن‌چنان هم قامت با غرور غرور

که با هیچ دشنه و دشنام

کشت نتوانی‌ام

 

«شیطان‌سازی» (Demonization) در تاریخ بشر قدمتی دیرینه دارد. نام دیگر آن «تکفیر» یا به کفر متهم کردن افراد عادی یا مخالفان از جانب متولیان دینی است. از آنجا که الیگارشی ولایت فقیه در ایران شباهت زیادی به نظام کلیسا در قرون‌وسطا دارد، از همان روش‌ها تقلید می‌کند (۱).

نظام قرون‌وسطایی آخوندی در قرن بیست‌و‌یکم، جنایتهایی را در حق مخالفان خود و به‌ویژه مجاهدین مرتکب می‌شود که از محدودهٔ «تکفیر» فراتر رفته است. این اعمال ضدبشری در برهه‌یی از تاریخ رخ می‌دهد که با اعلامیهٔ جهانی حقوق‌بشر، قوانین انسان‌دوستانهٔ بین‌المللی و صلاحیت جهانی برای مجازات آمران و عاملان جنایت علیه بشریت شناخته می‌شود.

 

شیطان‌سازی مجاهدین وجه مشترک شاه و شیخ

با بررسی تاریخ معاصر متوجه می‌شویم که شاه و شیخ، سازمان مجاهدین را مهم‌ترین تهدید حاکمیت خود می‌دیده‌اند. از آنجا که این سازمان در حیات ۶۰سالهٔ خود و در بستر ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی و تاریخی، اثرگذارترین نیروی پیشتاز بر تحولات سیاسی- اجتماعی ایران بوده، در ابعادی غیرقابل مقایسه با دیگر گروهها و جریانهای سیاسی در معرض شیطان‌سازیهای سیستماتیک و برنامه‌ریزی شدهٔ شاه و شیخ قرار گرفته است.

ساواک برای مقابله با محبوبیت و اقبال اجتماعی مجاهدین آنها را «خرابکار»، «عامل بغداد»، «مارکسیست اسلامی» می‌نامید. این برچسب آخری با تأیید و مورد استقبال آخوندها نیز بود. بعد از ضربه اپورتونیستی سال۱۳۵۴، استفاده از حربهٔ «مارکسیسم» برای شیطان‌سازی مجاهدین در ساواک برنامه‌ریزی شده و از سوی آخوندهای مرتجع رله و پشتیبانی می‌شد.

بعد از انقلاب ضدسلطنتی، شیطان‌سازی از مجاهدین ابعادی گسترده و غیرقابل تصور پیدا کرد.

شیخ بسا فراتر از شاه، همراه با شیطان‌سازیها، انواع شکنجه و مرگ را از تمام‌کش کردن در محل دستگیری گرفته تا قبر و قیامت و قفس و تابوت بر جسم و جان نسل رجوی آزمود؛ چنان که داد منتظری، جانشین وقت خمینی نیز درآمد. او گفت:

«مجاهدین خلق یک سنخ فکر و برداشت هستند، یک نحو منطق است و منطق غلط را با منطق صحیح باید جواب داد با کشتن حل نمی‌شود بلکه ترویج می‌شود».

 

برچسب «منافق»، مکمل «مارکسیست اسلامی»

خمینی این خلف تاریخی پهلوی برای از دور خارج کردن مجاهدین از صحنهٔ سیاسی ـ اجتماعی ایران به آنها برچسب «منافق» زد و اعلام کرد: «منافقین از کفار بدترند». او بعدها آنان را «محارب» و «باغی» نامید. معنای این فتوا این بود که «جان و مال و خون آنان حلال است».

از همان هنگام شیطان‌سازی از مجاهدین پروژهٔ اصلی نظام ولایت فقیه شد. خمینی ابایی نداشت که برای نابودی دشمن اصلی خود مجاهدین را متهم به آتش‌زدن خرمن کشاورزان کند و در تهمت‌زنی و افترا به آنان تا آنجا پیش برود که مفتضحانه مدعی شود: «ما سورهٔ منافقین داریم، اما سورهٔ کفار نداریم»!

او در حکم دست‌نویس خود خطاب به جلادان قضاییه عبارتهای زیر را برای نسل‌کشی مجاهدین به کار برده است:

«رحم بر محاربین ساده‌اندیشی‌است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا، از اصول تردید‌ناپذیر نظام اسلامی ا‌ست. امیدوارم با خشم و کینهٔ انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهدهٔ آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند «اشداء علی‌الکفار» باشند».

 

لیستی بلند از شیطان‌سازی ۶۰ساله

در برخی از محورهای شیطان‌سازی، شاه‌پرستان، لابی‌های سیاست مماشات و دیگر اضداد مجاهدین با وزارت اطلاعات آخوندی هم‌سو و هم‌کاسه هستند. در این یادداشت تلاش می‌شود به برخی از آنها اشاره شود.

۱- زمینه‌سازی برای نسل‌کشی مجاهدین با برچسب رذیلانهٔ «نفاق»؛ این همان روشی است که هانا آرنت می‌گوید هیتلر در بارهٔ یهودی‌ها به‌کار برد. ابتدا آنان را از جامعهٔ آلمان جدا و از حقوق سیاسی- مدنی محروم کرد و سپس به اردوگاههای جمعی و دست آخر در اتاق گاز و میدانهای تیرباران فرستاد.

گناه مجاهدین این بوده است که از همان آغاز حاضر نشدند به ولایت فرعونی او تمکین کنند. جرمشان این بود که به‌قول خمینی «اسلام راستین می‌خواهند نه اسلامی که در آن حدود شرعیه جاری شود [بخوانید سنگسار کنند و چشم در بیاورند... نه اسلامی که کمونیستها را سرکوب کند!» (صحبت‌های خمینی. ۱خرداد۱۳۶۲)؛

۲- «محارب» و «باغی» نامیدن مجاهدین و مباح دانستن جان و مال آنان.

«مجاهدین خلق ایران به فرمان امام خمینی مرتدین و از کفار بدترند. هیچ‌گونه احترام مالی ندارند؛ بلکه حیاتی هم ندارند» (آخوند علامه، حاکم ضدشرع بم. نشریه مجاهد شماره ۱۰۳، ۹ دی ۱۳۵۹).

نابودی فیزیکی مجاهدین با این شیطان‌سازی، پروژهٔ ادامه‌دار این رژیم است و هم‌اکنون در دادگاه غیابی نمایشی پی‌گرفته می‌شود؛

۳- سلاخی کردن کشیش‌های مسیحی در اوایل دهه ۱۳۷۰ و بمب‌گذاری در حرم امام رضا در ۳۰خرداد ۱۳۷۳ و نسبت دادن آن به مجاهدین برای بی‌اعتبارسازی آنان؛

۴- وارد کردن اتهام روابط غیراخلاقی برای بی‌اعتبارسازی در منظر عمومی. این شیوهٔ «مک کارتیستی» پیش‌تر در آمریکا برای از دور خارج کردن «مارتین لوتر کینگ» مورد استفاده قرار گرفته بود؛

۵- تخطئه انقلاب درونی ایدئولوژیک مجاهدین و نثار انواع تهمت‌های آخوند‌ساخته به رهبری آنان؛

۶- متهم کردن مجاهدین به طلاق اجباری و بی‌عاطفگی به خانواده و نیز اتهام جدا کردن از پدر و مادر؛

۷- اتهام کردکشی؛

۸- اتهام وابستگی مالی به کشورهای مختلف و نیز پول‌شویی و اباطیل دیگر از این جنس؛

۹- اتهام جاسوسی برای سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه؛

۱۰-اتهام همکاری با ارتش عراق و ستون پنجم این کشور بودن؛

۱۱-اتهام پول دادن به شخصیتها برای سخنرانی در گردهمایی‌ها و کنفرانس‌های مقاومت؛

۱۲-تروریست نامیدن مجاهدین و درخواست از آمریکا و اروپا برای قرار دادن آنها در لیست‌های تروریستی؛

۱۳ـ اتهام مخفی کردن سلاحهای شیمیایی و هسته‌یی عراق در قرارگاههای مجاهدین؛

۱۴-اتهام زندا‌ن‌سازی و شکنجه و قتل اعضا؛

۱۵-اتهام کیش شخصیت به مسعود رجوی؛

۱۶-اتهام دموکراتیک نبودن مجاهدین و مناسبات آنان؛

۱۷-اتهام سکت و فرقه‌گرایی و شست‌و‌شوی مغزی اعضا. به یک نمونه دقت کنید:

«در اردوگاه‌های نظامی مجاهدین شیوه‌های خاصی برای آموزش هواداران به کار گرفته می‌شود و ابزارهای شست‌وشوی مغزی با استفاده از زور و اسلحه در این پایگاهها رواج داشته و در مجموع این تشکیلات یک فرقه شخصی و رجوی رهبر آن است» (روزنامهٔ همشهری. ۹اسفند ۱۳۸۱).؛

۱۸- اشاعهٔ دروغ بزرگ محبوب نبودن مجاهدین در جامعهٔ ایران و نداشتن پایگاه اجتماعی؛

و...

این لیست طولانی هم‌چنان ادامه دارد و هم‌چنان که اشاره کردیم در بسیاری از موارد اتاق فکر آخوندها این شیطان‌ساز را تولید می‌کند و نوع غنی‌شدهٔ آن بر زبان و قلم بازماندگان سلطنت مدفون، لابی‌های سیاست مماشات و پاسداران سیاسی باز تکرار می‌شود.

 

ناکامی شیطان و سیاست شیطان‌سازی

شاه بی‌اعتبارسازی و نابودی مجاهدین را به گور برد. شیخ اکنون با تعقیب رد پای او با صرف بودجه‌های کلان برای ساختن فیلم سینمایی، سریال‌های سفارشی، مستند، برگزاری نمایشگاه و نیز چاپ انواع کتاب و به‌کار گیری ارتش سایبری در فضای مجازی و... از هیچ تلاشی برای شکستن وجهه مجاهدین فروگذار نمی‌کند. تهیهٔ طومارهای جعلی و ارسال برای مقام‌های کشور آلبانی تحت نام خانواده‌های مجاهدین، بذل و بخشش سرمایه‌های ملی ایران خراب کردن مقاومت در بیرون از مرزهای ایران و نیز استفاده از مزدبگیران رنگارنگ و پیشانی سیاه این هدف را پی می‌گیرد، اما تمامی این خاصه‌خرجی‌ها به ضد خود تبدیل شده است.

در نقطهٔ مقابل، کارزار با این شیطان‌سازی نیز ادامه داشته است و خواهد داشت؛ محصول مبارک آن کنار رفتن ابرهای ستبر و تاریکی‌زا و نمایان شدن سیمای بی‌آلایش خورشید برای نسل‌های جوان و شیفتهٔ حقیقت است. ۶۰سال کارنامهٔ پرافتخار گویای این واقعیت است.

 

 

پانوشت: 

(۱) در دوران انگیزیسیون، محکمه‌های تفتیش عقاید قرنهای متمادی به‌نام دین و مذهب مخالفان کلیسا را مورد پیگیرد و مجازات قرار داده‌اند. آنها جنایتهایی مرتکب شده‌اند که بشریت از یادآوری‌اش شرم می‌کند و در هراسی عمیق فرو می‌رود. به دستور این بنگاه عظیم وحشت‌پراکنی فقط «در اسپانیا طی ۳۳۹ سال، حدود ۳۴۶۵۸ نفر به دستور این محاکم زنده و ۱۸۰۴۹ نفر مرده سوزانیده شدند. در حدود ۲۸۸۲۱۴ تن به اعمال شاقه، کار اجباری و زندان همیشگی محکوم شده و بیش از ۲۰۰۰۰۰ نفر لباس سان بنیتو پوشیده و تا پایان عمر خود از همهٔ حقوق‌بشری و انسانی محروم گشتند» (م.ر.فرآل. دادگاه تفتیش عقاید (انگیزیسیون).. ترجمه دکتر لطفعلی بریمانی. گوتنبرگ. تابستان ۱۳۶۲)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر