نقش رژیم مُلاها در سوریه فقط در سطح پیاده نظام پوتین
از نتایج نشست وین چنین برمی آید که آمریکا و روسیه پیرامون مساله
سوریه به یکدیگر نزدیک شده اند؛ تحولی که به سود رژیم ولایت فقیه نیست و آن
را در "عقبه استراتژیک" خود بیش از پیش به حاشیه می راند. همزمان، حرکت دو
کشور مزبور بر بستر منافع مُشترک، به مفهوم افزایش فشار بین المللی بر
مُتحد استراتژیک رژیم اسد خواهد بود.
آخرین نشست بین المللی پیرامون سوریه، با دو نتیجه مُشخص در پهنه سیاسی و نظامی به پایان رسید. نخُست، شرکت کنندگان، پروسه دوران گُذار از نظم سیاسی موجود در سوریه را به جریان انداختند که می بایست ظرف 18 ماه به فرجام برسد. سپس، مُسکو و واشنگتُن با تعریف جبهه النُصره و حُکومت اسلامی (داعش) به مثابه اهداف نظامی مُشترک، موضوع همکاریهای نظامی را در برابر نهادند.
نتایج نشست وین، روند تضعیف موقعیت رژیم مُلاها در سوریه را که با ورود نظامی مُسکو به درگیریها مُهر شده، به جلو رانده است. ناتوانی حاکمان ایران در تثبیت موقعیت رژیم سوریه با وجود صرف هزینه های گزاف مالی، لُجستیکی و انسانی عاملی بود که روسیه را به مُداخله مُستقیم در این کشور ناگزیر ساخت. از این نُقطه به بعد، نقش رژیم ولایت فقیه در سوریه فراتر از آنچه که در صحنه جنگ بازی می کند، یعنی پیاده نظام ژنرالهای آقای پوتین، نخواهد رفت.
از سوی دیگر، "نظام" پس از تن دادن به توافُق با طرفهای خارجی و سر کشیدن "جام زهر" هسته ای ناچار است برای جلب اعتماد بین المللی نقش "سازنده" ای در بُحرانهای منطقه ای که در آنها مُداخله دارد، بازی کند. این اجبار، به خوبی علت اکراه و ناخُشنودی رژیم مُلاها از نشستن گرد میز کُنفرانس سوریه را توضیح می دهد.
آشکارترین نشانه دوگانگی بین خواست و ناگُزیری را در کشمکش و سردرگُمی در مورد انتخاب نماینده اعزامی به نشست اخیر وین می توان مُشاهده کرد. در حالی که پیشتر اعلام شده بود پاسدار امیرعبداللهیان به کُنفرانس گُسیل می شود و وی نیز در وین بسر می برد، آقای ظریف هم از سوی دیگر راهی اُتریش شد.
برای رژیمی که همه موفقیتهای خود را مدیون ویرانگری و تخریب است، ایفای "نقش سازنده" به ویژه هنگامی که ناچار باشد آن را روی آوار استراتژیهای گذشته اش بازی کند، بسا دُشوار می افتد. حاکمان جمهوری اسلامی برای مساله سوریه اکنون باید پاسُخهای جدیدی بیابند. مُعادله ساده ی نگه داشتن آقای بشار اسد بر سر قُدرت مُساوی ست با حفظ "عقبه استراتژیک" دیگر روی تابلو نیست. آنها باید به راه حل پیچیده تر و مجهولی بیاندیشند که حفظ نُفوذ در سوریه، لُبنان و غزه بدون عامل کلیدی اسدها را در بر داشته باشد.
انفعال و ناهمگونی "نظام" در برخورد به شرایط کنونی آشکار می سازد که چنین راه حلی را در دسترس یا حتی در چشم انداز ندارد. از این رو رژیم ولایت فقیه در نهایت به سمت راهکاری می رود که با گُنجایش سیاسی و ایدیولوژیک آن همخوانی دارد و این جُز ایفای نقش مُخرب و سیاه در "دوران گذار" نیست.
منبع:سایت ایران پرس نیوز
آخرین نشست بین المللی پیرامون سوریه، با دو نتیجه مُشخص در پهنه سیاسی و نظامی به پایان رسید. نخُست، شرکت کنندگان، پروسه دوران گُذار از نظم سیاسی موجود در سوریه را به جریان انداختند که می بایست ظرف 18 ماه به فرجام برسد. سپس، مُسکو و واشنگتُن با تعریف جبهه النُصره و حُکومت اسلامی (داعش) به مثابه اهداف نظامی مُشترک، موضوع همکاریهای نظامی را در برابر نهادند.
نتایج نشست وین، روند تضعیف موقعیت رژیم مُلاها در سوریه را که با ورود نظامی مُسکو به درگیریها مُهر شده، به جلو رانده است. ناتوانی حاکمان ایران در تثبیت موقعیت رژیم سوریه با وجود صرف هزینه های گزاف مالی، لُجستیکی و انسانی عاملی بود که روسیه را به مُداخله مُستقیم در این کشور ناگزیر ساخت. از این نُقطه به بعد، نقش رژیم ولایت فقیه در سوریه فراتر از آنچه که در صحنه جنگ بازی می کند، یعنی پیاده نظام ژنرالهای آقای پوتین، نخواهد رفت.
از سوی دیگر، "نظام" پس از تن دادن به توافُق با طرفهای خارجی و سر کشیدن "جام زهر" هسته ای ناچار است برای جلب اعتماد بین المللی نقش "سازنده" ای در بُحرانهای منطقه ای که در آنها مُداخله دارد، بازی کند. این اجبار، به خوبی علت اکراه و ناخُشنودی رژیم مُلاها از نشستن گرد میز کُنفرانس سوریه را توضیح می دهد.
آشکارترین نشانه دوگانگی بین خواست و ناگُزیری را در کشمکش و سردرگُمی در مورد انتخاب نماینده اعزامی به نشست اخیر وین می توان مُشاهده کرد. در حالی که پیشتر اعلام شده بود پاسدار امیرعبداللهیان به کُنفرانس گُسیل می شود و وی نیز در وین بسر می برد، آقای ظریف هم از سوی دیگر راهی اُتریش شد.
برای رژیمی که همه موفقیتهای خود را مدیون ویرانگری و تخریب است، ایفای "نقش سازنده" به ویژه هنگامی که ناچار باشد آن را روی آوار استراتژیهای گذشته اش بازی کند، بسا دُشوار می افتد. حاکمان جمهوری اسلامی برای مساله سوریه اکنون باید پاسُخهای جدیدی بیابند. مُعادله ساده ی نگه داشتن آقای بشار اسد بر سر قُدرت مُساوی ست با حفظ "عقبه استراتژیک" دیگر روی تابلو نیست. آنها باید به راه حل پیچیده تر و مجهولی بیاندیشند که حفظ نُفوذ در سوریه، لُبنان و غزه بدون عامل کلیدی اسدها را در بر داشته باشد.
انفعال و ناهمگونی "نظام" در برخورد به شرایط کنونی آشکار می سازد که چنین راه حلی را در دسترس یا حتی در چشم انداز ندارد. از این رو رژیم ولایت فقیه در نهایت به سمت راهکاری می رود که با گُنجایش سیاسی و ایدیولوژیک آن همخوانی دارد و این جُز ایفای نقش مُخرب و سیاه در "دوران گذار" نیست.
منبع:سایت ایران پرس نیوز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر