۱۳۹۴ بهمن ۲, جمعه

آبه پیر محبوب ترین شخصیت فرانسه یار محرومان وحامی مجاهدان اشرفی قسمت 2

  آبه پير محبوب ترين شخصيت فرانسه يار محرومان وحامي مجاهدان اشرفي قسمت 2


در 5اوت1912 در يك خانوداه مرفه در ليون به‌دنيا آمد.‌ از دوران جواني به خيرخواهي و انساندوستي شناخته شد و در سال1931 ارثية خانوادگي خود را بين مستمندان توزيع كرد.‌
آبه‌پير كه در 1938 به مقام كشيشي رسيد, با شروع جنگ جهاني دوم و اشغال فرانسه توسط قواي هيتلر, در مقاومت ضد فاشيستي فعالانه شركت كرد و از 1942 به زندگي مخفي روي آورد.‌
آبه‌پير در 1943 توسط قواي نازي دستگير شد ولي موفق به فرار گرديد و به الجزاير رفت و در آن جا با ژنرال دوگل رهبر مقاومت ضد فاشيستي فرانسه, ديدار كرد.‌

بعد از پايان جنگ, آبه‌پير توسط مردم فرانسه به‌نمايندگي مجلس ملي فرانسه برگزيده شد.‌ وي در 1949 بنياد خيرية ‌امائوس را بنيانگذاري كرد تا به بي‌خانمانها كمك كند.‌

در زمستان 1954به‌دنبال مرگ يك زن و كودك در اثر سرما, آبه‌پير طي فراخواني مردم فرانسه را به قيام براي كمك به بي‌‌خانمانها دعوت كرد و فراخوان او سرآغاز يك جنبش گسترده درحمايت از بي‌خانمانها گرديد.‌

در 1991 آبه پير به دفاع از پناهجوياني كه از حق پناهندگي محروم شده بودند برخاست و فصل ديگري را در اقدامات انساندوستانه خود گشود.‌

سوابق خيرخواهي , مشاركت فعال درمقاومت ضد فاشيستي و تلاشهاي خستگي ناپذير او درحمايت از بي‌خانمانها و بي‌پناهان, سبب شده است كه آبه پير طي سه دهه اخير و طبق همه نظرسنجيها, محبوبترين شخصيت فرانسه باشد.


آبه‌پير در سالهاي سخت مبارزه با رژيم آخوندها همواره يكي از حاميان برجستة مقاومت ايران بوده است. او در ديداري با خانم مريم رجوي در مردادماه73 كه در‌ اقامتگاه رئيس‌جمهور برگزيدة مقاومت، در پاريس صورت گرفت، دربارة حكومت سركوبگر‌ آخوندها در ايران اعلام كرد: «اين حكومت برخلاف نص صريح همان قرآني كه ادعاي پيروي از آن را دارد، به‌وسيلة ترور و كشتار، سكوت را به ملت بزرگي تحميل كرده كه اعتقادهاي عميق مذهبي را در يكتاپرستي متحد كرده است».
وصيتنامه آبه پير
«وصيتنامه» اثر آبه‌پير، روحاني نامدار فرانسوي، که تا کنون به دهها زبان ترجمه شده، توسط مهندس هوشنگ رجوي به فارسي برگردانده شده  و در مرداد ماه76 توسط انتشارات ايران کتاب منتشرگرديد .
اين كتاب از 27فصل ازجمله ايثار، تنهايي، عشق، درسي كه زندگي به من آموخت، مسئوليتها جهاني‌اند، راه نجاتي جز با همياري همگاني متصور نيست و بشريتي با چهرة مردمي و… تشكيل شده است. آبه پير در نخستين فصل از كتاب خود كه «بيان دانستنيها» نام دارد، مي‌نويسد: در يك وصيتنامه گفته مي‌شود آن چه از انسان به‌جا مانده در بين ورثه چگونه تقسيم شود. من چون چيزي كه به‌طور خاص به خودم تعلق داشته باشد، از خود به‌جا نمي‌گذارم، كار مجري وصيتنامه آسان خواهد بود. اين وصيتنامه تنها آن‌چه را كه در زندگيم به آن انديشيده‌ام و آن‌چه را كه گاه مايل به گفتنش بوده‌ام، در بر دارد...
کشيش انساندوست فرانسوي در قسمتهاي ديگري از وصيتنامة خود مي‌افزايد: وقتي كسي دانسته‌هايش را بيان مي‌كند, پي مي‌برد كه اين دانسته‌ها به چند يقين نيز راه برده‌اند. من نيز به اين سه يقين دست يافته‌ام: به‌رغم هر چيزي, وجود ابدي عشق است, كسي ما را دوست دارد, ما آزاد هستيم. كاش مي‌توانستم اين سه يقين را به ديگران نيز انتقال دهم...
وقتي در برابر اين پرسش قرار مي‌گرفتم كه «بنيانگذار امائوس بودن در انسان چه احساسي را برمي‌انگيزد», مي‌گفتم: «احساس تحقيرشدگي. هر روز زخم اين تحقير را احساس مي‌كنم كه چرا نتوانستم به عده‌يي با مسرت بگويم: بيا تو, منتظرت بوديم».
كلامي را كه اميد دارم بگويم رنگ شعار به خود مي‌گيرد: «نخست به سوي آن كه دردمندتر است, بشتابيم». «خوشبختي را در تقسيم امكانات بجوييم» و... اين باورهاي اساسي ستونهاي برپادارندة هر بنايي هستند...
باور داشتن زندگي, معنايي جز باورداشتن ديگران ندارد. وقتي مي گوييم ديگران, البته منظور همه آدمها نيست. اما اگر از عهده مسئوليتهايمان در قبال زندگي به‌خوبي برآييم, همگاماني خواهيم يافت و همگامي, ضرورتي گريزناپذير خواهد شد. البته براي ايجاد اين همگامي و اتحاد ايثار بايد كرد. بدون از خودگذشتگي و ايثار در راه انسانها حتي نفس كشيدن نيز دشوار خواهد شد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر