۱۳۹۴ بهمن ۷, چهارشنبه

خامنه ای وهیاهوی تأخیری برای یک گروگان‌گیری شکست خورده؛ چرا؟


روز یکشنبه گذشته (4بهمن) خلیفة ارتجاع با پاسداران نیروی دریایی سپاه و دست‌اندرکاران به‌گروگان‌گرفتن ملوانهای آمریکایی دیدار کرد و آنها را مورد تقدیر و تشکر بسیار قرار داد. خامنه‌ای خطاب به این پاسداران از جمله گفت: «شما به لحظه عمل کردید. بسیار کارتان عالی بود، بسیار کارتان جالب بود و درست در وقت خودش هم این کار انجام گرفت، آنها را کشاند به آبهای ما این طور دوتا دستهایشان را روی سرشان بگذارند؛ این حادثه کار خدا بود، این حادثه در وقت خوبی انجام گرفت. شما هم عالی عمل کردید!».

پیش از خامنه‌ای نیز شماری از بالاترین سرکردگان سپاه، از عزیز جعفری سرکرده کل سپاه تا سلامی جانشین وی، فدوی سرکرده نیروی دریایی، پاسدار جزایری و… یکی پس از دیگری به صحنه آمدند (برخی برای بار دوم و سوم) و اقدام به رجزخوانی و گرفتن ژست اقتدار کردند.

گروگانگیری ملوانان روز 22دی صورت گرفت و داشت فراموش می‌شد؛ پس چه عاملی یا چه عواملی باعث شد که رژیم با یک تأخیر 10، 12روزه به فکر بهره‌برداری تبلیغاتی مجدد از ماجرایی بیفتد که با آزاد کردن یک روزه ملوانهای آمریکایی، بیشتر بایستی مایه سرافکندگی باشد تا سرافرازی؟ آن هم با ورود خود خلیفة ارتجاع به این قضیه! خامنه‌ای با این نمایش چه تضادی را می‌خواست حل کند؟

در پاسخ، بایستی دو عامل پایه‌یی و مهم را در بررسی هر کنش و واکنش رژیم در نظر گرفت و هر اقدام یا مانور و تبلیغات رژیم را در پرتو این دو عامل نگریست؛ یکی زهرخوردگی رژیم و دیگری نمایش انتخابات پیش رو؛ در این مورد (تبلیغات تأخیری درباره گروگانگیری ملوانان آمریکایی) هر دو عامل مؤثر بوده است.

نباید از یاد برد که زهر هسته‌یی و آثار متلاشی کننده آن، نخست در نیروهای رژیم ظاهر می‌شود؛ پاسداران و بسیجیهایی که رژیم مدتهای مدید آنها را با جنجال و دود و دم در مورد دستاوردهای چنین و چنان هسته‌یی تغذیه و سر پا کرده بود؛ از این‌که گویا به‌زودی با دستیابی به بمب اتمی، ابر قدرت منطقه می‌گردد و می‌تواند امپراتوری به‌اصطلاح اسلامی خود را تا «سواحل مدیترانه» گسترش دهد و… اکنون اما همه آن تبلیغات و دود و دم قدرت‌نمایانه، با انهدام تأسیسات هسته‌یی، اوراق کردن سانتریفیوژها، برداشتن قلب رآکتور اراک و سیمان ریختن در جای آن، بر سر این نیروها آوار شده است. نیروهایی که تکیه‌گاه اصلی دیکتاتوری ولایت‌فقیه هستند و خود خامنه‌ای تصریح کرد همینها هستند که در روز مبادا به داد نظام می‌رسند. خامنه‌ای اکنون در همان شرایط «روز مبادا» ست، هم به‌خاطر شرایط وخیم رژیم در منطقه و تابوتهایی که قطارکش هر روز از سوریه می‌رسد، هم به‌خاطر شرایط اقتصادی اجتماعی به‌شدت وخامت‌بار و هم به‌خاطر جنگ انتخاباتی پیش رو که رژیم را از رأس تا قاعده، دچار شقه و از هم‌گسیختگی کرده است. بنابراین خلیفة ارتجاع برای حفظ این نیروها حاضر است هر بهایی را بپردازد. کمااین‌که دستور حمله به سفارت و کنسولگری عربستان را با همین انگیزه صادر کرد، ولی هنگامی که با واکنش قاطعانه عربستان و موجی که علیه این اقدام مفتضح در منطقه و در دنیا برخاست، حتی خود خامنه‌ای نیز ناچار شد آن را تقبیح کند و به زبان خودش غلط کردم بگوید: «کار بدی بود و من هم بدم آمد». اگر‌چه او فی‌المجلس، دستی هم به‌سر و گوش چماقدارانش کشید و تأکید کرد که نباید آنها را به‌خاطر این کار سرزنش کرد، اما اصل مطلب غلط کردم گویی بود و این دلجویی، چندان به‌حال نیروهایی که در داخل رژیم هم توی سرشان می‌زدند، مفید فایده نبود، بنابراین خامنه‌ای ناچار شد این بار به‌اصطلاح جبران مافات کند و ژست اقتدار بگیرد؛ اما از فرط افلاس ناچار شنل ژنده اقتدار خود را به میخ لق یک گروگانگیری شکست خورده آویخت که اصلاً قابل مقایسه با گروگانگیریهای قبلی نبود. در گروگانگیری سفارت، خمینی گروگانها را 444روز نگه‌داشت، اما خامنه‌ای نتوانست بیش از یک روز آنها را نگه‌دارد و حتی جرأت نکرد آنها را از خلیج فارس به تهران یا داخل کشور منتقل کند، چرا که به اعتراف پاسدار رضایی سمبة طرف مقابل را پر زور دیده بود.

خامنه‌ای در شرایطی از پاسداران گروگانگیر تقدیر و تشکر علنی نمود که این اقدام، به‌لحاظ سیاسی و بین‌المللی اصلاً به سود رژیم نیست؛ کما این‌که وزیر خارجه عربستان دو سه روز پیش در اجلاس وزیران خارجه شورای همکاری کشورهای خلیج فارس در ریاض که جان کری هم در آن حضور داشت، در اثبات این‌که رژیم ایران همان رژیم تروریستی است که بوده و تغییری نکرده، به همین جریان گروگانگیری ملوانهای آمریکایی و گرفتن سلاح به سمت سر آنها اشاره کرد. این اشاره، بسا مؤثرتر از هر استدلالی، مماشاتگرانی را که می‌کوشند وانمود کنند که گویا با حضور روحانی در حاکمیت و با توافق هسته‌یی، این دیکتاتوری مذهبی تغییر کرده، خلع‌سلاح می‌کند. کمااین‌که روزنامه دیلی‌تلگراف انگلستان (3بهمن 94) در مقاله‌یی با عنوان «روحانی اصلاً آن چیزی نیست که انتظارش می‌رفت». همین موضوع را مورد بحث قرار داده است. بی‌جهت نیست که برخی تحلیلگران این احتمال را مطرح می‌کردند که این اقدام خامنه‌ای در آستانه سفر اروپایی روحانی، چه بسا برای سد کردن راه او به طرف غرب و آمریکا، صورت گرفته است؛ به‌خصوص که نزدیکی موعد نمایش انتخابات و ضرورت فعال کردن نیروهای «روز مبادا» که تحولات منطقه‌یی اخیر تأثیرات به‌شدت فرساینده بر آنها داشته، نیاز خامنه‌ای به این قبیل نمایشها را مضاعف کرده است. اگر‌چه بر او پوشیده نیست که این نمایش چه عواقب مخرب و زیانهای استراتژیکی می‌تواند داشته باشد، اما خلیفة ارتجاع که قدرت و هژمونی خود را در معرض خطر عاجل می‌بیند، طبعاً نمی‌تواند به مصالح درازمدت و استراتژیک بیندیشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر