حقوق بشر در کجای جهان ایستاده است؟
- ایران
- 1402/09/20
«شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای خانوادهٔ بشری و حقوق
یکسان و انتقالناپذیر آنان، اساس آزادی و عدالت و صلح
را در جهان تشکیل میدهد».
«اساساً از حقوق انسانی باید با اجرای قانون حمایت کرد تا
بشر بهعنوان آخرین علاج، به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد».
«تحقیر حقوقبشر و عدم شناسایی آن، منتهی به اعمال وحشیانهیی
گردیده است که روح بشریت را به عصیان واداشته و ظهور دنیایی
که در آن افراد بشر در بیان و عقیده آزاد باشند، بالاترین آمال بشر
اعلام شده است».
(از مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر)
شکستن تکیهگاه حیات
بانگ حقوقبشر، بام جهان را فراگرفته است و قتلعام حقوقبشر، جهان و بشریت را تحقیر میکند. ما باشندگان جهانی با چنین تناقض (پارادوکس) هستیم.
چند درصد از دولتهای جهان در نظام آموزشیشان، منشور حقوقبشر را بهعنوان مادهٔ درسی تدریس میکنند؟ فرهنگسازی پیرامون «حقوق بشر»، چه جایگاهی در جهان ما دارد؟
آیا حقوقبشر جهان ما هنوز غریب و یتیم است؟
اگر منشور حقوقبشر، تکیهگاه یا عصای نگهدارندهٔ حیات بشریست، آیا حجم خبرهای نقض حقوقبشر، گزارش شکستن عصای تکیهگاه حیات نیست؟
حقوق بشر در کجای جهان ایستاده است؟
چرا آپارتاید سیاسی، جنسیتی، مذهبیِ ولایی ــ آخوندی این میزان از جنایت و سبعیت علیه آزادی عقاید، آزادی پوشش و آزادیهای سیاسی و اجتماعات را مرتکب میشود؟ آیا این دستبازی، ناشی از تداوم پشتوانهدار بیحرمتیِ حقوقبشر در جهان ما نیست؟
آیا راه دادن ابراهیم رئیسی ــ نماد مجسم جنایت علیه بشریت ــ به شهر ژنو برای شرکت در فروم تعیین پناهندگی، حیرتانگیزترین توهین و اعجابانگیزترین بهسخره گرفتن اعلامیه جهانی حقوقبشر نیست؟
حقوق بشر= خلع حاکمیت ولایت فقیه
حکومت ملایان از سال ۱۳۶۴ تاکنون با استناد به مواد سیگانهٔ حقوقبشر، ۷۰ بار توسط سازمان ملل محکوم شده است. حاکمیت ولایت فقیه با تکیه بر مماشات دولتهای غرب، نه تنها هیچ مادهیی از این منشور را مراعات نمیکند، بلکه برای دست بازداشتن در سانسور، چپاول، جنایت در داخل و خارج کشور، بهاصطلاح «حقوق بشر اسلامی» ابداع کرده است! چرا؟ زیرا مقدمه و مواد سیگانهٔ منشور بینالملل حقوقبشر، بهمثابه زهر نابودکنندهٔ کالبد و جوارح و ساختار این نظام هستند. فقط مقدمهٔ اعلامیهٔ جهانی حقوقبشر کافیست تا تمامیت نظام آخوندی را بهپای میز محاکمه بکشاند، سپس خلع حاکمیت کند و صدر تا ذیل کارگزارانش را به دادگاه بینالمللی بسپارد. چنین است راهبرد و کاربرد یک منشور مادر حیات در جهان ما تا نظامی را که آسیای مرگ را بر ایرانزمین میگرداند، تعیینتکلیف حقوقی و قانونی نماید. نظامی و حاکمیتی که بیش از چهار دهه، در این مأموریت سیاسی ــ مذهبی بوده است که با حداکثر جنایت، ذخایر عشق در نهاد شهروندی و انسانی را بکاهد و بکاهد تا به بیتفاوتی و دوری از حق داشتن حقوقبشر عادت دهد.
منشور آزادی ایران
چنانکه پرتوهای مقدمه و مواد اعلامیه جهانی حقوقبشر را بر ۴۵ سال گذشتهٔ ایران بیاندازیم، علاوه بر مشاهدهٔ بالای «دار» بودن منشور حقوقبشر، شاهدیم که اساساً مشکل بنیادین مردم ایران، محرومیت از حق اولیهٔ ضرورتها و فوریتهای انسانی و مدنی است.
در حریم همین پرتو منشور حقوقبشر، شاهدیم که حق مبارزه و قیام و انقلاب برای استیفای حیات و کرامت انسانی، ضرورت مبرم و ناگزیر تکتک مردم ایران در جهت نفی تمامیت نافیان حقوقبشر در هیأت حاکمیت توتالیتاریستیِ ولایی ــ آخوندی است.
باشد که حق مبارزه برای احقاق «حقوق بشر» مردم ایران، خود، منشور بهرسمیت شناختن بینالمللی آن گردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر