۱۴۰۲ بهمن ۱۳, جمعه

عقرب تمامیت‌خواهی در آتش انقباض و انسداد

 

عقرب تمامیت‌خواهی در آتش انقباض و انسداد

عقرب در محاصره آتش...
عقرب در محاصره آتش...

انقباض در طبیعت، مولود سرما و موجب جداسری‌ست.

انقباض، از هم گسیختن رگ‌های ارتباطیِ حیات اجتماعی‌ست.

انقباض، دیوار مانع عاطفه‌ها و سد گسترش استعدادهاست.

انقباض، شکست پل پیوستن به دیگران و سلطنت انزواست.

انقباض در سیاست، شکست گشایش و پیشروی، چیدن حصار سکون و تمهید خندق‌های خون بر گرداگرد کانون قدرت و صدارت است. انقباض در سیاست همیشه با هدف به قربانگاه بردن آزادی مهیا می‌شود تا کانون قدرت از آثار آن مصون بماند و گزمه‌های شکارچیِ آزادی، راحت خیال دایره‌ٔ قدرت را ضمان باشند.

 

خمینی تمام این مراحل را از ۲۳ بهمن ۵۷ تدارک دید و بساط سلطه را با میل مداوم به انقباض، مهیا نمود. او شش میلیون مستقبل در بهمن ۵۷ را پله‌پله قربانی انقباض سیاسی و مذهبیِ مطلق‌گری‌اش کرد. هوای سلطه و استیلا، جز انقباض را ضرورت نمی‌داند. نبرد بین ضرورت آزادی و ضرورت انقباض، از ۲۳ بهمن ۵۷ بین مطالبات جامعه‌یی برآمده از یک قیام ضددیکتاتوری و تمایلات خمینی آغاز شد. خمینی، آزادی را تهدید نخست سلطه‌ٔ مطلق و غیرپاسخگوی خود دانست. او و وارثانش با این هدف، قیچی استبداد و تمامیت‌خواهی برداشته و دانه‌دانه پرهای پرواز آرمانها و مطالبات قیام ۱۳۵۷ را هفته به هفته و روزبه‌روز بریدند.

به روند انقباض‌گزینی در نمایش‌های به‌اصطلاح انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس ارتجاع طی چهار دهه‌ٔ گذشته نگاه کنید؛ یک خط‌سیر مدام باریک‌شونده و اندک‌سالاری در این روند جریان داشته است و دارد. خالص‌سازی‌ها در تمام ارگانها و ارکانهای نظام، تمام وجوه انقباض‌گزینی را از سال ۱۳۵۸ تا ۱۴۰۲ بیان می‌کند. در این مدت، کل نظام خود را مدام کوچک و کوچک‌تر و بسته و بسته‌تر کرده است. لذا هر سال دیوار بین حاکمیت و جامعه و مردم، قطورتر و بلندتر می‌شود. از مردم‌گراییِ مبتذل تبلیغاتی و مردم‌سالاریِ پوپولیستیِ میان‌تهی که بگذریم، توصیف واقعی، کوه‌های آتش و دریاهای خون را میان جامعهٔ ایران و حاکمیت ملایان آشکار می‌کند.

توسل به انقباض از خمینی تا خامنه‌ای، یک بیماری مالیخولیاییِ مسری است که معمولاً دیکتاتورها به هم منتقل می‌کنند. هراس و وحشت از بیرون قلعه‌ٔ انقباض و انزوا، ویژ‌گیِ مشترک همه‌ٔ نمونه‌های تمامیت‌خواهی بوده است. این هراس و وحشت موجب می‌شود که انقباض و بسته‌تر شدن، تبدیل به یک استراتژی برای اعمال در تمام ارگانهای سیاسی، نظامی، آموزشی، ورزشی و فرهنگی بشود. به خالص‌سازی‌ها در دانشگاهها و سپس در گزینش‌های نمایش انتخابات دقت کنید؛ دیگر حتا تنهای چسبیده به پیکر نظام هم قابل اعتماد نیستند. خامنه‌ای باز هم باید مسیر بسته‌تر، منقبض‌تر و منزوی‌تر را به سراپای نظام تجویز کند. سلول‌های سرطانیِ انقباض‌گزینی در روند پیشرفت چهار دهه‌یی‌اش، این‌چنین این‌روزها سراپای سیاست نظام ولایت فقیه را تسخیر کرده و تمام پنجره‌ها را حتا به روی ضرورت اکسیژن اصلاح و مانور کوتاه‌مدت هم بسته است.

رسانه‌های حکومتی با کد مشترک «خالص‌سازی»، مدام هشدار توسل به چنین فضاحتی را می‌دهند و آن را به «زهر خطرناک ناامیدی از مشارکت خودی‌ها» تشبیه می‌کنند. مدارهای پیشروی انقباض را بنگرید که به حلقه‌های نزدیک بیت ولی‌فقیه هم رسیده است. به‌راستی خامنه‌ای تا چند متری اطراف خودش می‌تواند حلقه‌های انقباض و انسداد بچیند؟ البته شرایط عینیِ قیام و پتانسیل انفجاری جامعه ــ که این‌روزها فقط شمه‌یی از آن را در تظاهرات کارگران اهواز و تجمعات بازنشستگان شاهدیم ــ برای اتاق فکر نظام که همان عقرب تمامیت‌خواهی‌ست، جز محاصره در آتش انقباض و انسداد باقی نگذاشته است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر