سیاست انقباض و شکست خامنهای در مهار قیام
- سیاسی
- 1402/11/05
خامنهای در ابتدای سال ۱۴۰۲ برای [بهقول خودش] پررونق کردن نمایش انتخابات، در باغ سبز به باند مغلوب نظام نشان داد. او پس از خوردن تودهنی محکم از مردم ایران در جریان رویکار آوردن رئیسی، نیاز داشت، این بار حداقل کمی از «آرای باطله!» پیشی بگیرد.
با یک دوجایهخوری آخوندی، او هم میخواست نظامش را با انقباض هر چه بیشتر در برابر خیزش مردم ایران آببندی کند و هم پز انتخابات و «جمهوریت نظام!» بگیرد. از آنجا که جهان بر منهج عدل است و آفرینش حساب و کتاب دارد، نمیشود هم موحشترین دیکتاتوری دینی را برقرار کرد و هم ادای دموکراسی و مردمگرایی درآورد، این بار نیز اوضاع بر وفق مراد او نچرخید.
خلیفهٔ ارتجاع با زمینهچینی و جنگافروزی در غزه باند مغلوب نظام را به مجیزگویی و کرنش ذلیلانه در برابر خود وادار کرد. در عینحال آنها را برای بازارگرمی انتخابات مجلس ارتجاع و خبرگان به بازی گرفت. هدف او عبور بیسر و صدا و بیخطر از سالگرد قیام ۱۴۰۱ و مهندسی انتخابات مجلس ارتجاع و خبرگان (برای حل بحران جانشینی) بود اما اکنون در آستانهٔ انتخابات نمایشی در دستیابی به اهداف خود ناکام مانده است.
این ناکامی را در زمینههای مختلف میتوان دید؛ مهمترین آنها عبارتند از:
برملا شدن بیش از پیش نقش «سرمار» در بحرانآفرینی و جنگافروزی در منطقه و بهطور خاص در غزه؛
شکست فاحش دولت رئیسی در زمینهٔ مسکن، کسری بودجه، مدیریت قیمت بنزین، مهار تورم و گرانی کمرشکن و...؛
شکست در مقابله با وضعیت انفجاری جامعه و آمادگی اجتماعی برای قیام و اعتراض؛
ناتوانی در بههم آوردن شکافهای داخل حکومت و گرم کردن تنور سرد انتخابات نمایشی؛
و...
این سلسله شکستها از هماکنون شکافها و تزاحمهای موجود در باندهای مختلف حاکمیت را افزایش داده است.
سایت حکومتی دیدارنیوز (۴ بهمن ۱۴۰۲) بهنقل از احمد زیدآبادی [از سوپاپهای اطمینان رژیم] نوشته است:
«این وضعیت اگر تغییر پیدا نکند از یک شیوهیی اساساً در یک سراشیبی سقوط خیلی خیلی خطرناکی است که من فکر میکنم همه کسانی که بالاخره دارند تو حوزههای مختلف کار میکنند، الآن مدتها هست زنگهای خطر را به صدا درآوردند. من هیچ گروه تخصصی را نمیبینم، بگوید آقا در این حوزه ما دارد کار خوب درست انجام میشود و اگر بالاخره سیستمی که میتواند مشکل را حل کند، گوش ندهد بالاخره مسئول آنچه که اتفاق خواهد افتاد خواهد بود».
احمد بخارایی نیز گفته است:
«ما مسیر بههرحال پر پیچ و خم و خطرناکی را داریم طی میکنیم. خیلی روشن و واضح است، درست میفرمایند، دیگر کسی نیست که اذعان نداشته باشد به این وضعیت»
او میافزاید:
«حتی خودیهای داخل مجموعه سیاسی و عناصر داخل نظام سیاسی هم این تداوم روند را غیرممکن میبینند با ضرب و زور و تهدید و زندان و اعدام که جامعه سرپا نمیماند...
در بستر زمانی یک الی یک و نیم سال آینده بیشتر هم نه، جامعه دیگر تحمل ندارد همانطور که زمینها دارد فرو نشست میکند و فاقد سکونت میشود کل جامعه هم [دچار] فرو نشست [میشود]...
اگر بخواهد جلوی این سد را بگیرد جلوی این آب را بگیرد، سد بکند، مطمئن باشد که این سد میشکند، اگر بشکند همه آسیب میبینند، خودش بیشتر آسیب میبیند؛ چون که فضای کینهتوزی، اگر بخواهد دامن بکشد شعلهور شود، خوب اول گریبان خودشان، نسلشان، خانوادهشان را میگیرد دیگر، این خیلی واضحه» (همان منبع)
کاربرد تعابیری مانند «سراشیب سقوط!»، «به صدا درآمدن زنگهای خطر!»، «مسیر پر پیچ و خم و خطرناک!»، «بیفایده بودن ضرب و زور و تهدید و زندان و اعدام!»، «فرو نشست اجتماعی!»، «شکستن سد!»، و... همگی اشاره به قیامهای در تقدیر است.
این شکستها و ناکامیهای پیدرپی خامنهای را وادار کرده است که به ساق پای خودش شلیک کند و در مسیر انقباض کسانی مانند حسن روحانی و مصطفی پورمحمدی (عضو هیأت مرگ با آن کارنامهٔ قطور از جنایت و خوشخدمتی) از تیغ تصفیه بگذراند. در یک رابطهٔ دیالکتیکی، پناه بردن هر چه بیشتر به سیاست انقباض، شکستهای هر چه بیشتری را متوجه ولیفقیه ورشکسته خواهد کرد.
با حضور مقاومتی قدرتمند با کانونهای جان برکف و قهرمان شورشی، خامنهای از هر طرف بچرخد با فضای انفجاری و قیامخیز اجتماعی مواجه است. او حتی اگر دست به تصفیههای بیشتر در شاکلهٔ قدرت بزند و خط انقباض رژیمش را بیش از پیش ادامه دهد از سرنگونی مفری نخواهد یافت.
خوشا! به روزگار مجاهدین و مقاومت ایران که در هیچ شرایطی مقهور دمدمه و افسون دیو ارتجاع و بنیادگرایی نشدند و استراتژی کانونهای شورشی بر سرنگونی پای فشردند. گذشت زمان اصالت، بنیهداری و حقانیت این خط را بیش از پیش اثبات کرده است و میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر