۱۴۰۲ دی ۲۹, جمعه

۳۰ دی؛ روز بزرگ شادیِ آزادی

 ۳۰ دی؛ روز بزرگ شادیِ آزادی

 ۳۰دی؛ آزادی آخرین دسته زندانیان سیاسی شاه
۳۰دی؛ آزادی آخرین دسته زندانیان سیاسی شاه

چرا بازخوانیِ سالانه‌ٔ روز ۳۰ دی، یک ضرورت تاریخی ــ سیاسی است؟

پاسخ را می‌توان در این واقعیت تجربی جست که حوادث هم در مسیر تکامل حیات آدمی، کامل‌تر و جامع‌تر می‌شوند. آیا درک ما از روز ۳۰ دی ۱۳۵۷ با درک‌مان از همین روز در سال ۱۴۰۲ یکی‌ست؟ تفاوت در چیست؟ تفاوت در تکامل تاریخی و اجتماعیِ نسل‌ها و حوادثِ باز آمده از آن ۳۰ دی تا این ۳۰ دی است.

 

در آن ۳۰ دی، تضاد اصلی و مانع اصلی آزادی، حاکمیت شاه بود، اما هم‌اکنون حاکمیت ارتجاع ولایی ــ آخوندی است. در عبور از آن تضاد به این تضاد، علت بروز رخدادهای میان آزادی و ضد آزادی و تاکتیک‌های پیمایش از آن ۳۰ دی به این ۳۰ دی، بسیار متفاوت شده‌اند.

در آن ۳۰ دی، مسأله‌ٔ اصلی، ضرورت و فوریتِ استراتژیک آزادی آخرین دسته از زندانیان سیاسی بود؛ چرا که اساس نگرانی این بود که نکند در آن بحبوبه‌ٔ قیام سراسری که حاکمیت شاه را به آستانه‌ٔ سقوط کشانده بود، ساواک دست به کشتار زندانیان بزند. در این ۳۰ دی از منظرگاه امروز، دست‌آوردهایی را قدر می‌شناسیم که یکی از سرمنشأهای اصلیِ آن، ۳۰ دی ۱۳۵۷ است.

در آن ۳۰ دی، تقریباً هیچ آزمونی برای شناخت ماهیت نیروهای درگیر در قیام ۱۳۵۷ صورت نگرفته بود. در آن ۳۰ دی اصلاً مشخص نبود که پتانسیل هر فرد یا نیروی دخیل در نبرد آزادی و ضد آزادی، تا کجاها بینش، هوشیاری، کشش و رمق هماوردی با تضاد اصلی را دارد.

در این ۳۰ دی، تمام آزمون‌ها ــ از حاکمیت خمینی و وارثانش تا انواع اپوزیسیون و گرایش سیاسی و عقیدتی ــ صورت پذیرفته، کارنامه شده و تابلویی را به‌وسعت صحنه‌ٔ سیاسی در داخل و خارج ایران متجلی نموده است. در این ۳۰ دی، شاهدیم و می‌توانیم روی نقشه‌ٔ سیاسی و تاریخیِ این ۴۵ سال، پتانسیل یا کشش هر فرد و نیرویی را نشان دهیم.

 

پس یقین کنیم که اگر ۳۰ دی ۱۳۵۷ نبود، نقشه‌ٔ سیاسی و تاریخیِ ایران تا هم‌اکنون، بسا متفاوت می‌بود؛ متفاوت با شاخص تفوق کامل ارتجاع آخوندی و به محاق رفتن بسا بیشتر آرزوی تاریخیِ رسیدن به آزادی نسبت به زمان سلطه‌ٔ دیکتاتوری شاه.

این ۳۰ دی، یک جمع‌بندی برای ارج‌گزاری و قدرشناسی از قله‌های مسیر آن ۳۰ دی تا امروز است.

 

این‌چنین است که حوادث سرفصلی و اثرگذار بر مسیر و سرنوشت انسان‌ها، رشد می‌کنند، تکامل می‌یابند و معنا آفرین می‌شوند. حوادثی که پابه‌پای انسان اجتماعی و مسؤلیت‌پذیر در قبال سرنوشت خود و مردم و جامعه‌اش، متحول و نو می‌گردند و قرائت سال به‌سال‌شان یک ضرورت می‌شود.

با چنین جایگاه همه‌جانبه از ۳۰ دی، آیا «روز بزرگ شادیِ آزادی»، صفتی شایسته برای بیان ابعاد ملی، تاریخی، میهنی، مبارزاتی و استراتژیک آن نیست؟

 

۳۰ دی ۱۳۵۷ به‌دلایلی که در بالا اشاره شد، در مسیر بلوغ و تکامل خود، یک سمبل و شاخص برای مجاهدین خلق ایران شد؛ مجاهدینی که هم از پس آزمون پیچیده‌ٔ این مسیر برآمدند، هم پتانسیل و کشش این آزمون را در مسیر آن ۳۰ دی تا هم‌اکنون، با رهبری مسعود رجوی بارز و اثبات نمودند. از این‌رو نام «مسعود» تبلور شادیِ بزرگ آزادی شده است.

مسعود از فردای ۲۲ بهمن ۵۷ با ترسیم تقدم و اولویت «آزادی» بر هر موضوع دیگر ــ اعم از ایدئولوژی، دین، ملیت، نوع پوشش، گرایش سیاسی، گروه‌گرایی ــ زمینه‌های اتحاد و همبستگی افراد و جریانها را مهیا نمود تا استمرار مبارزه برای آزادی و نفی ارتجاع و استبداد، تضمین داشته باشد.

مسعود، در پیچیده‌ترین موقعیت سیاسی که خمینی نماینده‌گیِ میلیونیِ خودبخودی‌گرایان را یدک می‌کشید و خودش را در ماه نشاند و می‌نمایاند، چراغ راهنمای مسیر آینده‌ٔ مجاهدین را با ضرورت درک مرزبندی با ارتجاع آخوندی، نشان‌شان داد.

مسعود از ۲۳ بهمن ۵۷ تا هم‌اکنون، پایبندی به «تشکیلات» و نگاهبانی از آن را تضمین تداوم مبارزه و حتا سلامت فیزیکیِ مجاهدین در مبارزه‌ٔ سرسخت و پیچیده و طولانی در برابر ایلغار انسان‌ستیز حاکمیت ولایت فقیهی و نیز استعمار حامی و یاری‌رسان آن معرفی نموده و شناسانده است.

مسعود، پیوندده عاطفه و عشق مجاهدین با آرمان تاریخیِ آزادی در ایران‌زمین است. این آرمان از دیرباز تا هم‌اکنون برای مجاهدین یک‌سوگند شده است.

نام مسعود رجوی با مبارزه با ارتجاع آخوندی و هر رنگ و لعاب هم‌سوی آن، با وفاداری به آرمان آزادی، با تسلیم‌ناپذیری، با عشق به مردم محروم از آزادی و نعمات زندگی، با نفی استثمار در هر شکل آن، با وفاداری به سوگند سرداران آزادی در تاریخ ایران و با تداوم بی‌توقف مبارزه تا سرنگونی ارتجاع پلید ولایی ــ آخوندی، عجین شده است. مسعود همه‌ٔ این نشانه‌ها را برای مجاهدین چنین خلاصه کرده است: « وفای به پیمان با فدای بیکران در تاریخ ایران».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر