۱۴۰۲ بهمن ۸, یکشنبه

آدرس‌هایی که جامعهٔ ایران از حاکمیت می‌دهد

 

آدرس‌هایی که جامعهٔ ایران از حاکمیت می‌دهد

آدرس‌هایی که جامعهٔ ایران از حاکمیت می‌دهد
آدرس‌هایی که جامعهٔ ایران از حاکمیت می‌دهد

گزاره‌های بازمانده از انقلاب‌ها علیه دیکتاتوریها در ایران و جهان، گواهی می‌دهند که همواره مرحله‌ٔ به نتیجه رسیدن انقلاب‌ها یا مرحله‌ٔ پایانی دیکتاتورها، منجر به سرریز شدن مطالبات و حرف‌های جامعه در رسانه‌های حاکمیت می‌شود؛ رسانه‌هایی که در تمام عمرشان تلاش می‌کرده‌اند با سانسور اطلاعات یا پروپاگاند، آدرس‌های غلط به مردم بدهند تا موجب تثبیت و تداوم حاکمیت بشوند.

وقتی این چرخه شکست می‌خورد و از هم می‌پاشد، این جامعه است که نشانی یا آدرس موقعیت حاکمیت را می‌دهد. در این مرحله، بنا بر اصل مجازات اتودینامیک ــ که وقتی سر برسد، دیگر نمی‌توان جلواش را گرفت ــ مطالبات و نظر جامعه به‌اجبار سر از رسانه‌های حاکمیت درمی‌آورند و حاکمیت هم نمی‌تواند کاری بکند.

 

ماه‌های مرداد، شهریور، مهر و آبان سال ۱۳۵۷ یکی از این مراحل بودند که رادیو و تلویزیون و مطبوعات، پر شده بود از سرریز شدن مطالبات و اظهارات و رأی مردم علیه حاکمیت شاه. این وضع تا جایی پیش رفت که شاه مجبور شد اعتراف کند «من نیز صدای انقلاب شما را شنیدم».

چه می‌شود کرد، که سرریز شدن حرف‌های یک جامعه به درون حاکمیت دیکتاتور، زمان‌بر است. بهای این زمان را پیشاپیش، پیشتازان مبارزه برای خلاصی از دیکتاتوری می‌پردازند تا موعد و زمان سرریز شدن تضادها میان جامعه و حاکمیت فرا برسد.

 

ضرورت اجتناب‌ناپذیر طی شدن این مسیر را باید کارکرد «قدرت روشنگر زمان» نامید؛ قدرتی که با توالیِ حوادث میان پیشتازان آزادی و دیکتاتوری و سپس گسترش یافتن این حوادث به جامعه، محقق خواهد شد. اکنون انباشته شدن ۴۵ سال حوادث میان جبهه‌ٔ خلق و جبهه‌ٔ ضدخلق، «قدرت زمان» را در هیأت اکثریت یک جامعه علیه دیکتاتوری ولایی ــ آخوندی، آشکار نموده است. یکی از علائم قویِ آشکار شدن قدرت زمان علیه دیکتاتوری آخوندی، قیام ۱۴۰۱ و نتایج استراتژیک آن است.

 

هر نیرویی که به آثار خروجی یا برآیند قیام ۱۴۰۱ علیه حاکمیت ملایان کم بها بدهد، جوهر این قیام را درک نکرده است. این درک نکردن، بیرون شدن از گردونه‌ٔ شناخت علمیِ ماهیت پدیده‌هاست. ماهیت قیام ۱۴۰۱ صددرصد منطبق بر نفی هر گونه دیکتاتوری، با نشانه‌روی به رأس نظام آخوندی است. از این ماهیت، فقط آثار استراتژیک حاصل می‌شود. کما‌این‌که از ماهیت اصلاح‌ناپذیریِ نظام ولایت فقیه، استراتژی قاطعیت و مرزبندیِ همه‌جانبه با تمام دسته‌جات آن حاصل شده است.

 

اکنون «قدرت روشنگر زمان» همه‌ٔ پرونده‌ها را از زبان مردم ایران، علیه رژیم گشوده است. حتا درونی‌های نظام هم رمزگشایی از جنایات سیاسی و اقتصادی می‌کنند. این اظهارات، فاش‌گویی‌های مرحله‌ٔ تعیین‌تکلیف حاکمیت از منظر جامعه است؛ مرحله‌ٔ دوقطبی شدن بین جامعه و حاکمیت.

مگر می‌شود کشوری به دوقطبیِ بین حاکمیت و جامعه نرسیده و این دوقطبی برجسته نشده باشد، آن‌وقت بتوان از زبان یک استاد دانشگاه ــ آن هم در تلویزیون حکومتی ــ چنین گفت؟ دقت کنید:

«حکومت دائماً با این پرسش روبه‌روست که چرا مردم مرا دیکتاتور می‌دانند؟ چرا مردم مرا حکومت توتالیتر می‌دانند؟ چرا مردم مرگ بر من می‌گویند؟... مردم سؤال‌شان این است که چرا ما به‌راحتی کشته می‌شویم؟ چرا به ما گفته می‌شود اهل فتنه؟ چرا مهسا باید کشته شود؟ چرا نیکا کشته شود؟ چرا آقای قبادلو بدون دادگاهی درست، باید کشته شود؟ حتی اتفاقات بین گروه‌های سیاسی به‌خصوص بین سازمان مجاهدین و نظام سیاسی جمهوری اسلامی، دائماً توی ذهن مردم سؤال ایجاد می‌کند. چرا کشور ما دائماً در شکاف سیاسی در درگیری و مناظره سیاسی است؟» (۱)

 

چنین شده است مکافات سنگین و رنج بی‌علاج انزوای حاکمیت ولایی ــ آخوندی؛ مکافاتی که نظر و رأی اکثریت جامعهٔ ایران را به رسانه‌های حکومتی هم سرریز کرده است. این نشانه‌ٔ تثبیت دوقطبی میان نظام آخوندی و جامعه است. نشانی تثبیت این دوقطبی، همان آدرسی است که جامعه از حاکمیت می‌دهد و حاکمیت حتا نمی‌تواند برخلاف گذشته، از سر خودش وا کند و حاشا نماید. «قدرت زمان» می‌گوید باور کنید که این حرف‌ها از شبکه ۱ تلویزیون حکومتی پخش شده است:

«عناصری وجود دارد که نشان می‌دهد این جامعه گرفتار تمامیت‌خواهی است، گرفتار استبداد است، گرفتار توتالیتاریسم است. کانون قدرت نظامی از ارتش منتقل شده به سپاه و بسیج. حتی نازیسم رو داریم تکرار می‌کنیم... این همه نیروی سیاسی مخالف چرا توی زندان هستند؟ انحصارگرایی تا بیخ و بن زندگی ما رفته» (۲).

 

توجه شود که این اظهارات در آستانه‌ٔ نمایش ضدانتخابات حکومتی، ضریب قابل توجهی از واکنش جامعهٔ ایران به این نمایش و نیز آدرس‌های جامعه از حاکمیت را بازتاب می‌دهد.

 

پانوشت:

۱. تلویزیون حکومتیِ شبکه ۱، ۵ بهمن ۱۴۰۲، مصطفی مهرآئین جامعه‌شناس و استاد دانشگاه.

۲. همان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر