۱۴۰۲ بهمن ۵, پنجشنبه

شورشگران آزادی و «رسم ایستاده مردن»

 

شورشگران آزادی و «رسم ایستاده مردن»

محمد قبادلو و فرهاد سلیمی...
محمد قبادلو و فرهاد سلیمی...

بر سینه‌ات نشست

زخم عمیق و کاریِ دشمن

اما...؛

ای سرو ایستاده! نیفتادی

این رسم توست که ایستاده بمیری!

(خسرو گلسرخی)

 

خامنه‌ای در وانفسای دست‌وپا زدن در باتلاق بحرانهای مرگبار، دو شورشگر آزادی را ناگهانی و شتاب‌زده به‌دار آویخت: «محمد قبادلو» و «فرهاد سلیمی»

سؤال این است:

آیا این همه قساوت و درنده‌خویی توانسته است مانع از سرکشیدن شراره‌های فروزان اعتراضات در ایران شود؟ آیا اعدام توانسته است ریسمان نجات این رژیم باشد و به تداوم عمر جنایت‌بار آن یاری رساند؟ آیا بیش از ۴۰سال، به شلاق بستن تن‌ها در میدانها و چهار‌راه‌ها و به صلیب کشیدن و حلق‌آویز جانها در انظار اشکبار و معصوم کودکان ایرانی، فرجه‌ٔ بقا برای این رژیم خریده است؟

پاسخ‌ها بی‌تردید منفی است.

در حکومت مرگ‌نوشان، کلید‌واژه‌های «اعدام» و «قیام» دیرگاهی است یکدیگر را تداعی می‌کنند. همین که خامنه‌ای خطر سرنگونی را در بیخ گوش‌هایش احساس می‌کند، ضحاک‌وار به سربریدن جوانان فرمان می‌دهد.

این فرمول بسیار ساده را اکنون همه می‌دانند. علاوه بر آن می‌دانند که اعدام نشانه‌ٔ اقتدار و قدرت نیست، از علائم بارز ضعف و استیصال است؛ به جای حاکم کردن فضای رعب و درخود خزیدن، معکوس عمل می‌کند و شورشگران بیشتری را به میدان مبارزه با فاشیسم مرگ‌زی و مرگ‌فرما می‌کشد ولی آنچه نباید از آن غافل شد، شیطان‌سازی و شبهه‌پراکنی اتاق فکر نظام برای تخطئه‌ٔ قهرمانان سرفراز آزادی است. فاشیسم دینی برای بی‌اعتبار کردن این قهرمانان سربه‌دار، از شیوه‌های گوناگون بهره می‌جوید.

بهتان‌زدن به آنان و نسبت‌دادنشان به کشورهای خارجی، «مفسد فی‌الارض» و عضو القاعده خواندن، «قاتل‌» نامیدن از نوع شیطان‌سازیهای آشکار است، شکستن اسطوره‌ٔ قهرمانان جنبه‌های دیگر نیز دارد. آگاه باشیم که در دام آن نیفتیم. به‌طور مشخص، شایعه‌پراکنی در مورد ندامت شهید سرفراز قیام، محمد قبادلو نیز بخشی از این تبلیغات مسموم است. در مورد پهلوان ملی، نوید افکاری نیز چنین لاطائلاتی مورد مصرف قرار گرفته بود.

بعد از سربه‌دار شدن، قهرمان شورشگر قیام، محمد قبادلو، اهانت به او تحت عنوان «اختلال روانی» و «دوقطبی» بودن، جز در خدمت اهداف فاشیسم دینی نیست. «همه می‌دانند که حرف‌های وکیل در قضاییه جلادان برای ممانعت از اعدام قربانی است». او تا روز آخر با شهامت تمام بر مواضع خود پایدار ماند و سر کرنش در برابر جلادان خامنه‌ای فرود نیاورد.

رسانه‌های حکومتی به‌نقل از این شهید قهرمان نوشته بودند:

«وی صراحتاً اعلام می‌کند اگر ۱۰مأمور دیگر هم همین الآن بیایند، آنها را زیر خواهد کرد.» (انتخاب. ۱۲آبان ۱۴۰۱)

«محمد قبادلو در مسیر انتقال به محل وقوع جنایت برای بازسازی صحنه‌ٔ جرم نیز در ماشین اعلام می‌کند که اصلاً پشیمان نیستم و اگر باز هم برگردم، این کار را تکرار می‌کنم.»

(انتخاب. ۱۳آبان ۱۴۰۱)

این مواضع غرورانگیز و ماندگار در حافظهٔ تاریخی، جز بر افتخارش نمی‌افزاید.

او و فرهاد سلیمی الگوهایی از خشم انقلابی و غیرت برانگیخته‌ٔ جوانان ایرانی بودند که حاکمیت ظلم و شقاوت را در میهن خود برنمی‌تابند و چون صاعقه بر سر جلادان فرود می‌آیند.

خامنه‌ای در وحشت از الگو قرار گرفتن این جوانان، به اعدام شتاب‌زده و سراسیمه‌ٔ آنان دست یازید؛ از این می‌هراسید که زیرگرفتن گزمه‌هایش در خیابانهای شورشی و نیز حمله به عمامه‌داران ریایی از سوی جوانان به یک سنت فراگیر تبدیل شود.

او غافل بود که «ایستاده مردن» این قهرمانان، آنان را سرمشق جوانان شورشی کرده است و خواهد کرد. کانون‌های شورشی با انفجار و به آتش‌کشیدن مراکز سرکوب و اعدام، پاسخی جانانه به جلادان دادند و خواهند داد.

اعدام سراسیمه و جنایتکارانه‌ٔ محمد قبادلو و فرهاد سلیمی این پیام را بیش‌از‌پیش ساطع کرد که سلطه‌گران اشغالگر ایران، هیچ راه‌چاره‌ٔ دیگری جز برداشتن سلاح و سرنگونی، برای مردم باقی نگذاشته‌اند؛ باقی راه‌ها به بیراهه رفتن است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر