وحشت و آشفتگي رژيم از تصميم عربستان و تركيه به اعزام نيرو به سوريه
در قبال تحولات منطقهیی، نوعی آشفتگی و مواضع ضد و نقیض در رژیم مشاهده میشود، از یک طرف بعضی از مهرهها و سرکردههای رژیم شاخ و شانه میکشند و رجزخونی میکنند و از طرف دیگر رفسنجانی، دولت روحانی و مشخصاً ظریف و وزارتخارجه حرفهای دیگری میزنند.
تا چند روز پیش شاهد بودیم که دو باند رژیم موضع تقریباً واحدی در برابر تحولات سوریه داشتند، اما الآن به نظر میرسد که باند رفسنجانی روحانی، بهاصطلاح خرجشان را از باند ولیفقیه جدا کرده و حرفهای متفاوتی میزنند و به این دلیل تضادهایشان با هم بر سر این موضوع بالا گرفته است.
آخوند روحانی 10روز پیش یعنی روز 19بهمن، در همایش تجلیل از دستاندرکاران مذاکرات اتمی و مدال دادن به وزرای خودش گفت: «اگر نیروهای مسلح ما امنیت این کشور را حفظ نمیکردند و سرداران رشید ما در بغداد و سامرا و فلوجه و رمادی و غیره ایستادگی نمیکردند و اگر در دمشق و حلب به دولت سوریه کمک نمیکردند… ما امنیتی نداشتیم که بتوانیم به این خوبی مذاکره کنیم».
اما به فاصله 5روز مواضع این باند تغییر میکند، روز 24بهمن، ظریف وزیر خارجه روحانی در اجلاس امنیتی مونیخ گفت: «هیچ مانعی وجود ندارد که ما و برادران سعودیمان را از کار برای رسیدن به آیندهای روشنتر در منطقه باز دارد». و در یک جای دیگر از همین صحبت از عبارت «دوست من عادلالجبیر»! استفاده کرد که در رژیم غوغا بهپا کرد و حسابی یقهش را گرفتند.
مهم این است که ببینیم این تغییر از کجا ناشی شد. آن روز که روحانی این جوری رجز میخواند نیروهای رژیم، با پوشش هوایی و زیر بمباران وحشیانه روسیه در حال پیشروی بودند، اما تصمیم عربستان و ترکیه برای اعزام یک نیروی بزرگ به سوریه و اعلام تشکیل یک ائتلاف نظامی با شرکت 20کشور اسلامی و برگزاری مانوری که در تاریخ خاورمیانه بینظیر توصیف شده، به اینها فهماند که در سوریه هیچ چشماندازی جز شکست برای آنها متصور نیست و بنابراین صفحه را برگرداندند.
شاهد این ادعا، سرمقاله روزنامه جمهوری 27بهمن است. جمهوری با اشاره به اینکه منطقه «به انبار باروتی تبدیل شده که هر آن باید منتظر انفجار آن باشیم و این آتش اگر روشن شود، کل منطقه را در بر میگیرد» تأکید کرده بود که اولویت استفاده از «برجام2» مسائل منطقه است. روشن است که برجام، کد زهرخوران هستهیی است و منظور از برجام2 یا برشام این است که در منطقه هم باید پای مذاکرات برویم و زهر بخوریم. بعد هم این روزنامه به وزارتخارجه رژیم توصیه کرده بود که: «باید در بخش خاورمیانهای خود به یک تحول اساسی روی آورد و این بخش را تقویت کند. برای این تحول و تقویت، هر قدر سرمایه بکار گرفته شود، میارزد. این، ضرورت همین امروز است و فردا برای چنین کاری دیر خواهد بود».
الان معلوم میشود که منظورش برکناری امیرعبداللهیان معاون امور منطقهیی وزارتخارجه است و به نظر میرسد وزارتخارجه میخواهد این فرد را بهعنوان علامت حسننیت زیر پای عربستان قربانی کند.
ضمنا این نکته نیز قابلتوجه است که اگرچه باند ولیفقیه خیلی به ظاهر هارت و پورت میکند، اما اینها دود و دم استتار است تا ترس و ضعفشان را از انظار پنهان کنند، کما اینکه پاسدار سلامی جانشین سرکرده کل سپاه در تلویزیون رژیم ظاهر شد و ضمن رجزخونی خیلی زیاد، از تحولات سوریه با عنوان ”بسیار ویرانگر“ ابراز وحشت کرد و گفت: «اگر آنها در سوریه موفق شوند به سمت لبنان و عراق و بعد هم به سمت ایران میآیند».
چرا؟ چون میدانند و این را صراحتاً هم گفتهاند که اگر قضیه جدی بشود، روسیه که صرفاً بهمنظور معامله وارد این جنگ شده، به سرعت با گرفتن امتیازی، کم یا زیاد، کنار میکشد و رژیم تنها در صحنه باقی میماند، در جنگی که هیچ سرانجامی جز شکست برایش ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر