حكايت دريا و سگ ببینید وبشنوید بعد در زیر بخوانید
(خوب داستان جابجايي مجاهدين و ليبرتي و اينا روكه همه ميدونن. فقط يكسري چيزاي ناگفته هست اين وسط كه مي خواستيم كمي باز كنيم، همچي روشن بشه! آخه مي دوني، بعضيا خيلي فك مي زنن اين اعصاب آدمُ خورد مي كنه واقعا… )
این ترانه را هم ببینیدوبشنوید بد نیست
فهم احوال اينا از عقل بيرونه بابا
بش بگو اين كاروون ُ ساربونش مي بره
گام بعدي هرچه هس صد مرحله بالاتره
اما اونها كه شدن از پول ملا سردماغ
كارشون سي ساله اينه: مي كنن هي واق و واق
هي مي گن ديديد تموم شد اشرفي ها كارتون
پس چي شد محصول ده ها ساله ي پيكارتون؟
اتفاقا كار ما بالا گرفته بي حواس!
حال زار اين ولايت ميوه ي پيكار ماس
خورده كار اين جماعت به خنس
كِي شود دريا به پوز سگ نجس؟
توي سايتاشون نوشتن موي ما گشته سپيد
اشرفي عمرش برفت و روي آسايش نديد
قيمت آسودگي گر رحلت آزادگي ست
خاك بر آسايشت رسم شمايان بردگي ست
ميگه گر درهاي اشرف وا شود
هركسي دنبال عيش خود رود
با هركدام تنها بري صحبت كني
با يه چشمك هم به سويت مي دود (به همين خيال باش)
دركدومه؟ بي شرافت بعد ده سال آزگار
اين ديگه تكراريه يه مهمل تازه بيار
تو كه اينقد طالبي صحبت كني تنها باهام
واي ازاون روزي كه من تنها سراغ تو بيام
خورده كار اين جماعت به خنس
كِي شود دريا به پوز سگ نجس؟
(حالا اين وسطم يه خرمرد رندي هست كه مي گه جان و جهان ما سوخته. حالا چيزاي ديگه هم مي گه مثلا:)
گفته از صدتا نود تا مي روند (خب بيا ببر منتظر چي اي؟)
بي خيال سرنگوني مي شوند(خواب ديدي خيره)
اشرفي دست خودش نيس بي گناس (اشك تمساح كه مي گن اينه ها)
رهبراشن بابا كه حسابشون جداس
تو كه اينقدر با وزارت مي پري
عبا عمامه چرا نمي خري ؟
حالت بدي بهم دست ميده
وقتي از «ولي فقيه» دل مي بري
خورده كار اين جماعت به خنس
كِي شود دريا به پوز سگ نجس؟
سال شصت گفتن شما تموم شديد
نمي تونين با «امام» طرف بشيد
ولي اون امام رذلُ از تو ماه
ما كشيديم و تپونديمش تو چاه
بعد آتش بس و «تنگه» و «فروغ» (بيس- بيس پنج سال پيشُ ميگم)
مجلس ختم ما رو كردن تو بوق (همينا ها ، همينا)
اما ققنوس كه دوباره پرگرفت
خفخون گرفتن اون قوم خرفت
خورده كار اين جماعت به خنس
كِي شود دريا به پوز سگ نجس؟
زير بمبارون سنگين خليج (خليج فارسُ مي گم)
واسه كوبيدن ما شدن بسيج
وقتي شرق و غرب عالم اومدن (همه ها، دوازده تا دولت)
ترتيب تشكيلات ما رو بدن
عينهو مور و ملخ ريختن بيرون (نصور كن عجب حالي داشتن!)
ميدادن گراي ما رو بهشون
توي «كودتاي هفده ژوئن»
گفتن اينبار تمومه جونمي جون (ولي كور خوندن)
خورده كار اين جماعت به خنس
كِي شود دريا به پوز سگ نجس؟
(ببين آقا! آرزوي نابودي مجاهدينو شاه و خميني با اون هم دبدبه كبكبه شون به گور بردن، حالا تو ديگه كي اي؟ البته خيلي اصرار داري مي توني تجربه كني ها!!!)
هرچي مانع باشه از جا مي كنيم
واسه خلق مون به آتيش مي زنيم
ته اين قصه رو كي مي بنده؟
نيروي منسجمِ جنگنده
خورده كار اين جماعت به خنس
كِي شود دريا به پوز سگ نجس؟
(خوب داستان جابجايي مجاهدين و ليبرتي و اينا روكه همه ميدونن. فقط يكسري چيزاي ناگفته هست اين وسط كه مي خواستيم كمي باز كنيم، همچي روشن بشه! آخه مي دوني، بعضيا خيلي فك مي زنن اين اعصاب آدمُ خورد مي كنه واقعا… )
این ترانه را هم ببینیدوبشنوید بد نیست
بی وطنان میگم خفه bi vatanan migam khafeh (روزبه اشرفی)
يه نفر شايد بپرسه اين كه زندونه بابافهم احوال اينا از عقل بيرونه بابا
بش بگو اين كاروون ُ ساربونش مي بره
گام بعدي هرچه هس صد مرحله بالاتره
اما اونها كه شدن از پول ملا سردماغ
كارشون سي ساله اينه: مي كنن هي واق و واق
هي مي گن ديديد تموم شد اشرفي ها كارتون
پس چي شد محصول ده ها ساله ي پيكارتون؟
اتفاقا كار ما بالا گرفته بي حواس!
حال زار اين ولايت ميوه ي پيكار ماس
خورده كار اين جماعت به خنس
كِي شود دريا به پوز سگ نجس؟
توي سايتاشون نوشتن موي ما گشته سپيد
اشرفي عمرش برفت و روي آسايش نديد
قيمت آسودگي گر رحلت آزادگي ست
خاك بر آسايشت رسم شمايان بردگي ست
ميگه گر درهاي اشرف وا شود
هركسي دنبال عيش خود رود
با هركدام تنها بري صحبت كني
با يه چشمك هم به سويت مي دود (به همين خيال باش)
دركدومه؟ بي شرافت بعد ده سال آزگار
اين ديگه تكراريه يه مهمل تازه بيار
تو كه اينقد طالبي صحبت كني تنها باهام
واي ازاون روزي كه من تنها سراغ تو بيام
خورده كار اين جماعت به خنس
كِي شود دريا به پوز سگ نجس؟
(حالا اين وسطم يه خرمرد رندي هست كه مي گه جان و جهان ما سوخته. حالا چيزاي ديگه هم مي گه مثلا:)
گفته از صدتا نود تا مي روند (خب بيا ببر منتظر چي اي؟)
بي خيال سرنگوني مي شوند(خواب ديدي خيره)
اشرفي دست خودش نيس بي گناس (اشك تمساح كه مي گن اينه ها)
رهبراشن بابا كه حسابشون جداس
تو كه اينقدر با وزارت مي پري
عبا عمامه چرا نمي خري ؟
حالت بدي بهم دست ميده
وقتي از «ولي فقيه» دل مي بري
خورده كار اين جماعت به خنس
كِي شود دريا به پوز سگ نجس؟
سال شصت گفتن شما تموم شديد
نمي تونين با «امام» طرف بشيد
ولي اون امام رذلُ از تو ماه
ما كشيديم و تپونديمش تو چاه
بعد آتش بس و «تنگه» و «فروغ» (بيس- بيس پنج سال پيشُ ميگم)
مجلس ختم ما رو كردن تو بوق (همينا ها ، همينا)
اما ققنوس كه دوباره پرگرفت
خفخون گرفتن اون قوم خرفت
خورده كار اين جماعت به خنس
كِي شود دريا به پوز سگ نجس؟
زير بمبارون سنگين خليج (خليج فارسُ مي گم)
واسه كوبيدن ما شدن بسيج
وقتي شرق و غرب عالم اومدن (همه ها، دوازده تا دولت)
ترتيب تشكيلات ما رو بدن
عينهو مور و ملخ ريختن بيرون (نصور كن عجب حالي داشتن!)
ميدادن گراي ما رو بهشون
توي «كودتاي هفده ژوئن»
گفتن اينبار تمومه جونمي جون (ولي كور خوندن)
خورده كار اين جماعت به خنس
كِي شود دريا به پوز سگ نجس؟
(ببين آقا! آرزوي نابودي مجاهدينو شاه و خميني با اون هم دبدبه كبكبه شون به گور بردن، حالا تو ديگه كي اي؟ البته خيلي اصرار داري مي توني تجربه كني ها!!!)
هرچي مانع باشه از جا مي كنيم
واسه خلق مون به آتيش مي زنيم
ته اين قصه رو كي مي بنده؟
نيروي منسجمِ جنگنده
خورده كار اين جماعت به خنس
كِي شود دريا به پوز سگ نجس؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر