با یاد مجاهد شهید علی بنازاده امیرخیزی از پیشتازان نبرد با دو دیکتاتوری شاه وشیه از تبریز
- زندگینامه شهیدان
- 1387/01/19
زندگینامه شهید
زندانی زمان شاه: از سال۵۵ تا ۵۷ به مدت دو سال/ زندان قصر
نحوه شهادت: حمله به پایگاه
علی بنازاده امیرخیزی در سال۱۳۳۶ در یک خانواده متوسط در تبریز متولد شد. دوران ابتدایی را در تبریز گذراند و سپس همراه خانواده به تهران رفت. وی پس از سه سال از حضورش در تهران و آگاهی به این واقعیت که عامل همه بدبختی و محرومیت مردم ناشی از حاکمیت فاسد و وابسته سلطنتی است، وارد مبارزه شد.
پس از ضربه شهریور سال۵۰ به سازمان مجاهدین توسط ساواک و دستگیریهای گسترده بنیانگذاران و عمده مرکزیت سازمان، علی نیز که در جستجوی راهی برای ادامه مبارزه با نظام حاکم بود، با سازمان مجاهدین آشنا و گمشدهاش را در این سازمان پیدا کرد و پس از آن به همراه دوستانش با گروه کوچکی که تشکیل داده بودند در تکثیر و توزیع اطلاعیهها و دفاعیات سازمان فعالیت میکردند.
علی پس از آن که در تهران موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد، بهدلیل همین فعالیتهایی که در هواداری از سازمان داشت در سال۵۵ توسط ساواک دستگیر شد و زیر شکنجه قرار گرفت. روحیه بالا و مقاومت وی در برابر شکنجههای ساواک آریامهری، نشان از انگیزههای والای انقلابی علی داشت. پس از دوران سخت بازجویی و شکنجه بیدادگاه شاه خائن وی را به ۵سال زندان محکوم کرد. قرار گرفتن در رابطه تنگاتنگ با تشکیلات سازمان در زندان قصر و فراگیری آموزشهای آن در زمینههای مختلف از علی یک کادر همهجانبه ساخت.
یکبار که در آن زمان که مرتجعین خمینیصفت به ندامتنویسی و سپاس شاهنشاها روی آوردند از علی نیز از طریق یکی از بستگان نزدیکش خواسته بودند که برای آزادی برگه ندامت را پر کند که علی قهرمان با روحیه بالای مجاهدی خود گفته بود: «اگر امام موسی بن جعفر ندامت نوشته ما هم مینویسیم».
مانند همه مجاهدین در بند، علی نیز در سال۵۷ بهدنبال قیام مردم ایران علیه شاه خائن از زندان آزاد شد و به صف تظاهرات و قیام مردم در تهران پیوست و به همراه سایر همرزمان مجاهدش در سازماندهی و پیشبرد قیام تمام تلاش خود را بکار بست.
پس از پیروزی انقلاب علی قهرمان برای انجام مسئولیتهای سازمانیاش به زادگاهش تبریز رفت و در ستاد تبریز مشغول به کار شد.
بهنوشته یکی از بستگانش صبح روز ۲۲بهمن ۵۷ قبل از اینکه علی برای رفتن به تبریز از خانه خارج شود، در جواب مادرش که پیروزی انقلاب را به او تبریک گفته بود، با همان آرامش همیشگی که داشت میگوید: «مادر زیاد عجله نکن زندان و شکنجه و اعدام ما از این به بعد تازه شروع میشود».
علی پس از مدتی از تبریز به تهران منتقل و در ستاد تهران به فعالیتهایش ادامه داد و در سال۶۰ وارد بخش اجتماعی سازمان شد.
پس از سی خرداد و شروع مبارزه مسلحانه انقلابی، علی به فعالیتهایش در بخش اجتماعی سازمان ادامه داد تا آن که در روز ۱۴تیر ۱۳۶۰ پایگاه آنها در تهران مورد تهاجم وحشیانه پاسداران خمینی قرار گرفت.
مقاومت سرسخت مجاهدین حاضر در پایگاه، جواب سخت و دندان شکنی به مزدوران دشمن داد و پس از رزمی جانانه و ۶ساعته در این نبرد قهرمانانه، علی به همراه مجاهدین شهید علی ابراهیمیان، محسن گلگار بهشهادت رسیدند.
سکینه بنازاده امیرخیزی خواهر علی از شهدای پرافتخار سازمان مجاهدین خلق ایران است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر