۱۴۰۲ آبان ۱, دوشنبه

۳۰ مهر؛ معرفی یک الگو با شاخسارانی از گشایش

 ۳۰ مهر؛ معرفی یک الگو با شاخسارانی از گشایش

مریم رجوی
مریم رجوی

روز ۳۰مهر ۱۳۷۲ که مریم رجوی به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیدهٔ مقاومت ایران برای دوران انتقال حاكميت به مردم ايران معرفی شد، روز معرفی بدعتی در فرهنگ و جامعهٔ سنتی ایران بود. در تاریخ ایران نخستین بار یک زن در جایگاه رهبری سیاسی قرار گرفت. اگر چه این معرفی در یک جنبش در حال مقاومت و در خارج ایران روی داد، ولی در جوهر خود به‌دلیل سلطهٔ تاریخیِ نگرش استثماری، قد علم کردن در برابر دیوار ناباوریها بود.

 

معرفی مریم رجوی به‌عنوان رئیس‌جمهور دوران انتقال حاكميت به مردم ايران، یک زد و خورد فکری بین باورهای کهن و استثماری با تولد اندیشهٔ ضداستثماری و پیشبرد جنبش برابری را برمی‌انگیخت. در کاکل این اندیشهٔ استثماری، سلطهٔ اندیشهٔ ارتجاعی و زن‌ستیز آخوندی در هیأت حاکمیت سیاسی است. از این رو رهبری مریم رجوی، از دل تضاد واقعی جامعهٔ ایران با حاکمیت ولایت فقیه برآمده است. بی‌سبب نبود که رهبری مقاومت این تحول مهم را «کارآترین سلاح استراتژیک» در نبرد با حاکمیت زن‌ستیز آخوندی توصیف نمود.

 

با سلطهٔ انحصارگرایانهٔ ارتجاع مذهبی آخوندی و به‌طور خاص با صدارت مطلق ولی‌فقیه، جنبش برابری در ایران در روند تکاملی خود باید به نقطهٔ کمال و بلوغ خود می‌رسید. روز ۳۰مهر ۱۳۷۲ معرفی چشم‌اندازی روشن از تحقق جنبش برابری بود. در روز ۳۰مهر، پتانسیل تاریخیِ برابری و رهایی به انرژی و انگیزهٔ بالفعل انجامید. از آن پس، زدودن باورهای کهنهٔ استثماری نه در ذهنیت‌گراییِ محض و به‌دور از پرداخت قیمت، که در میدان مبارزه‌یی همه‌جانبه با مظاهر مجسم استثماری در هیأت نظام ولایت فقیه توأم با درک رقم خوردن شرایط جدید با هژمونی و رهبری زن ذیصلاح میسر می‌شد. زنی که خود نخستین پرداخت‌کنندهٔ این قیمت در پیمودن این مسیر شد.

 

آنچه با ۳۰مهر برآمد و در افق آینده نمایان شد، خلق سرفصل‌های مهم و تعیین‌کننده در زندگی‌نامهٔ مقاومت ایران و برداشتن گام‌های بلند سیاسی و استراتژیک از آن خاستگاه بود. این سرفصل‌ها و گام‌ها هر کدام تجلی شعاعی از پرتوهای ناشی از ۳۰مهر هستند.

فعالیت‌های بین‌المللی مریم رجوی از پاییز سال۱۳۷۲ در فرانسه شروع شد. حضور وی در آن سال‌ها باعث گسترش اجتماعی و فرهنگی مقاومت ایران شد. او توانست انگیزش پایداری و برنامه‌های شورای ملی مقاومت را به میان ایرانیان خارج کشور ببرد.

حضور مریم رجوی در فرانسه و دعوت از هنرمندان نامی ایران، باعث شناسایی بیشتر مقاومت گردید. این حضور و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی‌، جنب و جوش تازه‌یی میان ایرانیان برانگیخت و چهره‌یی جدید از ایران فردا در سایهٔ رایت آزادی و برابری به جهان عرضه گردید.

 

مریم رجوی در دههٔ ۷۰ خورشیدی با توری از کنفرانس‌ها، مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها و کمپین‌ها توانست اساسنامه و مبنای دوام و قوام مقاومت ایران و مجاهدین خلق را به جوامع ایرانی ــ به‌طور خاص جوامع زنان در اروپا و آمریکا ــ معرفی و تشریح کند. وی این اساسنامه و مبانی را در مضمون چنین عبارتی گنجاند: «جنبش ما به این دلیل مانده است که به تعهداتش با مردم پایدار مانده و قیمت آن را پرداخته است».

وی با روانه کردن پیک و قاصد چنین مضمون اعتمادبرانگیزی توانست لشکری از حقوق‌دانان، سیاست‌مداران، پارلمان‌ترها و نیز متخصصین، هنرمندان و جوامع ایرانی را جذب فعالیت‌ها و برنامه‌های مقاومت کند.

 

سرفصلی دیگر که مریم رجوی بند به بند حصارهای آن را گشود، تبعات و دنباله‌ها و آثار واقعه و کودتای ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ بود. ۱۷ژوئن هیمنه‌یی بود که به موازات تحولات هم‌زمان در عراق، علیه کلیت مقاومت صورت گرفت. هدف اصلی نیز مریم رجوی بود. اما آنچه حاصل نهایی آن شد، اثبات امیدبخشی و شکیبایی مریم رجوی برای شکست سیاسی و حقوقی آن کودتا بود.

یکی از آثار و دست‌آوردهای شکست کودتای ۱۷ژوئن، به میدان آمدن وجدانهای بیدار و آگاه بین‌المللی در هیأت حقوقدانان و سیاست‌مداران برجسته در پیرامون مقاومت ایران بود. مریم رجوی بود با حمایت چنین کاروانی موفق شد اشرفیان را بسان بلوری میان صخره‌ها و چالشها و بحرانهای عراق حفظ کند. بی‌شک روزگاری خواهد رسید که گاه‌شمار «مبنا»ی پایداری در اشرف و لیبرتی و «شرط» رهبری مریم رجوی برای رسیدن به افق‌های روشن آینده بازگو و شناخته شود.

 

از ۳۰مهر ۱۳۷۲ تا مهر ۱۳۹۱ وجه بسیار برجسته از فعالیت‌های مریم رجوی، خارج کردن نام سازمان مجاهدین خلق از لیست‌های برچسب تروریستی است. به‌طور خاص در مورد خروج از لیست وزارت امور خارجه آمریکا، بسیاری شواهد و نظریه‌ها بر آن بودند که کاری نشدنی و مسیری پرمانع و مین‌کاری شده است. مریم رجوی با الهام از «می‌توان و باید»، عزم جزم کرد که این عرصه را به چالش بکشد. این مبارزه خواه ناخواه باید با سیاست مماشات و زد و بند با ملایان درگیر می‌شد. سیاستی که مبنای لیست‌گذاری مجاهدین شده بود.

در نهایت حاصل این زد و خورد حقوقی و سیاسی با قدرتهای بزرگ جهانی، شکست لیست‌گذاری انگلیس و آمریکا و اثبات حقانیت مقاومت برای آزادی توسط مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت از جانب دادگاههای اتحادیه اروپا و آمریکا بود. یکی از آثار سرنوشت‌ساز آن، رقم خوردن مختصات جدید سیاسی و حقوقیِ ساکنان لیبرتی بود که زمینه‌ساز هجرت بزرگ آنان به آلبانی شد.

 

تحول تاریخیِ «هجرت بزرگ» مجاهدین از عراق به آلبانی، مسیری است که باید اعتراف نمود مریم رجوی گره به گره آن را باز گشود، چشم‌انداز را با نقشه‌مسیری پر از ریسک، نشانه‌گذاری کرد و گردنه به گردنهٔ عبور از آن را شناسایی و امن نمود. آنچه گل داد و مژده داد، حاصل هوشیاری و شکار زمان توسط کلیت مقاومت به رهبری مریم رجوی بود. «هجرت بزرگ»، عنوان و تعبیری‌ست که با این بن‌بست‌شکنی‌های حقوقی و سیاسی حاصل شد.

 

با شناخت قدر و جایگاه ۳۰مهر در حکایت پیچاپیچ یک مقاومت سراسری، به جلوه‌های همه‌جانبهٔ گشایش در ساختار و استراتژی یک مقاومت دست می‌یابیم. مسیری ۲۹ساله که با مینیاتوری اندیشیدن و با الگوهای بن‌بست‌شکنی و آفریدنهای مداوم مریم رجوی عجین بوده است.

 

با ۳۰مهر پنجره‌هایی یک‌به‌یک در پرتو آثار و الگوی آن بر روی مقاومت ایران و مجاهدین خلق گشوده شدند. به‌قول ویل دورانت خالق اثر عظیم تاریخ تمدن، «رقم زدن انقلاب‌ها آسان می‌نماید، اما نگه‌داشتن دولت آن، بسیار سرسخت».

به‌جاست از منظر قله‌های امروز هوشیاری، آینده‌نگری و راهگشاییِ لحظات ۲۹سال پیش را تداعی کنیم که این معرفی، الگویی با شاخسارانی از گشایش را در آسمان مقاومت برای آزادی ایران رقم زد تا اکنون به آستان تحول بزرگ آرمانی و ملی در میهن‌مان پای نهیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر