۱۴۰۲ مهر ۲۱, جمعه

با یاد مجاهد شهید علیرضا (علی) صابونی از مجاهدان پیشتاز نبرد با دو دیکتاتوری شاه شیخ از تهران

 با یاد مجاهد شهید علیرضا (علی) صابونی از مجاهدان پیشتاز نبرد با دو دیکتاتوری شاه شیخ از تهران

مجاهد شهید علیرضا (علی) صابونی
مجاهد شهید علیرضا (علی) صابونی

زندگینامه شهید


زندانی زمان شاه: از سال۵۲ تا ۵۷ به مدت ۵سال در زندانهای تهران

نحوه شهادت: تیرباران

مجاهد شهید علیرضا صابونی در سال۱۳۳۰ در تهران متولد شد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسط را در تهران گذراند و به‌دلیل نیاز مالی به گذران زندگی خانواده وارد بازار کار و کارگری شد.

وی بعد از سال۵۰ و علنی شدن سازمان، با سازمان آشنا شد و توانست با آن ارتباط برقرار کند. پس از آن در فعالیت‌های ضددیکتاتوری شاه فعالانه شرکت داشت تا آن که در سال۵۲ توسط ساواک دستگیر و به شکنجه‌گاه برده شد. علیرضا پس از شکنجه‌های بسیار و مقاومت در برابر دژخیمان مدت ۵سال را در زندان قصر و اوین گذراند و از نزدیک با آموزشهای سازمان آشنا شد.

وی در سال۵۷ به یمن قیام مردم ایران علیه دیکتاتوری شاه از زندان آزاد شد. علیرضا بلافاصله پس از آزادی به تظاهرات و قیام مردم ایران برای سرنگونی نظام شاه پیوست.

پس از انقلاب به فعالیت‌هایش با سازمان در بخش کارگری ادامه داد. با فرا رسیدن سی خرداد و آغاز نبرد انقلابی مسلحانه وی نیز به زندگی مخفی روی آورد اما مدت کمی پس از سی خرداد توسط دژخیمان خمینی دستگیر و به شکنجه‌گاه اوین برده شد.

علیرضا در زندان در برابر شکنجه‌های لاجوردی جلاد و دژخیمانش قهرمانانه ایستاد.

وی در طول مدت زندان مانند بسیاری از زندانیان مجاهد از ملاقات با خانواده‌اش محروم بود، تا آن که در تاریخ ۱۵بهمن۶۰ پس از این‌که رژیم اعلام می‌کند که خانواده‌ها می‌توانند به ملاقات فرزندان زندانی‌شان بروند، خانواده مجاهد شهید علیرضا صابونی به زندان اوین مراجعه کرده و تقاضای ملاقات می‌کنند.

دژخیمان مسئول ملاقات یک شماره تلفن به خانواده علیرضا می‌دهند و می‌گویند فردا صبح زنگ بزنند، آنها فردا به آن شماره تلفن می‌زنند و سراغ علیرضا را می‌گیرند.

در جواب به آنها گفته می‌شود ”این‌جا پزشک قانونی است“ و می‌گویند که شما به پزشک قانونی مراجعه کنید.

پدر این مجاهد قهرمان وقتی روز بعد به پزشک قانونی مراجعه می‌کند، آنها از یک پرونده، شماره قبر و شماره قطعه را در بهشت زهرا به وی می‌دهند و می‌گویند ۲۷روز پیش پسر شما تیرباران شده است.

یکی از همبندیهای علیرضا نقل کرده است که «لاجوردی جلاد به علیرضا گفته بود با یک خطا اعدامت می‌کنم، بالاخره وقتی تماس علیرضا با یکی از بندهای دیگر لو می‌رود لاجوردی دژخیم او را اعدام می‌کند».

به این ترتیب خمینی خون‌آشام با تیرباران او مأموریت ناتمام شاه خائن را در اوج وحشگیری کامل کرد و علیرضای قهرمان را در تاریخ ۸دی ۱۳۶۰ به‌شهادت رساند.

در مراسم ختم و شب هفت مجاهد شهید علیرضا صابونی اهالی محل و آشنایان وی که جمعیت کثیری بودند، شرکت می‌کنند.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر