۱۴۰۲ دی ۲۲, جمعه

وقتی وحشت تبدیل به اعتراف می‌شود!

 

وقتی وحشت تبدیل به اعتراف می‌شود!

فعالیت هواداران مجاهدین در شهرهای ایران
فعالیت هواداران مجاهدین در شهرهای ایران

کمتر از دو ماه دیگر به انتخابات نمایشی رژیم باقی مانده است. انتخاباتی که تبدیل به کابوسی برای عوامل رژیم شده و آنها به بیانهای مختلف، وحشت خودشان را از نزدیکی آن بازگو می‌کنند. در لابلای صحبت‌های مختلف این جماعت دیده می‌شود که به‌دلیل دو عامل تداوم ماندای قیام ۱۴۰۱ و استمرار بحرانها و ابر بحرانهای لاینحل نظام، انتخابات اسفند امسال «صد چندان» برای حاکمیت آنها مهم و حیاتی شده است: «هر سال انتخابات ما مهم بوده انتخابات امسال به‌شدت اهمیتش صد چندان است به جهت این‌که دشمن به‌هرحال یک مدت زیادی تلاش کرد یک امیدهایی گرفت با توجه به اتفاق‌هایی که پارسال افتاد امید را به این گرفت که فاصله بین مردم و حاکمیت زیاد باشد چون ما مسائل مشکلات به‌هرحال نارسایی‌هایی هم داریم» (پاسدار دامغانی فرمانده سپاه قدس گیلان، ۲۱ دی).

 

کدام دشمن و کدام تهدید؟!

در این معرکه خطیر و در اوضاع انفجاری جامعه، یک عامل اصلی وجود دارد که بزرگ‌ترین دغدغه و مایه‌ٔ نگرانی سران رژیم است. مقاومت و سازمانی که کوچک‌ترین سازشی با این نظام پلید ندارد. نه اهل مماشات است که کوتاه بیاید و نه نوکر اجنبی که بشود با معامله و زد و بند جلویش را گرفت، نه عامل صهیونیزم و نه عامل شرق و غرب. بلکه اهل صدق و فدا، مستقل و خودکفا. سازمانی از جنس همین توده‌های رنج‌دیده و برخاسته از فداکارترین و پاکبازترین همین جوانان کف خیابان.

عوامل رژیم برای سال‌ها بود که به‌دستور مستقیم خمینی سعی می‌کردند اسمی از این «دشمن» نیاورند اما به‌مرور دیدند که اسم و رسم و جایگاه و تأثیرگذاری این دشمن در همه قیامهای مردم ایران به جایی رسیده که کتمان آن ممکن نیست و یا ضرر نادیده گرفتن آن از بدگویی و سیاه‌نمایی‌اش بیشتر است به همین دلیل به‌فرموده سیاست را تغییر داده و شیطان‌سازی و پروپاگاندا و «جهاد تبیین» ولایی را با خرج میلیاردی علیه دشمن اصلی نهادینه کردند و برایش بودجه‌های کلان اختصاص دادند و بدین گونه بود که نابود کننده حرث و نسل ایران و ایرانی به‌اجبار و به‌تدریج و در این روزها به این رسیده است که بحث مجاهدین را در هر جا مطرح کند.

در تاریخ ۳تیر ۱۴۰۱ غریب‌آبادی، معاون بین‌الملل قضاییه جلادان گفت: «ما در هیچ ملاقاتی نیست که به‌قضیه مجاهدین نپردازیم. در جلسهٔ نشست عالی‌رتبهٔ شورای حقوق‌بشر حداقل ۲ تا ۳ دقیقه از نطق ۶، ۷دقیقه‌ای‌ام را در مورد مجاهدین صحبت کردم. در برهه‌یی عقیده بر این بود که نیازی نیست که اسمی از مجاهدین ببریم. اما ما نظرمان این نیست».

در میزگردی که تابستان امسال با شرکت جمعی از کارشناسان حکومتی برگزار شد یکی از افراد (قوچانی) گفت: «ما باید این را بدانیم مسألهٔ مجاهدین خلق، مسألهٔ روز ماست و صرفاً یک مسأله تاریخی نیست... هرجا که اعتراضات به‌حق مردم به‌انحراف کشیده شد، پای این سازمان در میان بود. جدایی روحانیت و حاکمیت از مردم چیزی است که زیر سر این سازمان بوده است... پس مسألهٔ سازمان، مسألهٔ امروز ماست» (ایرنا ـ ۱۱مرداد ۱۴۰۲).

 

علاوه بر همه دسیسه‌های مختلف در خارج کشور و استفاده از سلاح همیشگی تروریسم و حتی ترور حامیان آنها در پایتخت‌های اروپایی و آتش پرت کردن به سوی دفاتر آنها و... در داخل کشور هم:

در همه خیابان‌ها علیه این دشمن تابلو و بنر نصب کنند.

در همه نمازجمعه‌های ریایی روضه‌های «۱۷هزار» ی بخوانند.

بگیر و ببند و دستگیری و سرکوب هواداران آنها را افزایش دهند

فتیله‌ٔ پرونده‌سازی را بالاتر بکشند و یک دادگاه مسخره هم تشکیل بدهند و هر بار علیه تعدادی از آنها ـ و حتی شهدای آنها ـ اقامه دعوی کنند و نعره و های‌وهوی راه بیندازند.

و جالب این‌که در همین بیدادگاه هم که مثلا باید حفظ آبرو کنند و به‌جای داد و فغان، الزامات یک فضای قانونی و قضایی ِحداقل را مراعات کنند نماینده دادستانش با یک بحث سیاسی مفصل از دست «کانون‌های شورشی» هوادار مجاهدین ناله می‌کند که «در اغتشاشات [قیام‌های] اخیر (سال ۹۸ و پاییز ۱۴۰۱) نیز فعال بودند» و به این وسیله علاوه بر اعتراف به نقش مجاهدین به‌طور عام به تأثیر خاص کانون‌های شورشی هم اشاره می‌کنند و به همه جوانان آدرس می‌دهند.

 

«نکته همین‌جاست»؟!

ارباب جمعی تبلیغات رژیم، اما در همین آدرس دادن و بهتان‌پراکنی علیه مجاهدین بعضاً لابلای حرفهایشان به واقعیتهایی از حقانیت مجاهدین اعتراف می‌کنند که بهترین دلیل و سند و مدرک برای درستی مشی کانون‌های شورشی و راستی مرام مجاهدین است.

در یک نمونه، کوشکی از پاسدار اطلاعاتی‌های نظام، علاوه بر اعتراف به گسترش کانونها و موفقیت آنها در جذب «نسل‌های جدید» و «جوانان و دانشگاهیان» و «دانشجوهای دانشگاههای مشهور مثل دانشگاه شریف» وقتی در برابر این سؤال قرار می‌گیرد که آیا این جوانان «در قبال این اقدامات مثل شعارنویسی پولی هم دریافت می‌کردند؟» ناخواسته به حقیقتی بزرگ اذعان می‌کند. او با تأکید پاسخ می‌دهد: «نه! نکته همین جاست که در قبال این حرکتها باید از جیب خودشان هزینه می‌کردند. سازمان پول نمی‌دهد. آنهایی که پول می‌دهند سرویس‌های اطلاعاتی غربی و اسراییل هستند»! (همشهری، ۱۲ دی)

در آستانه بیست و هشتمین گلزیران همیاری و طوفان عاطفه‌ها، آیا همین یک «نکته» و همین اعتراف کوچک ولی مهم و قابل توجه و ثبت‌شدنی در سینه تاریخ، خودش دلیل متقنی بر چندین اصل و ارزش نهادینه شده در مقاومت ایران از جمله استقلال مالی، خودکفایی، نزاهت و پاکدامنی از هر گونه وابستگی به «سرویس‌های اطلاعاتی» بیگانه نیست؟

و آیا اقبال توده‌یی و گسترش کانونها در بین جوانان شورشگری که علاوه بر پذیرش همه خطرات کوچک‌ترین توقع و چشمداشت مادی ندارند و حتی با وجود هزاران کمبود و مشکل اقتصادی «از جیب خودشان هزینه» می‌کنند، ناشی از همین صداقت و فدای مجاهدین نیست؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر