۱۳۹۴ اسفند ۹, یکشنبه

هادی خرسندی: هادی و انتخاباتهادی خرسندی: هادی و انتخابات

هادی خرسندی: هادی و انتخابات


بیا انتخابات بازی کنیم
دم آخری صحنه سازی کنیم

بمالیم بر کله های همه
همان شیره را قابلمه قابلمه

همان شیرۀ خالص و پر دوام
ز محصول انگور باغ امام

همان شیرۀ این سی و چند سال
که در خیک مانده ست صاف و زلال

همان شیرۀ صادره از خمین
که بفشرده انگور آن میرحسین

همان شیره که شهره در خوبی است
فرآوردۀ دست کروبی است

همان شیرۀ هاشمی ساخته
که در خیک این ملت انداخته

(به رویش نیارید، حالش بد است
گناهش ز مرحوم سید احمد است!)

همان شیرۀ خیک ابریشمی
که جا مانده از دورۀ خاتمی

همان شیرۀ مکه و کربلا
که از صدر اسلام مانده به جا

همان شیرۀ خالص مذهبی
گرفته شده از مویز نبی

به همراه افزوده های جدید
از آن جمله یکخرده خون شهید

کمی از تف رهبر این نظام
دو سه قطره از جام زهر امام

دو کیلو از آن کیک زردِ گران
دو کاسه لجن از ته جمکران

بمالیم بر سر زن و مرد را
هر آنکس که باور نمیکرد را

و نیز آن کسانی که با میل خویش
تراشیده موی و سر آورده پیش

اگرچه خبردار از مطلبند
پی کسب شیره به تاب و تبند

عوامانه کلی تظاهر کنند
مگر خمرۀ خویش را پر کنند

به خوشخدمتی شاکر و خوشدلند
دم حوزۀ رأی گیری ولند

هنرمندهایند از مرد و زن
یکیشان همان لطفی تارزن

یکیشان همانی که بازیگر است
هنرپیشۀ مردۀ رهبر است

از آن کارگردان چه گویم همی
که افتاده دوزاریش یک کمی

یکیشان که مرد ادب پروری است
یکی شاعر خاک و خل بر سری است

یکیشان زنی مقنعه دار بود
که بازیگر فیلم رگبار بود

یکی گنده در حیطۀ ورزش است
که از … مالان بی ارزش است

یکیشان نویسنده، اهل قلم
که رهبر بود شاه و ایشان علم

همه ذکرگوی و همه عابدند
گدای نشسته دم مسجدند

همه دستمال تملق به دست
بمالند هرجا که مقدور هست

به لطف خواصی که هستند رام
نداریم ما مشکلی با عوام

که آنها به اینها نظر میکنند
کپی از قلم یا هنر میکنند

مشاهیر را چونکه باور کنند
کلاهی از این شیره بر سر کنند

خصوصاً که شد شیره یکخرده صاف
از آن ائتلاف و از آن انصراف

بیا انتخابات بازی کنیم
دم آخری صحنه سازی کنیم

که جز با دروغ و فریب و ریا
گره میخورد کار این مافیا

تحریم نمایش انتخابات توسط سه هزار تن از زندانیان زندان مرکزی زاهدان


با وجود تهدید و تطمیع دژخیمان خامنه‌ای در زندان مرکزی زاهدان، برای وادار کردن زندانیان به رأی دادن در نمایش انتخابات، 3هزار تن از زندانیان، این نمایش را تحریم کردند و از انداختن رأی به صندوق، خودداری کردند.
 دژخیمان خامنه‌ای ساعت9 صبح روز جمعه 7اسفند با مراجعه به بندهای مختلف، از زندانیان خواستند که در نمایش انتخابات شرکت کنند، اما هیچ زندانی حاضر به انداختن رأی نشد.
 زندانیان گفتند: صدها نفر از ما در انتظار اعدام به‌سر می‌بریم، از ما می‌خواهید که به اعدام خودمان، به ممانعت از درمان، ازدحام زندان، شرایط بد غذایی و بهداشتی و محاکمات غیرعادلانه رأی بدهیم.
 دژخیمان خامنه‌ای عصر به بندها مراجعه کرده و با وعده مرخصی، ملاقات و این‌که پرونده آنها مورد بازبینی قرار خواهد گرفت، ملتمسانه خواستار دادن رأی شدند، ولی زندانیان دست رد به سینه شکنجه‌گران زدند و از دادن رأی خودداری کردند.

انتخابات : رأی جوانان





دیروز نمایش انتخابات رژیم ولایت‌فقیه برگزار شد. خامنه‌ای قبل از هر کس و برای داغ کردن تنور سرد و خاموش انتخاباتش پای صندوق رفت و به التماس و درخواست پرداخت که مردم پای صندوقهای رأی بیایند و اضافه کرد که ممکن است حادثه‌ای پیش بیاید و انسان از یک ساعت بعد خبر ندارد.
رفسنجانی هم که تقریباً به‌طور همزمان با خامنه‌ای پای صندوق حاضر شده بود، بلافاصله بعد از انداختن رأیش به صندوق، به التماس و درخواست از نیروهای رژیم پرداخت که بیایند و شرکت کنند. رفسنجانی گفت، ممکن است یک رأی کاری از پیش نبرد اما مجموعه رأیها کارسازند، مردم نباید غفلت کنند. رفسنجانی اضافه کرد که رأی ندادن مردم ثمری ندارد.
 همین اظهارات خامنه‌ای و رفسنجانی به خوبی نشان می‌دهد که چقدر نمایش انتخاباتشان سوت و کوربوده که مجبور شدند اینطوری از مردم بخواهند که در انتخابات شرکت کنند، به‌ویژه اینکه رفسنجانی می‌گوید رأی ندادن مردم ثمری ندارد و با این جمله اعتراف می‌کنند که مردم پای صندوقهای رأی نیامدند. کسادی نمایش انتخابات نظام ولایت‌فقیه در حالی است که آنها از هر ترفندی برای بالا بردن میزان مشارکت استفاده کردند، مثلاً ستاد نمایش انتخابات رژیم در یک واکنش رسوا به ورشکستگی این نمایش در بیستمین اطلاعیه‌اش اعلام کرده که نیاز به ارائه شناسنامه عکسدار برای رأی دادن نیست.
 آری، آخوندها از مردم و به‌ویژه جوانان خواستند که شرکت فعال داشته باشند و برای رأی دادن به صحنه بیایند. البته جوانان هم همین کار را کردند اما به شیوه خاص خودشان. آنها در و دیوار شهر را به صحنه رأی دادن خود تبدیل کردند و نوشتند که «رأی ما سرنگونی» است آنها با شرکت نکردن خودشان در نمایش انتخابات رژیم ولایت‌فقیه با بلندترین فریاد اعلام کردند که «رأی ما سرنگونیه» جوانان انقلابی در تهران هم با شجاعت و تهور درخشانی رأی خود را با پاره کردن عکسهای روحانی و رفسنجانی اعلام کردند.
 واقعیت این است که رأی جوانان ایرانی سرنگونی تمامیت نظام جهل و جنایت آخوندهاست. همان چیزی که تمام سرکردگان نظام ولایت را به وحشت انداخته، وحشتی فزاینده که روزی به مرگ این رژیم منتهی خواهد شد.

مریم رجوی:این قرن را به عصر رهایی زنان تبدیل کنیم «تعهد برای برابری ، زنان متحد علیه بنیادگرایی»

مریم رجوی:این قرن را به عصر رهایی زنان تبدیل کنیم «تعهد برای برابری ، زنان متحد علیه بنیادگرایی»

08 اسفند, 1394
روز شنبه ۸ اسفند (۲۷فوریه) در آستانه روز جهانی زن، جلسه بزرگی زیر عنوان 

«تعهد برای برابری ، زنان متحد علیه بنیادگرایی» در حضور مریم رجوی، رئيس 

جمهور برگزیده مقاومت ایران و شماری از شخصيتهاي سياسي ، روشنفکران، 

شخصیتهای برجسته و فعالان جنبش‌ برابری از 26 كشور از چهار قاره برگزار شد.

خانم رجوي در سخنراني خود در باره نمايش انتخابات رژيم 

آخوندي گفت آنچه ديروز برگزار شد انتخابات براي تعيين 

نمايندگان مردم نبود، اين انتخابات رقابتي بود 

ميان مسئولان كنوني و قبلي شكنجه و اعدام و صدور تروريسم. 

چيزي كه افسانه اعتدال وميانه روي در اين رژيم را باطل م

ي كند. به همين خاطر اين نمايش با انزجار و نفرت اكثريت 

مردم ایران و به خصوص جوانان مواجه شد. با این انتخابات، 

خامنه‌ای می‌خواهد رژیمش را هرچه بیشتر بر جنگ در

 سوری و سرکوب و زن‌ستیزی در ایران متمرکز سازد.

 اما این آغاز دوران بیسابقه یی از شکنندگی و فرسایش ولایت 

فقیه است که از عواقب آن جان به در نخواهد برد.


وی افزود: حجاب اجباری، اهرم سرکوب فراگیر و دائمی زنان است. تنها در یک سال سه میلیون و ۶۰۰ هزار زن به بهانه «بدحجابی» در خیابان‌ها مورد بازرسی و بازجویی خیابانی قرار گرفته و 18 هزار تن به دادگاه کشیده شده اند. رواج خشونت و تجاوز علیه زنان و رواج گسترده اعتیاد و تیره روزی زنان نیز از نتایج شرعیات پرفساد آخوندها است.

در ایران تحت حاكميت آخوندها چند همسری و و رفتار ضدبشری نسبت به زنان و دختربچه‌ها، سوءاستفاده جنسی از اطفال و دختربچه های کم‌تر از 9 ساله بر زنان تحمیل می شود. ولایت فقیه که یک انحصارطلبی جنون‌آساست، با تمام قوا رودر روی حق برابری زنان ایستاده است. مریم رجوی گفت: آنها ایران را به زندان بزرگ زنان تبدیل کرده اند.

رجوی تصریح کرد: هرچه بر اساس اجبار باشد و انتخاب آزادانه مردم را انکار کند و هرچه حقوق برابر زنان را نفی کند. نه اسلام که ضد اسلام است. ما انکار حقوق زنان را چه در لباس مذهب، چه در هر لباس دیگری تحمل نمی کنیم. در برابر افراطی‌گری و ارتجاع و دین‌فروشی، ما از اسلام دموکراتیک دفاع می‌کنیم. ما برآنیم که با تحقق برابری و به‌ویژه با مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی، این قرن را به‌ نام زنان، به عصر رهایی زنان تبدیل کنیم. برنامه ما برای ایران فردا برقراری يك دموكراسي بر اساس آزادی، برابري و جدايي دين از دولت و لغو حكم اعدام است. برابري در آزاديها و حقوق اساسي برابري در مقابل قانون، برابري اقتصادي، برابري در خانواده و آزادی‌ِ‌ِ انتخاب پوشش و مشارکت فعال و برابر در رهبری سیاسی.
خانم رجوي خطاب به زنان ايراني گفت شما و خواهران پیشتاز شما در لیبرتی می توانید و باید دیکتاتوری ولایت فقیه و بنیادگرایی و گروههای برآمده از آن با هر نام و نشان را از منطقه، جارو کنید و آزادی را به ایران، صلح را به منطقه و امینت را به جهان بازگردانید. شما شایستة آن هستید که سرنوشت خود را در یک ایران بدون ولایت فقیه به‌دست بگیرید. زنان در مقاومت ایران برای آن مبارزه می‌کنند که مردم ایران‌، به‌ویژه زنان، آزاد باشند و حق مداخله در سرنوشت خود را به‌دست آورند. 

مریم رجوی: ولایت فقیه، دشمن زنان - پاریس برنامه ای در آستانه روز جهانی زن

مریم رجوی: ولایت فقیه، دشمن زنان

08 اسفند, 1394

سخنرانی در کنفرانس زنان متحد علیه بنیادگرایی به مناسبت روز جهانی زن
بالاترین سرمایة ما همبستگی ماست. اتحادمان را از زندان‌های ایران و کانونهای آتش و وحشت در خاورمیانه تا هرجا که ظلمی هست گسترش دهیم. و پیامی نو و رهایی‌‌‌بخش برای جهان بشری باشیم

حضار محترم، خواهران عزیز، نمایندگان، روشنفکران، شخصیتهای برجسته و فعالان جنبش‌ برابری!
روز جهانی زن در راهست. هشت مارس، روز تقدیر از زنانی است که برای آزادی و برابری در نبردند، زنانی که برای فردایی پرشکوه وجهانی بهتر به‌پا خاسته‌اند و تسلیم و یأس و ناتوانی در فرهنگشان معنایی ندارد.
در این لحظه،  زنان شجاع در زندان‌های سیاسی ایران و مادران دلیری که در این مدت بارها در برابر شکنجه‌گاه اوین قیام کردند، با ما همراه هستند.

هم چنین درود می‌فرستیم به زنان پیشتاز ایران در نبرد با دو دیکتاتوری، از زنان فدایی و مجاهد و مبارز، هم‌چون فاطمه امینی و مرضیه اسکویی تا اشرف شهیدان و همه زنان به پاخاسته علیه ولایت فقیه، خواهرم زهرا رجبی که امسال، بیستمین سال ترور اوست. هم چنین زهره و گیتی، صبا و آسیه و مهدیه و نیره ربیعی و خواهران قهرمان دیگرم که در اشرف و لیبرتی به شهادت رسیده‌اند.
درود بر زنان مظلوم سوریه که به‌رغم همه داغها و دردها، زیر بمباران‌ یا در هجوم جنایات داعش و یا در آوارگی و پناهندگی هم چنان ایستاده‌اند. تا به حال، بیش از ۴۰۰ هزار نفر از مردم سوریه کشته شده‌اند که بسیاری از آنها را زنان و کودکان تشکیل می‌دهند. راستی چرا باید رنج و اندوه آن‌ها ادامه پیدا کند؟ و چرا در برابر بمباران‌های وحشیانه از سوی روسیه و به خصوص جنایات رژیم ملاها در سوریه، جهان ساکت است؟
امروز برای مدافعان آرمان برابری، چه وظیفه‌یی مبرم‌‌تر از همبستگی با میلیون‌ها زنی که زندگی‌شان در سوریه در آتش می‌سوزد؟ برای خواهران ما در تمام جهان چه مبارزه‌یی مهم‌تر از ایستادگی در برابر سرچشمه جنگ و خونریزی در خاورمیانه یعنی ولایت فقیه حاکم بر ایران است؟
از این رو همه شما و فعالان جبنش برابری در سراسر جهان را به‌یاری زنان رنج‌دیده سوریه، عراق و یمن فرا می‌خوانم.

انتخابات رژیم، رقابتي بود ميان مسئولان كنوني و قبلي شكنجه
آخوندها روز هفت اسفند، یک به‌اصطلاح انتخابات برگزار کردند. اما اين انتخاباتی براي نمايندگان مردم نبود، لیست كانديداهاي باندهاي رقيب نشان مي‌دهد که اين انتخابات رقابتي بود ميان مسئولان كنوني و قبلي شكنجه و اعدام و صدور تروريسم. چيزي كه افسانه اعتدال وميانه‌روي در اين رژيم را باطل مي‌كند. به همين خاطر اين نمايش با انزجار و نفرت اكثريت مردم ایران و به‌خصوص جوانان مواجه شد.
با این انتخابات، خامنه‌ای می‌خواهد رژیمش را هرچه بیشتر بر جنگ در سوریه و سرکوب و زن‌ستیزی در ایران متمرکز سازد. اما این، آغاز دوران بی‌‌سابقه‌یی از شکنندگی و فرسایش ولایت فقیه است که از عواقب آن جان بدر نخواهد برد. حالا نوبت مردم ایران است و ما هموطنان‌مان در داخل ایران، به‌ویژه زنان و جوانان دلیر را به گسترش مبارزه فرامی‌خوانیم.

زن ستیزی در قوانین رژیم و مبانی شریعت ارتجاعی
بنیادگرایی سرطان رو ‌به گسترشی است که همه را تهدید می‌کند. به‌طوری که از حاشیه اقیانوس اطلس تا اقیانوس آرام، همه‌جا، افراطی‌گری تحت نام اسلام ازجمله گروه داعش سربلند کرده که قربانیان اصلی آن زنان هستند.  بنابراین ضروری است که نقطه کانونی این بلای عظیم را بشناسیم و به راه ریشه‌کنی آن و نقش زنان در این مبارزه بپردازیم.
 به همین  دلیل من می‌خواهم امروز به موضوعی که مردم جهان کم‌تر از آن خبر دارند، بپردازم و آن ستم و سرکوب این رژیم نسبت به زنان و ایستادگی زنان ایران در برابر این رژیم است.
در ایران بیش از سه دهه است که یک حکومت بنیادگرا حاکم است رژیمی که ویژگی مهمش دشمنی با زنان است. به‌طوری که در سه - چهار دهه اخیر، در هیچ کجا به اندازه ایران، زنان اعدام و شکنجه نشده‌اند و در این ابعاد در زندان‌ها مورد تعدی قرار نگرفته‌اند.
اجازه بدهید این وضعیت را قبل از هرچیز در قوانین رژیم و مبانی شریعت ارتجاعی آن بررسی کنیم:
قانون اساسی آخوندها، در اصل ۱۶۷، تصریح می‌کند:‌ «قاضی موظف است حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر حکم قضیه را صادر نماید». این اصل، به قضات آزادی‌عمل داده که برای صدور حکم، به فتواهای مذهبی استناد کنند. اما این فتواها برای رژیم، چیزی جز کتاب فتواهای خمینی به نام تحریرالوسیله نیست. بخش قابل توجهی از این کتاب، توضیح راه و رسم مردسالاری، تحمیل نابرابری به زنان، آیین چند همسری و حتی مشروعیت‌دادن به رفتار ضدبشری نسبت به زنان و دختربچه‌هاست.
در این کتاب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، خمینی در احکام متعددی کنیز‌گرفتن و کنیزداری را در شرع آخوندی توجیه کرده، یعنی از مناسبات برده‌داری، آن‌هم در قرن بیستم، دفاع کرده است.  هم‌چنین در ده‌ها حکم به مردان اجازه داده که شمار نامحدودی همسران موقت داشته باشند. باز هم در قرن بیستم به پیروان آخوندها اجازه داده که در جنگ‌ها زنان را به صورت غنائم جنگی تحت مالکیت خود درآورند.
خمینی در کتاب خود تأکید می‌کند که«بعضی از حقوق الناس حقی است كه جز با شهادت مرد ثابت نمی‌شود، و چنان نيست كه شهادت دو نفر زن كار شهادت يك مرد را بكند». در مورد برخی مسائل، او می‌نویسد: «شهادت زنان به تنهایی و حتی شهادت يك مرد و شش نفر زن پذيرفته نيست». و «حتی شهادت هشت زن هم پذیرفته نیست».
در همین کتاب، خمینی سوءاستفاده جنسی از دختربچه های کم‌تر از ۹ساله و حتی اطفال را مباح می‌کند.
هم‌چنین احکام متعددی درباره به‌ازدواج درآوردن دختربچه‌های صغیر نوشته است و در احکام متعددی ازدواج زنان را در حد یک معامله اقتصادی تنزل داده و به حیثیت و شأن زنان اهانت کرده است.
رواج خشونت و تجاوز علیه زنان که خانم ياکين ارتوک در گزارش سال ۲۰۰۵ خود درباره ایران، تصویر روشنی از آن ارائه کرد، از محصولات همین شریعت ارتجاعی است. کما این که رواج گسترده اعتیاد و تیره‌روزی زنان از نتایج همین شرعیات پرفساد است. به‌همین دلیل است که می‌گوییم ولایت فقیه دشمن زنان است.
خمینی و آخوندهای او، در سه دهه گذشته، این ایدئولوژی را در ذهن گروههای بنیادگرا در سایر کشورها، بارور کرده‌ و بسیاری از‌ آن‌ها را نیز با دادن کمک‌های مادی متشکل کرده‌اند.
این پدیده، در این‌سال‌ها، و به‌خصوص در دوسال اخیر، در سراسر خاورمیانه و آفریقا در حال گسترش و تعرض است و خود را به‌اشکال مختلف بارز می‌کند: از داعش و طالبان و بوکوحرام تا باندهای شبه‌نظامی رژیم ایران در عراق و یمن و لبنان.
به‌ رفتاری که امروز گروه داعش تحت‌عنوان اجرای احکام اسلام با زنان دارد‌، نگاه کنید؛ به‌خصوص نگاه کنید که چگونه زنان و دختران ایزدی عراق را به بردگی گرفته‌اند. این‌ها عینا همان احکامی است که نمونه‌ها‌یی از آن را از کتاب خمینی نقل کردم. اما همة‌ این گروه‌ها چه شیعه باشند، چه سنی در اعتقاد به چند عنصر اساسی مشترکند:
در تحمیل دین اجباری، اجرای احکام شریعت آخوندها،  نفی مرزها و کشتار و ترور، دشمنی با غرب، تکفیر برای حذف مخالفان، زن‌ستیزی و تشکیل یک حکومت استبدادی تحت نام خلافت یا دولت اسلامی یا ولایت فقیه.
خمینی در کتاب حکومت اسلامی خود، رسما نظام مورد نظرش را به عنوان خلافت تعریف کرده است. اما در حقیقت این یک بیدادگری مطلقه، سفاک و زن‌ستیز است که از آخوندهای حاکم بر ایران تا گروه داعش‌، آن را به‌نام اسلام جا زده‌اند.
و تأکید می‌کنیم که هرچه بر اساس اجبار و تحمیل باشد و هرچه رأی و انتخاب آزادانه مردم را انکار کند، نه اسلام که ضداسلام است. و هرچه حقوق برابر زنان را نفی کند در  اسلام جایی ندارد.
ما انکار حقوق زنان را چه درلباس مذهب، چه در هر لباس دیگری تحمل نمی‌کنیم. در برابر افراطی‌گری و ارتجاع و دین‌فروشی، ما از اسلام دمکراتیک دفاع می‌کنیم. ما برآنیم که با کلمه رهایی‌بخش برابری و به‌ویژه با مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی، این قرن را به‌نام زنان، به عصر رهایی زنان و عصر رهایی جهان بشری تبدیل کنیم.

ولایت فقیه، حاکمیت خشونت و سرکوب مداوم علیه زنان
ولایت فقیه دشمن زنان است. زیرا حاکمیت آن خشونت و سرکوب مداوم علیه زنان است. در زندان‌های سیاسی این رژیم علاوه بر هفتاد و چند نوع شکنجه، مطابق یک فتوای ننگین، شمار زیادی از دختران زندانی قبل از اعدام مورد تجاوز قرار گرفتند. تجاوز به زندانیان جوان زن و مرد در خلال قیام‌های سال ۱۳۸۸ نیز ابعاد گسترده‌یی به‌خود گرفت. به‌علاوه این رژیم تاکنون هزاران زن را به خاطر فعالیت‌های مبارزاتی و سیاسی اعدام کرده‌ است.
من در این لحظه به فاطمه مصباح فکر می‌کنم او هنگام اعدام فقط 13سال داشت مژگان جمشیدی هنگام اعدام ۱۴ ساله بود و نوشین امامی شانزده سال داشت.
در این لحظه، به‌یاد زنانی هستم که زیر شکنجه به‌شهادت رسیدند یا زنانی که هنگام تیرباران باردار بودند.
بله، نه ده، نه صد، نه هزار، بلکه هزاران زن تیرباران شدند، بالای دار رفتند و زیر شکنجه جان باختند. هزاران قلب بی‌تاب آزادی و برابری و هزاران اراده رزمنده که هریک جهانی از نیکی و دانایی بودند.
در سالهای اخیر، شمار زیادی از زنان به‌اتهام جرم‌های معمولی و بعضا به‌خاطر اتهام‌های اثبات نشده اعدام شده‌اند. در زمان آخوند روحانی دست‌کم ۶۴ زن در ایران حلق‌‌آویز شده‌اند. ریحانه جباری، آن دختر دلیر که به جرم دفاع از خودش اعدام شد و چه بسیار ریحانه‌ها که کسی نامشان را هم نشنیده است.
اما این صداهای شنیده نشده را دست‌کم نگیرید. این اشک‌های دیده نشده و این ناله‌های بریده شده را دست‌کم نگیرید. از همین‌هاست که توفانی برمی‌خیزد و دودمان زن‌ستیزان را برباد خواهد داد.

حجاب اجباری، عرصه دیگری در اعمال خشونت و اجبار در ایران
عرصه فراگیر دیگر در اعمال خشونت و اجبار در ایران، حجاب اجباری است. زنان ایران از نخستین هفته‌های حاکمیت خمینی به حجاب اجباری اعتراض کردند. در همان روز‌ها زنان مجاهد نیز فعالانه در تظاهرات علیه حجاب اجباری شرکت داشتند.
آخوند روحانی در کتاب خاطرات خود اعتراف کرده که خودش، به‌عنوان نماینده خمینی در اداره سیاسی-ایدئولوژیک ارتش،  مبتکر تحمیل حجاب اجباری در ادارات ارتش بوده و شخصا در تمام این  ادارات حاضر شده و حجاب را اجباری کرده است. همچنین سلسله‌یی از قوانین وضع شده که آزادی فردی و اجتماعی را از زن ایرانی سلب می‌کند. چند نهاد ویژه سرکوب تأسیس کرده‌اند که کارشان مقابله با بدحجابی است.
 مطابق گزارش‌های رسمی، مأموران تنها در عرض یک سال با سه میلیون و ۶۰۰ هزار به اصطلاح «بدحجاب» در خیابان‌ها برخورد کرده‌ و ۱۸هزار نفر را به دادگاه کشانده‌اند. در واقع‌، آن‌ها، ایران را به زندان بزرگ زنان تبدیل کرده‌اند.
دو سال پیش عوامل رژیم، به صورت شماری از زنان در اصفهان اسید پاشیدند و هنوز که هنوز است دخترانی مثل سهیلا و ندا و سارا از آن جراحت می‌سوزند و زجر می‌کشند. درد آن‌ها در حقیقت نمود دردها و مصائب زن ایرانی است.
 به‌همین دلیل ما باز هم می‌گوییم: زن ایرانی باید آزاد باشد! باید خودش انتخاب کند که چه عقیده‌یی داشته باشد‌، چه بپوشد، و چگونه زندگی کند. و تکرار می‌کنیم که نه به حجاب اجباری، نه به دین اجباری و نه به حکومت اجباری.

محدود کردن مشارکت زنان در زندگی اجتماعی از طریق اعمال یک سیاست ارتجاعی
دوستان عزیز،
امروز همراه با نابرابری و ستم و سرکوب، ، فقر و فلاکت شدیدی زندگی اکثریت مردم ایران، به‌خصوص زنان را درهم‌ می‌کوبد. در تهران، مادران فقیر، بچه‌های خود را قبل از تولد به بهایی معادل ۲۵ یورو می‌فروشند، و باز هم در تهران شمار زنان کارتن خواب به 5 هزار نفر رسیده است. اما، فراتر از این فقر همه‌گیر، یک سیاست ارتجاعی، مشارکت و دخالت زنان در زندگی اجتماعی را محدود و محدودتر می‌کند:
۸۷ درصد از جمعیت غیرفعال کشور را زنان تشکیل می‌دهند،
 زنان فارغ‌التحصیل بیکار به بیش از چهار میلیون نفر رسیده‌اند،
 و در یک دهه اخیر، سالانه بیش از صدهزار زن از بازار کار ایران کنار گذاشته شده‌اند.
 مشارکت اقتصادی زنان به 13 درصد هم نمی‌رسد، و مشارکت سیاسی زنان در این رژیم یک امر بی‌معنی است؛ در مجلس نمایشی طی 9 دوره در 36 سال گذشته روی هم فقط 50 زن عضویت داشته‌اند، که نسبت آن در دوره کنونی فقط سه درصد است. برقراری این ممنوعیت‌ها، سیاسی‌ترین تصمیم و تلاش رژیم ولایت فقیه در مقابله با امر مشارکت و مداخله زنان است.
بنابراین خطاب به دختران و خواهرانم در سراسر ایران می‌گویم: شما شایستة آن هستید که سرنوشت خود را در یک ایران بدون ولایت فقیه به‌دست بگیرید. شما و خواهران پیشتاز شما در لیبرتی می توانید و باید دیکتاتوری ولایت فقیه و بنیادگرایی و گروههای برآمده از آن با هر نام  و نشان  را از منطقه، جارو کنید و آزادی را به ایران، صلح را به منطقه و امینت را به جهان بازگردانید.


مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی، مبنای عمل مقاومت
خواهران عزیز!

مريم رجوي: آثار جام زهر اتمي در برهم خوردن تعادل دروني رژيم عليه ولي فقيه ارتجاع بارز شد

مريم رجوي: آثار جام زهر اتمي در برهم خوردن تعادل دروني رژيم عليه ولي فقيه ارتجاع بارز شد

08 اسفند, 1394
ادعاي مسخره  رژيم مبني بر شركت 60درصد در نمايش انتخابات

در شعبده اي كه چرخة انتخاب صرفا بين باندهاي سركوب و چپاول و سلب حق حاكميت مردم ایران با « اعتقاد قلبي  و التزام عملي » به ولايت فقيه است ، رژيم آخوندي در يك دروغ مسخره نجومي ادعا كرد بيش از  60 درصد از دارندگان حق رأي ( 33 ميليون نفر بنا بر آمار رژيم) در نمايش شركت كرده اند!
اين در حالي است كه بسياري منابع بي طرف و شاهدان عيني هزاران شعبه رأي گيري؛ كسادي نمايش، بي اعتنايي و تحريم اكثريت قاطع مردم ایران بويژه جوانان و همچنين صحنه سازي هاي تلويزيوني در تهران و چند شهر بزرگ براي رونق دادن به نمايش را گزارش و گواهي ميكنند.
سردمداران رژيم پيشاپيش بر اساس نظر سنجي هاي موهوم اعلام كرده بودند كه بين 65 تا 75 در صد در انتخابات آنها شركت خواهند كرد و دستگاه شمارش آراء و تقلب و راي سازي را بر همين اساس مهندسي شده بود.
وزير كشور رژيم روز قبل از انتخابات اعلام كرد”برآور
د ما حضور 70درصد“ است. اما فعلاً تا امشب به 60 درصد در سطح سراسري و 45 درصد در تهران كه همه ميدانند بالاترين تعداد رأي دهنده را دارد، رضايت داد!
 چند برابر كردن آرا در محل لو رفته اي به نام ” اتاق تجميع آراء“ ترفند شناخته شده آخوندهاست كه عملكرد آن قبلا توسط مقامات پيشين همين رژيم با جزييات افشا شده است. 

اين علاوه بر تقلبهاي گسترده و تهديد و تطميع گروههاي آسيب پذير مردم براي شركت در انتخابات است. بخشي از اين تهديدها  در مراكز اداري و نظامي و كارگري در اطلاعيه شماره 4 دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ایران خاطر نشان شده است. تهديد كارگران به ”عواقب وخيم “ در صورت رأي ندادن، خريد رأي و شناسنامه ، راي دادن با شناسنامه مردگان، راي دادن دوباره و چند باره و  نقل و انتقال ايادي رژيم از يك شهر به شهر ديگر براي رأي دادن مجدد، به وفور گزارش شده است. 
مریم رجوی خاطر نشان كرد: نگاهي به ليستهاي كانديداهاي باندهاي مختلف، ترديدي باقي نميگذارد كه انتخاب فقط بين دستجات گوناگون سركوب ، اعدام، صدور تروريزم ، جنگ افروزي ،غارت و چپاول اموال مردم ایران است. 
بعنوان نمونه  ليست مورد حمايت آخوند روحانی و رفسنجانی در خبرگان ارتجاع ، شامل وزير (سردژخيم) اطلاعات كنوني و دو وزير اطلاعات پيشين و همچنين سردژخيم علي رازيني معاون دستگاه قضاييه و حاكم شرع جنايتكار است كه همگي بايد بخاطر جنايت عليه بشريت در مقابل عدالت قرار گيرند.

ادامه مطلب را اینجا بخوانید

مریم رجوی: با مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی، این قرن را به عصر رهایی زنان تبدیل کنیم

 جلسه در آستانه روز جهانی زن در پاریس:

مریم رجوی: انتخابات ملايان رقابتي بود ميان مسئولان كنوني و قبلي شکنجه و اعدام و صدور تروريسم

-        شركت كنندگان با اشاره به نمونه موفق مقاومت ايران در تحقق برابري و پيشتازي زنان تاکید کردند با همبستگی و اتحاد عمل می توانند نقش كليدي و تعيين كننده یی در نبرد با با بنيادگرايي و تحقق برابري ايفا كنند

روز شنبه ۸ اسفند (۲۷فوریه) در آستانه روز جهانی زن، جلسه بزرگی زیر عنوان «تعهد برای برابری ، زنان متحد علیه بنیادگرایی» در حضور مریم رجوی، رئيس جمهور برگزیده مقاومت ایران و شماری از شخصيتهاي سياسي ، روشنفکران، شخصیتهای برجسته و فعالان جنبش‌ برابری از 26 كشور از چهار قاره برگزار شد.
خانم رجوي در سخنراني خود در باره نمايش انتخابات رژيم آخوندي گفت آنچه ديروز برگزار شد انتخابات براي تعيين نمايندگان مردم نبود، اين انتخابات رقابتي بود ميان مسئولان كنوني و قبلي شكنجه و اعدام و صدور تروريسم. چيزي كه افسانه اعتدال وميانه روي در اين رژيم را باطل مي كند. به همين خاطر اين نمايش با انزجار و نفرت اكثريت مردم ایران و به خصوص جوانان مواجه شد. با این انتخابات، خامنه‌ای می‌خواهد رژیمش را هرچه بیشتر بر جنگ در سوریه و سرکوب و زن‌ستیزی در ایران متمرکز سازد. اما این آغاز دوران بیسابقه یی از شکنندگی و فرسایش ولایت فقیه است که از عواقب آن جان به در نخواهد برد.
وی افزود: حجاب اجباری، اهرم سرکوب فراگیر و دائمی زنان است. تنها در یک سال سه میلیون و ۶۰۰ هزار زن به بهانه «بدحجابی» در خیابان‌ها مورد بازرسی و بازجویی خیابانی قرار گرفته و 18 هزار تن به دادگاه کشیده شده اند. رواج خشونت و تجاوز علیه زنان و رواج گسترده اعتیاد و تیره روزی زنان نیز از نتایج شرعیات پرفساد آخوندها است.
در ایران تحت حاكميت آخوندها چند همسری و و رفتار ضدبشری نسبت به زنان و دختربچه‌ها، سوءاستفاده جنسی از اطفال و دختربچه های کم‌تر از 9 ساله بر زنان تحمیل می شود. ولایت فقیه که یک انحصارطلبی جنون‌آساست، با تمام قوا رودر روی حق برابری زنان ایستاده است. مریم رجوی گفت: آنها ایران را به زندان بزرگ زنان تبدیل کرده اند.
رجوی تصریح کرد: هرچه بر اساس اجبار باشد و انتخاب آزادانه مردم را انکار کند و هرچه حقوق برابر زنان را نفی کند. نه اسلام که ضد اسلام است. ما انکار حقوق زنان را چه در لباس مذهب، چه در هر لباس دیگری تحمل نمی کنیم. در برابر افراطی‌گری و ارتجاع و دین‌فروشی، ما از اسلام دموکراتیک دفاع می‌کنیم. ما برآنیم که با تحقق برابری و به‌ویژه با مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی، این قرن را به‌ نام زنان، به عصر رهایی زنان تبدیل کنیم. برنامه ما برای ایران فردا برقراری يك دموكراسي بر اساس آزادی، برابري و جدايي دين از دولت و لغو حكم اعدام است. برابري در آزاديها و حقوق اساسي برابري در مقابل قانون، برابري اقتصادي، برابري در خانواده و آزادی‌ِ‌ِ انتخاب پوشش و مشارکت فعال و برابر در رهبری سیاسی.

خانم رجوي خطاب به زنان ايراني گفت شما و خواهران پیشتاز شما در لیبرتی می توانید و باید دیکتاتوری ولایت فقیه و بنیادگرایی و گروههای برآمده از آن با هر نام و نشان را از منطقه، جارو کنید و آزادی را به ایران، صلح را به منطقه و امینت را به جهان بازگردانید. شما شایستة آن هستید که سرنوشت خود را در یک ایران بدون ولایت فقیه به‌دست بگیرید. زنان در مقاومت ایران برای آن مبارزه می‌کنند که مردم ایران‌، به‌ویژه زنان، آزاد باشند و حق مداخله در سرنوشت خود را به‌دست آورند.
خانمها لیندا چاوز،‌ مدیر روابط عمومی کاخ سفید و کارشناس آمریکا در زیرکمیته حقوق بشر ملل متحد، راما یاد، وزیر سابق حقوق بشر فرانسه، اینگرید بتانکورد، کاندیدای سابق ریاست جمهوری در کلمبیا؛ ریتا زوسموت، رئیس سابق مجلس آلمان؛ رانجا کوماری، رئیس مرکز تحقیقات اجتماعی و پنجمین برنده جایزه لوتوس از هند، نغم غادری، نایب رئیس ائتلاف ملی سوریه؛ رشیدا مانجو، گزارشگر سابق ملل متحد در امر خشونت علیه زنان؛ یاکین آرتوک، گزارشگر سابق ملل متحد در امر خشونت علیه زنان؛ کریستین اوکران، روزنامه نگار و نویسنده فرانسوی و مجری مشهور تلویزیون؛ بئاتريس بسرا، عضو پارلمان اروپا از اسپانیا؛استفانيا پتزوپانه، سناتور ایتالیایی؛ گری دوران نماينده سابق پارلمان اروپا از روماني، فتحیه بقالی به نمایندگی از هیات زنان قانونگزار از مراکش؛ نجیمه طای طای، وزیر سابق آموزش و جوانان از مراکش؛ انیسه بومدین، بانوی اول الجزایر، حقوقدان و اسلام شناس؛ عزه هیکل، نويسنده مصري و استاد دانشگاه اكادمي عربي وابسته به اتحاديه عرب، و یکی از رهبران شورای زنان قبایل عرب؛ ماجده النویشی، نایب رئیس ائتلاف نمایندگان زن عرب از مصر؛ دريتا اوديلي، معاون وزیر سابق و رئیس اتاق ملی میانجیگری (آلبانی) ؛ ديانا كولي، نویسنده، خبرنگار و سیاستمدار از آلبانی؛ سويم آربانا، بنیانگذار سازمان مفید برای زنان آلبانی؛ هیات حقوقدانان شامل فاطوماتا ديارا (مالي)؛ كريستي بريملو، مشاور ملکه و رئیس کمیته حقوق بشر کانون وکلای انگلستان و ولز؛ سارا چندلر از انگلستان، رئیس کمیسیون حقوق بشر فدراسیون انجمن وکلای اروپا؛ماریا کاندیدا المیدا، معاون دادستان کل در دیوان عالی پرتغال؛ زینت میرهاشمی، از اعضاي شوراي ملي مقاومت ايران و سردبیر نشریه نبرد خلق؛ و صفورا سدیدی از اعضای شورای مرکزی مجاهدین؛ و شماری از مسولان انجمنها و جوامع و جوانان حامی مقاومت ایران در میان سخنرانان بودند.
سروناز چیت ساز مسول کمیسیون زنان شورا و زلال حبیبی از اعضای شورای مرکزی مجاهدین، همچنین خانم لیندا چاوز مدیریت برنامه را به عهده داشتند.
خانمها نانسي پلوسي و بارونس بوترويد رييسان سابق كنگره آمريكا و مجلس عوام انگلستان، لورتا سانچز و جودي چو نمايندگان كنگره آمريكا، و فرانسوا اريتيه نويسنده و انسان شناس برجسته فرانسوي به اجلاس پيام دادند.
سخنرانان راههای مقابله با افراطي گري اسلامی به مثابه چالش اصلي جهاني مورد بررسی قرار دادند و با اشاره به نمونه موفق مقاومت ايران در تحقق برابري و پيشتازي زنان در همه عرصه هاي مبارزه با بنيادگرايي به رهبري خانم رجوي تاکید کردند. آنها تصریح کردند زنان که قربانیان اصلی بنیادگرایی هستند با همبستگی و اتحاد عمل می توانند نقش كليدي و تعيين كننده یی در نبرد با این پدیده شوم که اکنون همه مرزهای جغرافیایی و تمامی مرزهای خشونت را درنوردیده ایفا کنند
اجرای برنامه هایی در مورد درد و رنج مردم سوریه توسط یک کودک سوری، اعدام زنان جوان ایرانی ، مادران زندانیان سیاسی و فاجعه اسیدپاشی بر صورت و بدن زنان جوان در ایران از دیگر برنامه های این اجلاس بزرگ بود.
 یک گروه از هنرمندان آلبانی همچنین خانمها مرجان و گیسو شاکری، از هنرمندان ارزنده مقاومت ایران و آیدا از خوانندگان جوان نیز در این اجلاس بزرگ هنرنمایی کردند.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۸ اسفند۱۳۹۴ (۲۷فوریه ۲۰۱۶)

۱۳۹۴ اسفند ۷, جمعه

نمایش انتخابات در نظام فاسد ولایت فقیه دکتر سنا برق زاهدی

نمایش انتخابات در نظام فاسد ولایت فقیه دکتر سنا برق زاهدی 


اورینت نت بزبان عربی
ستجرى يوم غد الجمعة انتخابات مجلس الخبراء وانتخابات مجلس الشورى في إيران. وتعتبر هذه الانتخابات انعطافة في الصراعات الداخلية لنظام الملالي خاصة وأنها تأتي بعد الإتفاق النووي وفي وقت تغلي مختلف بلدان الشرق الأوسط، خاصة سوريا، بنار الحروب الطائفية التي أجّجها نظام ولاية الفقيه فيها.

الحقيقة هي أن لامعنى للانتخابات في الديكتاتورية المطلقة الدينية الحاكمة في إيران، لأن الانتخابات تأتي في كل بلد لانتخاب ممثلين عن الشعب حتى يقوموا بمداولة السلطة وبتحديد مصالح الشعب وتأطيرها في القوانين الموضوعة والمراقبة على مراعاة هذه الحقوق،  لكن في نظام ولاية الفقيه الحقوق والصلاحيات والخيارات كلها بيد الولي الفقيه، وتحوّلت ولاية الفقيه إلى مؤسسة كبيرة تسيطر على جميع مناحي الحياة السياسية والإقتصاديه والثقافية والعسكرية والأمنية وغيرها. 

هذا النمط من الحكم ابتدعه خميني في الستينات القرن الماضي عند ما كان في النجف، ولم يتحدث آنذاك إطلاقاً عن مشاركة الشعب في تقرير مصيره أو عن الجمهورية بل قدم أطروحته تحت عنوان "ولاية الفقيه" وبعد ذلك شرح هذه الفكرة في كتابه المعروف بـ"الحكم الإسلامي"،في هذا الكتاب يدافع عن وجود "خليفة" للمسلمين لتنفيذ قوانين الشرع ويؤكد أن لاوجود للمشرّع في الحكومة الإسلامية بل النظام هو نظام الخلافة.

لكن عندما ثار أبناء الشعب في الشوارع في عامي 1978-79 بهدف إسقاط نظام الشاه وإنهاء الملكية المطلقة رفعوا شعار الجمهورية في وجه نظام الشاه، خميني أيضاً ساير الشعب المنتفض وفي الأسابيع الأخيرة تحدث عن الجمهورية في صيغة "الجمهورية الإسلامية". 

وأثناء وجوده في باريس تحدث مرات ومرات أنه بعد وصوله إلى إيران سيدعوا إلي تشكيل مجلس تأسيسي يمثل كافة أبناء الشعب لصياغة الدستور الجديد في البلاد، لكنه لما وصل إلى الحكم تخلف عن ما وعد به وشكل «مجلس الخبراء» أي مجموعة مكوّنة من الملالي وليس من نواب الشعب وهذه المجموعة المختارة هي التي صاغت دستور ولاية الفقيه، والملالي الحاكمين اليوم هم كانوا أعضاء في مجلس خبراء الدستور. 

هذا معناه أن الملالي لايعتقدون باقتراع الشعب ولايهمهم ما ذا يقول الشعب، فالانتخابات في منطقهم ليس آلية تداول السلطة بل هي من أجل الإيحاء بأن نظامهم مؤيد شعبيا، لكن عمليا قاموا بتفريغ الانتخابات عن مغزاه من خلال آليات وضعوها في الدستور وأكثر منها في التطبيق. 

على سبيل المثال من يريد أن يترشح نفسه لانتخابات مجلس الشورى أو مجلس الخبراء فيجب أن يكون ملتزماً بولاية الفقيه في النظر وفي التطبيق وكما يقولون يجب أن يكون وفيا بولاية الفقيه قلبا وقالبا، لكن هذا لايكفي بل هناك آلية محددة لتمييز هذا الوفاء وهو مجلس الصيانة على الدستور. 

فمن يترشح نفسه لايمكن إلا أن أثبت ولاءه مسبقا لولاية الفقيه، مع ذلك في البداية تقوم وزارة الداخلية بدراسة ملفه من خلال الاعتماد على تقارير أربع دوائر وهي السلطة القضائية، وقوات الأمن، ووزارة المخابرات ودائرة الأحوال المدنية، وكل هذا يعتبر المرحلة الأولى في تمييز كفاءة وأهلية المرشح. المرحلة الثانية والأصعب هي العبور من بؤتقة مجلس الصيانة على الدستور، وهذا المجلس يعتمد في تقييمه ورفضه او قبوله للمرشحين على استخبارات الحرس "الثوري".

مجلس الصيانة على الدستور مكوّن من 12 شخصا ستة منهم من الملالي الذين نصبهم زعيم النظام مباشرة وهؤلاء هم الذين بيدهم القرار. وهناك ستة من الحقوقيين الذي اثبتوا ولاءهم للنظام على المدى الطويل يقدمهم رئيس السلطة القضائية إلى مجلس الشورى ليعلنهم أعضاء من الدرجة الثانية في مجلس الصيانة على الدستور علما بأن رئيس السلطة القضائية منصوب مباشرة من قبل الولي الفقيه.

الانتخابات ستحدد أعضاء مجلس الخبراء الـ88. ومن الطريف أنه بعد عملية الشطب والاقصاء التي قام بها مجلس الصيانة على الدستور لم يبق من المرشحين سوى 161 مرشح، وهذا معناه أن عديداً من المناطق لن يكون فيها سوى مرشح واحد! 

حقيقة أخرى يجب التنبة إليها وهي أن المرشحين التابعين لجناح ولي الفقيه معروفون في معاداتهم للحرية والديمقراطية وتأييدهم لجميع ممارسات النظام في مجال القمع وتصدير الارهاب والفساد والسلب والنهب. لكن هذا ليس معناه أن في الجناح المنافس رجال نزهاء.

و للعلم نشير إلى بعض من هم في قائمة رفسنجاني الذين كانوا ولايزالون من أشدّ المسؤولين للقمع والارهاب والبطش والمجازر، علي سبيل المثال مصطفي بورمحمدي وزير العدل في حكومة روحاني كان عضو لجنة الموت في ارتكاب المجازر بحق ثلاثين ألفا من السجناء السياسيين في العام 1988،محمد ري شهري كان  أول وزير مخابرات إيران وهو الذي نفذ الاعدام بحق العديد من رجال الدين المعارضين للنظام وهو الذي قام بوضع آية الله منتظر تحت الإقامة الجبرية حتى فوته. 

على رازيني قام بإعدام مئات الأشخاص من المجاهدين المناضلين وهو الذي طبق عملية الرجم الذي تم تصويرها وهزّ العالم، على فلاحيان الذي كان وزير الإرهاب ومعظم عمليات الإرهاب والاغتيالات خارج إيران تمت تحت اشرافه وعندما كان وزيرا للمخابرات، والملا دري نجف آبادي الذي كان أيضا وزير المخابرات ودبر عمليات سلسلة الاغتيالات السياسية داخل ايران و... هلم جرا. هذه الحالة تنطبق على جميع المرشحين التابعين لجماعة رفسنجاني وروحاني الذين ينسب  إليهم اتهام الاعتدال والاصلاح. 

هناك قضية أخرى يتفق فيها خامنئي وروحاني معا وهي ضرورة مواصلة الحرب في سوريا وتقديم مختلف أنواع الدعم لبشار الأسد لبقائه في السلطة، كما أن روحاني صرّح أنه لو يكن الحرس الثوري يقاتلون في سوريا والعراق لما استطاع فريقه  التقدم في المفاوضات النووية. 

وأرسل خامنئي في هذا الوقت مزيداً من قواته إلى سوريا لتحقيق شيئ ولو بسيط من التقدم حتى يستخدمه في صراعه الداخلي ضد التيار المنافس في الانتخابات،  بمعنى آخر هناك ترابط عضوي بين الصراع المحتدم بين الجناحين في الانتخابات الإيرانية وحضور عشرات الآلاف من قوات الحرس والقوات التابعة له في سوريا لقتل أبناء الشعب السوري.  

وفي ما يتعلق الأمر بمجلس الشورى فقامت وزارة الداخلية بعملية التقييم والتمحيص وشطب بعض المرشحين. وعند ما جاء دور مجلس الصيانة على الدستور فقام هذا المجلس بـ"تصفية" قائمة المرشحين حيث شطب أسماء 7310 أشخاص من بين 12039 أي بنسبة أكثر من 60% منهم، والأهم أن "هندسة الانتخابات"، بتعبيرهم، طالت ما يقارب 99% ممن يوصفون بالإصلاحيين وقالوا أن 30 فقط من بين 3000 بقوا في الساحة وتم شطب الآخرين، من هنا أيضاً يمكن مرة أخرى أن نحكم بأن الانتخابات في نظام الملالي ليس سوى منعطف في حسم الصراعات الداخلية وليس إلا.

مع كل هذه الصراعات والتناقضات التي تطغي على التنافس بين الجناحين لكن هناك قاسم مشترك او بالاصح خط أحمر لا يقترب أحد من عصابات النظام به وهو احتمال حدوث انتفاضة شعبية ضد النظام كما حدث في العام 2009. من هذا المنطلق جميع الأجنحة الداخلية تدعو إلى ضرورة المشاركة وصرّح روحاني بعد عمليات الإقصاء من قبل مجلس المراقبة على الدستور بتعبير معبّر جدا حيث قال" إذا شاركنا في الانتخابات فلن نحصل إلا نتائج ضئيلة لكن إذا لم نشارك فتلحق بنا خسائر كبيرة وعلينا أن نبني على جني ثمار ضئيلة بدل قبول خسائر كبيرة".

من مؤشرات هذه المرحلة من الصراعات من يمكن وصفه بغليان هذه الصراعات بشكل لم يسبق له مثيل. وبذلك يمكن أن نقول أن هذه المرحلة تمتاز عن سوابقها في هذا المجال. على سبيل المثال ولا الحصر:

- شطب اسم حسن خميني حفيد مؤسس النظام من قائمة المرشحين لمجلس الخبراء مع أن حوالي عشرة من كبار المراجع أيدوا أهليته وكفاءته العلمية. ويمكن القول أنه لديه  أكثر كفاءة عن خامنئي نفسه. وذلك رغما عن تأييده المطلق من قبل رفسنجاني. 

- المواقف المتبادلة بين خامنئي وعصابته من جهة ورفسنجاني وروحاني ومن تبعهما من جهة أخرى، حيث يتهم جماعة خامنى المنافسين بأنهم عملاء لبريطانيا ويتهم جماعة رفسنجاني الطرف الآخر بأنهم داعشيون. 

- و تحدث أمام جمعة مدينة طهران العاصمة من جماعة خامنئي الملا احمد خاتمي وحذّر من استقواء الجناح المنافس وصرّح إنهم إذا استطاعوا أن يركبوا قطار السلطة فسيقيمون مشانق في جميع المدن،  وفي نفس الإطار بعث عميد الحرس نقدي قائد الباسيج رسالة  إلى أعضاء البسيج وطلب منهم بالحاح وتضرع بأن ينشطوا ويذهبوا إلى عوائلهم واقاربهم وحثهم للمشاركة في عملية التصويت. وحذر أن من دون ذلك ستأتي المجموعة  التي تريد بيع الوطن للإنجليز!

-خامنئي نفسه أيضا أصدر عدة فتاوى بوجوب المشاركة في عملية التصويت وأنها واجب عيني لكل المواطنين، وصرّح أن الزوجة تستطيع أن تشارك في العمليه دون إذن من زوجه. مع أننا نعرف أن خامنئي وخميني قالا في فتاواهم السابقة أن ليس للزوجة الحق في الخروج من البيت دون إذن الزوج.

-هناك ظاهرة أخرى جديدة أيضا وهي العديد من الشخصيات التي كانت يوما ما مع النظام وانشقت منها أو الشخصيات المعارضة في الداخل وكذلك السجناء السياسيون أصدروا بيانات ضد «مهزلة» او«مسرحية» الانتخابات  ودعوا إلي مقاطعته.

محصلة القول
الإنتخابات الراهنة هي كسابقاتها نقطة متضادة مع  طبيعة نظام ولاية الفقيه وإنها تحوّلت إلى معضلة  كبيرة للنظام، حيث أنها حتى ولو لم تتحول إلى حركة شعبية كبيرة وانتفاضة، لكن لاشك أن نظام ولاية الفقيه الذي يخرج من هذه البوتقة المحتدمة سيكون أضعف بكثير عما كان  قبلها. 

 
* رئيس لجنة القضاء في المجلس الوطني للمقاومة الإيرانية

آیا حلال ایران... برای سعودی حرام است!؟

آیا حلال ایران... برای سعودی حرام است!؟
فهمی هویدی از تکرار این مساله که دلیل قدرت گرفتن طرح ایرانی در منطقه، به نبود طرح عربی جامع برای منطقه باز می‌گردد، با برخی از اندیشمندان اخوان و نویسندگان و مولفان هم‌نظر است. بر این اساس که مساله اصلی این است که نبود طرح سیاسی در جهان عرب، باعث شد ایران در منطقه نفوذ کند. آن هنگام نظام حسنی مبارک را متهم به ضعف و عقب‌نشینی در برابر موج نفوذ ایران می‌کردند.
هویدی از برجسته‌ترین نویسندگان و اندیشمندان اخوان المسلمین است. چشم‌اندازی به تاریخ او، ریشه اصلی نظریه «توجیه افزایش نفوذ ایران» را نشان می‌دهد، شاید یکی از کسانی او را در مقالات بسیاری رصد کرده‌اند، استاد علی العمیم است. او در کتابش «نقدی به بخشی از تاریخ» نوشته است: «هویدی در خلیج کار کرد و در مجله العربی، روزنامه الشرق الاوسط، مجله المجله، روزنامه الیوم، روزنامه‌های قطری و خلیجی دیگر طی دو دهه نوشت. او در مصاحبه‌ای که آن را روزنامه ایرانی الشهاده منتشر کرده، گفته است که پدرش عبدالرزاق، عضو شورای موسسان گروه اخوان المسلمین و از دوستان حسن البنا بود، در مصاحبه با الشرق الاوسط هم از روابط شخصی‌اش با سید قطب صحبت کرد و در ابتدای فعالیت‌هایش در نشریه هفتگی اخوان المسلمین که سردبیری‌اش به عهده سید قطب بود مطلب می‌نوشت».
روابط هویدی با ایران از اوایل دهه هشتاد مستحکم شد. او بارها به ایران سفر کرد و در سال ۱۹۸۶ کتاب «ایران از داخل» را نوشت. او مسحور احمدی نژاد شد و مقاله‌ای درباره او که نشانگر اعجاب است نوشت. مقاله‌ای تحت عنوانی انجیلی: «چنین گفت احمدی نژاد»! این مقاله ۱۰ مارس ۲۰۰۰ منتشر شد.
این پیشینه تاریخی، به طور کلی به فهم نقطه نظرهای هویدی کمک می‌کند که در آن پرچم توجیه افزایش نفوذ ایران را مقابل ضعف عرب‌ها و نبود طرح عربی برافراشت و در این باره کتابی با عنوان «عرب‌ها و ایران» نوشت.
در این مساله بحثی نیست که ایران پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، قدرت بیشتری گرفت. سعودی جنگ را روندی برای تسلیم همه عراق به ایران بر روی سینی طلایی توصیف کرد، آن‌گونه که سعود الفیصل وزیر امور خارجه فقید سعودی تعبیر کرد. از آن هنگام ایران اقدام به تاسیس بیش از شصت گروه شبه‌نظامی تحت نظر سپاه پاسداران کرد. ایران اقدام به تاسیس شبکه‌های تلویزیونی و روزنامه‌هایی با هدف پیش‌برد اهداف خود کرد و بازوی‌های خود را به سمت خلیج دراز کرد. بیروت را در ماه می ۲۰۰۸ اشغال و لبنان و باقی‌مانده یمن را ویران کرد. در آفریقا نفود کرد، بنیانگرایی سیاسی و دینی را نشر داد و باعث تشدید تنش‌های فرقه‌ای شد. این بخش کوچکی از آن چیزی است که توجیه‌گران ایران از آن با عنوان «طرح» یاد می‌کنند.
ماجرا امروز متفاوت است، پنجه‌های ایران در حال کوتاه شدن است، سعودی ماه مارس ۲۰۱۵ اقدام به تاسیس بزرگترین ائتلاف بین‌المللی از زمان جنگ خلیج اول در سال ۱۹۹۰ با هدف پشتیبانی از مشروعیت در یمن و مقابله با شبه‌نظامیان حوثی ایران کرد که قصد داشتند قدرت را بربایند.
۱۵دسامبر ۲۰۱۵، بزرگترین ائتلاف نظامی اسلامی برای جنگ با تروریسم با مشارکت چهل کشور تاسیس شد و در چارچوب طرحی عربی برای حمایت از نظام‌ها در برابر نفوذ ایران، از آفریقا گرفته تا سوریه و لبنان، گام برداشت. این یک طرح اصیل عربی و مستحکم است که فهمی هویدی نه تنها آن را به رسمیت نمی‌شناسد بلکه علیه توفان قاطعیت موضع گرفت و مشارکت در ائتلاف را «ننگ» نامید.
این همان هویدی است که در مصاحبه با احمدی نژاد مسحور شد و او را این‌چنین توصیف کرد: «بسیار از مردی شنیده‌ایم که ناشناس بود، بسیاری را در داخل شگفت زده کرد و بسیاری را در خارج خشمگین».
آن‌ها دلیل افزایش نفوذ ایران را با نبود طرحی عربی توجیه می‌کردند، اما اکنون طرحی با رهبری سعودی پایه‌گذاری شد، پس چرا مواضعشان همان مواضع همراستا با ایران و حامی طرح ویرانگر انقلابی‌اش باقی ماندند!؟
*البیان

مادر ریحانه جباری: هرگز به کسانی که دستشان به خون جوانان این مردم آلوده است رأی نمیدهم



جمعی از مادران شهدا و زندانیان سیاسی در مراسم چهملین روز درگذشت مادر شهید راه آزادی «شهرام فرج زاده» شرکت کردند.
شعله پاکروان مادر ریحانه جباری که در این مراسم شرکت داشت، طی یادداشتی به افشای نمایش انتخابات رژیم آخوندی پرداخت.
او در برابر تبلیغات باندهای رژیم که بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنید نوشت: «من بین زهر مار و زهر هلاهل، هیچ‌کدام را سر نمیکشم. بگذار هر چه می‌شود بشود. در نابودی نسل آینده این سرزمین شریک نمی‌شوم. به‌اندازه‌ی یک رأی خود»
در این یادداشت از جمله آمده است:
 امروز در مراسم چهلمین روز درگذشت مادر شهرام فرج زاده شرکت کردم. حوری نازنین با قلبی پر از رنج هم‌چنان بار غم برادر بر دوش از روزهای تلخ زندگی می‌گفت... و البته به آینده امیدوار است.
و اما آنچه در مسیر رفت و برگشت دیدم: در و دیوار پر بود از عکس کاندیداهای مجلس شورا و خبرگان. بعضی عکسها روی بنرهای بزرگ توجه افراد را بیشتر جلب می‌کرد. چه ژستهای جالبی گرفته بودند بعضی‌هایشان. تصاویری روتوش شده که از تمیزی برق می‌زد. بعضی صورتها را نورانی کرده بودند. با خود گفتم تهیه کنندگان این تصاویر خیال می‌کنند مردم به قیافه‌های افراد رأی می‌دهند!
 هر چند تعداد زیادی از مردم هم‌چنان به یاد دارند عملکرد این آقایان با سیمای روتوش شده را. وگرنه کیست که نقش فلاحیان و ریشهری و غیره و ذلک را در جریان منتهی به گم شدن سعید زینالی و 6 مفقود گمنام آن سالها فراموش کند؟ کیست که نقش این کاندیداهای به ظاهر مصلح را در کارد اجین شدن فروهرها و پوینده و مختاری و دیگر جان‌باختگان قتلهای زنجیره‌یی فراموش کند؟ کیست که از یاد ببرد به خاک و خون غلتیدگان 88 را؟ کیست که از یاد ببرد 2000 اعدامی در سال را؟ کیست که از یاد ببرد ریحان را، ؟ دختری که فرزند بسیاری از زنان و مردان با شرف ایران شد.
مردم شریف ایران می‌دانند که این تصاویر چیزی از عملکرد سیاه صاحبان آن را پاک نمی‌کند.
 انتخاب بد از بدتر چیزی به ما ملت بی‌پناه ایران نمی‌افزاید. دردی از دردهای بی‌درمانی که صاحبان همین تصاویر یه جانمان انداختند درمان نمی‌کند.
 به همین دلیل رأی نمیدهم. هرگز به کسانی که دستشان به خون جوانان این مردم آلوده است رأی نمیدهم.
 من بین زهر مار و زهر هلاهل، هیچ‌کدام را سر نمیکشم. بگذار هر چه می‌شود بشود. در نابودی نسل آینده این سرزمین شریک نمی‌شوم. به‌اندازه‌ی یک رأی خود.
 بگذار تنها نشان جمهوریت نصفه نیمه را هم رها کنم. که هنوز فراموش نکردم قاضی ناعادلی با پشتیبانی اشباح پنهان خونخوار دختر مظلومم را بدار آویختند و تا ابد مرا داغدار کردند.
 فراموش نکردم عهد و پیمانم را، روزی که او را هم‌چون دانه‌ای سبز و پر طراوت و پر از تمنای زندگی در زمین کاشتم: هرگز دست دوستی با دشمنان تو نخواهم داد. نام چند تن از صاحبان تصاویر کاندیدا در جریان سربداری ریحانم در میان بود. ننگ بر ایشان که غاصبان میز مسئولیتهای کلیدی در این کشورند.
 رای دادن فقط یک معنا دارد. تأیید عملکرد جنایتکاران و چشم‌پوشی بر جوانان برخاک افتاده.
 یادمان باشد که همین یکی دو روز قبل شهیندخت مولاوردی از روستایی سخن گفت که همه‌ی مردانش اعدام شده‌اند. اما او نگفت که خانواده‌ی این مردان در چه حالند؟ زنان و مادران و خواهران و دختران این مردان اعدام شده چه می‌کنند؟ مرجعی که این مردان را اعدام کرد چه تمهیدی برای ادامه‌ی زندگی این زنان اندیشید؟ لابد چندی دیگر اعلام می‌کنند که همه‌ی ساکنان یک روستای بدون مرد به فحشا رو آورده‌اند! ننگ و شرم بر این تصمیم‌گیرندگان ضدبشر.