متن اين بيانيه به قرار زير است:
در تاريخ ٢٧ فروردين ۱٣٩۴ معلمان معترض در پي فراخوان عمومي «کانون صنفي معلمان ايران» در بيش از ۱۴۰ شهر کوچک و بزرگ به «اعتراض سکوت» دست زدند. آنها در اين تجمعات سراسري با بالا بردن پلاکارت ها، هم مطالبات و خواسته هاي برحق خود را طرح نمودند و هم قطعنامۀ خويش را خواندند. بنابراين اعتراض هزاران معلم در بسياري از شهرهاي ايران نه تنها در سکوت برگزار نگرديد، بلکه انعکاس گسترده اي در ميان ساير معلمان و توده هاي زحمتکش داشت. آنچه بيش از هر چيز ديگر بايد مورد دقت قرار گيرد اهميت اتحاد و همبستگي در ميان معلمان مبارز و نقش تشکيلات و سازماندهي آنان است که معلمان آگاهانه آن را به کار گرفته، به مبارزات خود تداوم بخشيدند.
پس از اعتراض سراسري ٢٧ فروردين که هم از نظر کثرت مناطق شهري به پا خاسته و هم از نظر کميت افراد شرکت کننده در آن، بعد از جنبش هاي اجتماعي سال ۸۸ و اعتصاب ٥۰ روزۀ کارگران معدن بافق، به لحاظ حضور گستردۀ مردم در خيابان ها حرکتي کم نظير بود، دومين اعتراض و راه پيمايي همگاني و برنامه ريزي شده در تاريخ ۱۱ ارديبهشت در پارک پرديسان در تهران و سومين اعتراض جمعي در روز ۱٧ ارديبهشت در مقابل مجلس در ميدان بهارستان تهران و چندين شهر ديگر نيز از اهميت به سزايي برخوردارند.
روز ۱۱ ارديبهشت تجمع معلمان در پارک پرديسان با راهپيمايي در ضلع شمالي پارک در امتداد اتوبان همت، خاتمه يافت. مهم تر از آن تجمع اعتراضي ۱٧ ارديبهشت در مقابل مجلس و خيابان هاي اطراف آن بود که جمعيتي در حدود ٣ تا ۴ هزار نفر از ساعت ۱۰ صبح از مناطق مختلف تهران و نواحي ۴ گانه آموزشي کرج و ساير شهرستان ها خود را به آنجا رسانده بودند. اين حرکت به ويژه از ساعات ۸ تا ۱٢ صبح در تهران و کرج، حتي بر فضاي مترو و سيستم حمل و نقل شهري نيز تأثيرگذار بود. ازدحام فرهنگيان و گفتگوهاي آنان با ساير مسافران پيرامون خواسته ها و نيز مشارکت و نقش فعال معلمان زن چشمگير بود. به رغم وجود گرايش هاي متفاوت و بعضاً اصلاح طلبانه در ميان جمع رهبري ِ «کانون صنفي ...» که سعي در غلبه بر جو مبارزه جويي موجود در ميان معلمان و کنترل اعتراضات با پوشش مطالبات صرفاً صنفي و نه سياسي، و کشاندن مبارزه به سطح اقدامات خيريه مانند اهداي خون، فعاليت هاي پاکسازي محيط زيست و ورزشي ... تأکيد دارد، محتواي بسياري از پلاکارت هايي که در اين تجمع در دست معلمان حمل مي شد، تمامي ابعاد شرايط زندگي و کار بخش هاي مختلف طبقۀ کارگر و محرومان جامعه را دربر مي گرفت. شعارهايي با مضمون: خط فقر ٣ ميليون حقوق ما ۱ ميليون، معلمان در بند را آزاد کنيد، سکوت ديگه کافيه تعطيلي مدارس تحريم امتحانات، رتبه بندي تفرقه بين معلمان است، رتبه بندي از آن خودتان، بيمۀ کارآمد حق معلمان است، خصوصي سازي مدارس و کالايي شدن آموزش را متوقف کنيد، آموزش رايگان و برابر حق دانش آموزان ماست، معلمان بايد مديران مدارس را انتخاب کنند، استاندارد و ايمن سازي مدارس، وضعيت معلمان حق التدريسي و آزاد، حقوق بازنشستگان بايد مطابق با نظام پرداخت هماهنگ کشوري باشد، ما خواهان حقوق و معيشت برابر و بالاي خط فقر هستيم ... از جمله شعارهايي بودند که به شکل وسيعي ديده مي شدند. يورش روزافزون سرمايه داري حاکم به سطح معيشت کارگران (شاغل و بازنشسته)، لگدکوب کردن ابتدايي ترين حقوق و آزادي هاي دمکراتيک، حاکميتِ سياست ترويج جهل و تاريک انديشي و سرکوب، اخراج و بيکارسازي هاي وسيع، محروميت جمعيت کثيري از فرزندان خانوارهاي زحمتکش از حقوق به رسميت شناختۀ کودکان مانند آموزش، تغذيۀ سالم و کافي، مراقبت هاي پزشکي، محل سکونت و فضاي زندگي مناسب، امکانات ورزشي، هنري و تفريحي و غيره، به انحطاط کشاندن نظام آموزشي و آلودن آن از يک سو به تاريک انديشي و اسارت هاي فکري سنتي و از سوي ديگر به ارزش هاي مبتذل و سود پرستانۀ سرمايه داري، همه و همه واقعيات روزمرۀ جامعه اند که معلمان نيز به شکل مستقيم و گسترده با آن رو در رو هستند. نظام آموزشي حاکم که مبتني بر قانون سرمايه داري يعني کسب حداکثر سود است، فضاي آزادانۀ رشد همه جانبه، خلاقيت و نوآوري هاي علمي، شادابي و برخورداري از زيست شايستۀ تودۀ مردم را تبديل به جهنمي از معضلات و آسيب هاي اجتماعي کرده است. معلمي که در بدترين فضا و شرايط کار، حتي امنيت جاني نيز ندارد با شاگردانش در آتش سهل انگاري و اهمال کاري ها جزغاله مي گردد، در رفت و آمد ناايمن به محل کار، قرباني حوادث مي شود و براي نجات دانش آموز روستايي اش از آب، جان مي بازد، کلاس درسش کپر، کانکس و طويله است، و سطح معيشتش با خط فقر فرسنگ ها فاصله دارد، از مزايا، امکانات و منزلت برخوردار نيست، همکارانش در اسارت اند، و مشتي متحجر تاريک انديش و يا کارگزاران زر و زور برنامۀ کارش را ديکته مي کنند، مطالباتش به هيچ رو محدود و گذرا نيست، بلکه از ابعاد فراگير و همه جانبه برخوردار است. اين مطالبات با انبوه خواسته ها و مطالبات ديگر کارگران و زحمتکشان يعني اکثريت عظيم توده هاي زحمتکش جامعه، زنان، دانشجويان و جوانان مشترک است.
سرمايه داري حاکم نه تنها از نظام آموزشي براي تربيت کارگر متخصص ارزان سود مي برد، نه تنها از نظام آموزشي براي تخدير افکار نوجوانان و جوانان و تبديل آنها به بردۀ فکري خود بهره برداري مي کند بلکه هم اکنون در تلاش است با خصوصي سازي آموزش اين نهاد را به وسيلۀ ديگري براي سودجوئي پايان ناپذير خود در جامعه مبدل سازد.
چشم انداز ديگري پيش روي تودۀ ميليوني معلمان که در مناسبات سرمايه دارانه حاکم مورد بهره کشي و ستم قرار دارند، جز بر هم زدن اين مناسبات و دگرگوني ريشه اي شرايط کار و زيست خود وجود ندارد. هيچ اعتماد و چشمداشتي به اَعمال مديران فرهنگي، اقتصادي، سياسي و اداري و ايدئولوژي پردازان رنگارنگ طبقۀ سرمايه دار، نبايد داشت، تشکل مستقل معلمان ضمن گسترش ارتباط و پيوند با معلمان بازنشسته و اخراجي که به بالا بردن توان مبارزاتي آن ياري خواهد رساند، قادر است با سازماندهي و تدارک، وارد سطح عاليتري از تداوم مبارزات خود گردد.
معلمان بايد وارد ميدان مبارزۀ فرهنگي – سياسي و مبارزه براي تحول در شرايط معيشتي و مزدي خود گردند. تا زماني که معلمان وارد مبارزه مستقل سياسي نگردند، اميدي به تغيير و تحول واقعي نيست. معلمان بايد چشم انداز روشني از تحول جامعه و آگاهي عميقي از اهداف خود و اراده محکمي براي تحقق آنها داشته باشند و اين آگاهي و چشم انداز و راه دست يابي بدان را به ساير معلمان که مربيان جامعه هستند منتقل کنند. معلمان با چنين نگرشي و با اتحاد و همبستگي با ساير استثمار شدگان کارمزدي و به طور کلي جمعيت ميليوني طبقه کارگر با مبارزۀ پيگير مي توانند نه تنها اوضاع موجود را به نفع خود تغيير دهند، بلکه زمينه هاي ايجاد جامعه اي فارغ از ستم و استثمار را فراهم سازند.
اکثريت عظيم معلمان بخشي از طبقۀ کارگرند و مانند ديگر کارگران مزدي در صنعت، کشاورزي و خدمات دستخوش ستم و استثمار نظام سرمايه داري هستند. معلمان با کارگران رشته هاي مختلف صنعت، ساختمان، حمل و نقل و ارتباطات، معادن، کارگران بيمارستان ها، خواه آنها که در بخش درمان و بهداشت و مراقبت کار مي کنند و خواه کارگران فني و غيره، کارگران خدمات بازرگاني و اداري و خدمات شهري، هم طبقه و هم سرنوشت اند و منافع بنيادي مشترک دارند. از اين رو پيشروي معلمان و پيروزي آنها در پيوند نزديک با پيشروي و پيروزي مبارزات طبقۀ کارگر در کليت آن است.
مستحکم باد اتحاد معلمان سراسر کشور در مبارزۀ مشترک براي تحقق خواست هايشان!
برقرار باد پيوند رزمندۀ ميان معلمان سراسر کشور و همۀ کارگران مزدي!
پيش به سوي ايجاد تشکل هاي پايه اي معلمان در تمام مراکز آموزشي!
معلم زنداني، کارگر زنداني، زنداني سياسي آزاد بايد گردد!
کارگران پروژه هاي پارس جنوبي
فعالان کارگري جنوب
فعالان کارگري ضد سرمايه داري گيلان
جمعي از معلمان اخراجي
جمعي از کارگران پتروشيمي هاي منطقه ويژه ماهشهر و بندر امام
جمعي از کارگران محور تهران – کرج
فعالان کارگري شوش و انديمشک
ارديبهشت ۱٣٩۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر