۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

باطل‌السحر جنگ‌هاي رواني - جيغ گشتاپوي ملا ها از چتر مقاومت براي خيزش مهاباد

باطل‌السحر جنگ‌هاي رواني

جمعه, 25 ارديبهشت 1394 00:00ايران افشاگر
باطل‌السحر جنگ‌هاي رواني
جيغ گشتاپوي آخوندي از چتري كه مقاومت ايران براي خيزش مردم مهاباد فراهم ساخت, گوش فلك را كر كرده است.
«مهر»، خبرگزاري وزارت اطلاعات درباره آن نوشته است: «مجاهدين آتش‌بيار معركه بودند و در فضاي مجازي در ميان کاربراني که بيشترين پست‌ها و کامنت ها و اخبار را اشاعه ميدادند، بيشترين سهم براي سازمان مجاهدين بود.». دادستان جنايتكار اين رژيم سركوبگر آن را بحراني، ساخته و پرداختة دشمنان و ماهواره‌ها اعلام كرد و وزير كشور نظام كه مسؤل اجرايي سركوب داخلي است گفت: «...حادثه مهاباد فضاسازي رسانه‌اي معاندين و ضدانقلاب است...». وجود چنين چتري باعث شد اين واقعه به‌رغم خواست آخوندها, نه‌تنها فروكش نداشته باشد, بلكه ابعاد گستردة ايراني و منطقه‌اي هم پيدا كند طوري که در كشورهاي همسايه هم بازتاب‌ها پيدا كرد.
سايت‌هاي زنجيره‌اي وزارت جاسوسي, به‌عنوان ابزار دجاليت آخوندي كه مسؤليت پراكندن تصميمات راهبردي جنگ‌هاي رواني اين وزارت را دارند, در اينكه بر اين جنايت وزارت بدنام سرپوش بگذارند هيچ فرصتي را از دست ندادند. اما وقتي تلاش‌ها براي كوچك نماياندن آن با عناويني مثل «جنجال‌آفريني», «سوءاستفاده» و «فضاسازي‌ها» افاقه نكرد, به تاكتيك ذليلانة توصيه و نصيحت متوسل شدند كه: «...بنابراين آن‌ها [مردم مهاباد] آرامش خود را حفظ نموده و انجام اين قبيل کارها و اداره آن را به مسئولين کار بلد خود مي‌سپارند و هيچ‌گاه اسير درخواست‌ها و بيانيه‌هاي کور... سران [گروه] رجوي قرار نخواهند گرفت...» يا «اين نوع اقدامات مي‌تواند افراد را از سرمايه‌گذاري در مهاباد منصرف كند!»گويي كه توده‌هاي به‌جان‌آمده‌اي كه هزاران تجربة نيرنگ و فريبكاري در پيگيري پرونده‌هايي مثل قتل‌هاي زنجيره‌اي, كهريزك و دزدي‌هاي نجومي توسط اين نوع «مسئولين کار بلد» را دارند, نتيجه سپردن اجراي عدالت به باني و عامل جنايت را نمي‌توانند پيشاپيش حدس بزنند!
رويكردي چنين زبونانه, علاوه بر اينكه بيانگر لاعلاجي در حل بحران‌هايي است كه رژيم آخوندي را در سراشيب سرنگوني محاصره كرده, نشان‌دهنده يك حقيقت درخشان ديگر هم هست, حقيقت « ايستادگي و مقاومت» به‌عنوان يك زره حفاظتي و اهرم باطل كنندة تاكتيك هاي فريب و دجاليت در جنگ‌هاي رواني دشمن ضد بشري.
سال‌ها ست گشتاپوي آخوندي طرح‌هاي مختلف جنگ رواني عليه مقاومت ايران را اجرايي مي‌کند و هر بار با فريبكاري و دغل‌بازي, ترفندي جديد ساز مي‌کند كه هدف غايي آن خالي كردن زير پاي هرگونه تمايل آزاديخواهي, به انفعال بردن رزمندگان پاكباز آزادي, سركوب و كشتار مخالفان و يا به توبه و تسليم كشاندن آن‌ها است, تا خليفه ارتجاع بتواند در فقدان آلترناتيو برانداز نظام, كه الهام دهنده مقاومت و افشاگر نامردمي‌هاي اوست و در تحولات اجتماعي نقش سمت‌وسو دهنده نارضايي‌هاي اجتماعي به درست‌ترين مسير را دارد, خواب شوم تحميل خلافت ابدي خود را محقق ساخته و تسمه از گردة مردم و محرومان بكشد. حرف نهايي بلندگوهايي كه وظيفه پيشبرد اين راهبرد جنگ رواني را دارند تبليغ اين حرف رژيم است كه «مقاومت ممنوع! مبارزه با اين رژيم بي‌نتيجه است! تسليم شويد!» , حرف‌هايي كه پيچيده در زرورق‌هاي رنگارنگ و هرروزه به شكلي متفاوت عرضه مي‌شود تا رسوايي و كراهت چهره و نيات صحنه‌گردانان پشت پردة آن را نداشته و آبرو باختگي كلام دژخيمان را در جمله‌بندي‌هاي متنوع و ظاهر الصلاح مخفي كند. ولي آنچه در مهاباد رخ داد يك نمونه از پاسخ به چنين فراخوان‌هاي دجالانه و امنيتي رژيم سركوبگر و ضد مردمي بود. پاسخي كه رژيم آخوندي به‌شدت از آن به وحشت افتاده و براي بررسي پيام آن, هيأت‌هاي چاره‌جويي و ريزبيني امنيتي تشكيل داده است. پاسخي برخاسته از ويژگي شرافت انساني و آرمان عدالت‌جويي مقاومت ايران كه رو‌در‌روي خواست و هدف خليفه ارتجاع, مبلغ اين است كه براي دست‌يابي به گوهر آزادي يک‌راه بيشتر وجود ندارد «ايستادگي و پايداري در برابر شر», با استعانت از اين چتر فراگير مي‌توان پرده‌هاي جنگ‌ رواني دشمن را دريد و اهداف پنهان‌شده در پس عبارات آرايشي را بيرون كشيد, آن‌را رسوا ساخت و رو‌در‌روي اينگونه فريبكاريهاي رذيلانه, بر دشمن ضد بشري تاخت تا گوهر مقدس آزادي را بازستاند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر