بنيادگرايي و افراطي گري اسلام با رژيم ايران بر منطقه تسلط يافته
و بهطور نهايي با رفتن اين رژيم خاتمه پيدا ميكند
آقاي رئيس
سناتورهاي محترم
از ديدار با شما خوشوقتم و از كميته فرانسوي براي يك ايران دموكراتيك براي برپايي اين جلسه، قدرداني ميكنم.
اين جلسه در حالي برگزار ميشود كه مسأله ايران بيش از هر زمان ديگري در كانون نگرانيهاست. اجازه ميخواهم در اين رابطه، درباره سه موضوع بحث كنم:
نخست درباره ستيزهجوييهاي رژيم ايران در منطقه، دوم درباره چند فرضيه باطل در مورد اين رژيم و سرانجام درباره نظرگاه مقاومت پيرامون پروژه هاي تسليحات اتمي رژيم آخوندي و توافق اتمي.
ديكتاتوري مذهبي حاكم بر ايران، عامل بيثباتي در منطقه است. اين رژيم، هدايت دستكم 10 گروه شبهنظامي تروريست و ارسال سلاح براي گروههاي بنيادگرا در آفريقا را به عهده دارد و دخالتش در ساير كشورها، باعث شده كه چهار كشور در خاورميانه به ميزان زيادي دچار فروپاشي شوند. اما اينها
نشانه قدرت اين حكومت نيست. فرماندهان سپاه پاسداران بارها توضيح دادهاند كه اگر دخالتهايشان در اين كشورها را خاتمه ميدادند مجبور به جنگ در تهران با مردمي بپاخاسته بودند. بدون اين دخالتها و بدون بمب اتمي، قدرت ولي فقيه بهسرعت رو به كاهش ميرود و توازن قوا ميان رژيم با جامعه برهم ميخورد.
ما قوياً معتقديم كه آنچه در حال رخ دادن است، فاز نزولي اين رژيم است و اين موضوع را در همه جا ميشود ديد:
در جامعه ايران. پس از قيامهاي سال 1388، ابعاد جنبش اعتراضي مردم زير سركوب شديد محدودتر شد. اما حالا بار ديگر رو به گسترش است. در سال گذشته 5700 حركت اعتراضي صورت گرفته است. جنبش معلمان و كارگران هر روز گستردهتر ميشود.
در زمينه اقتصادي نرخ بيكاري40 درصد، نرخ رشد اقتصادي كمتر از يك درصد، سرمايهگذاري خارجي صفر و پروژههاي ناتمام 75 هزار مورد است.
بيجهت نيست كه اعدامها در ايران افزايش يافته است. در دوران روحاني شمار اعدامها به 1500 مورد رسيده است. رژيم بيش از هميشه خود را در مقابل مقاومت آسيبپذير ميبيند. از اين رو با تمام قوا تلاش ميكند اعضاي اپوزيسيون در كمپ ليبرتي در عراق را تحت محاصره و سركوب قرار دهد. ماه گذشته مجاهد خلق جلال عابديني بيست و پنجمين نفر از مجاهدان ليبرتي بود كه بر اثر محاصرة پزشكي به شهادت رسيد. ميدانيد كه اولين درخواست رژيم در اكثر مراودات ديپلوماتيك، اعمال فشار بر مقاومت است.
بگذاريد من همين جا از دولت فرانسه بخواهم براي تأمين حفاظت و لغو محاصرة ظالمانه مجاهدين در ليبرتي در ارتباط با دولت عراق و در چارچوب اتحادية اروپا و شوراي امنيت اقدام كند.
دوستان عزيز،
در سطح منطقه نيز موقعيت رژيم در سوريه وعراق و يمن به صورت عمده در حال افول است:
در يمن، ملاها ميخواستند با تصرف اين كشور، تعادل بهتري به دست بياورند. اما تشكيل ائتلاف عربي اوضاع را به زيان تهران تغيير داد.
وضعيت كنوني رژيم ايران در منطقه به چند فرضيه غلط پاسخ مي دهد:
اولا: اين فرضيه كه به خاطر مقابله با داعش رژيم ايران و غرب متحد طبيعي يكديگرند، يك اشتباه خطرناك است. زيرا آخوندهاي ايران، خواهان بسط هژموني خود بر عراق و سوريه هستند و بيشتر از مقابله با داعش، در حال پاكسازي هولناك سنيها ميباشند.
ثانياً: فرضيه بازگرداندن آخوندها به جامعه جهاني موهوم است. آنها هرگونه انطباق با نرمهاي بينالمللي را عليه خود ميدانند. سفرهاي پارلماني به تهران، اين رژيم را به راه نميآورد، به عكس رژيم از آن براي تشديد نقض حقوق بشر استفاده ميكند.
ثالثا و سرانجام تبليغات آخوندها كه خود را ابرقدرت منطقهيي جا ميزنند باطل است. به عكس، اين رژيم عميقاً بيثبات است.
البته به رغم تلاش لابي رژيم آخوندي، رئيس جمهور فرانسه و وزير خارجه اين كشور، اين رژيم را مانع رسيدن منطقه خاورميانه به ثبات ميدانند.
من در همين جا بايد تأكيد كنم كه براي بحران كنوني منطقه راه حل وجود دارد. راه حل عبارتست از، مسلح كردن نيروهاي سني و عشاير عراق براي مقابله با داعش، كمك به اپوزيسيون مدره سوريه براي كنار زدن ديكتاتوري اسد و بيرون راندن قواي رژيم ايران از عراق و سوريه. اما همچنانكه هفته گذشته به كنگره آمريكا گفتم بنيادگرايي اسلامي و تروريسم آن با رژيم ايران بر منطقه تسلط يافته و بهطور نهايي با رفتن اين رژيم خاتمه پيدا ميكند.
خانمها و آقايان
برنامه اتمي رژيم ايران، چالش مهمي براي صلح و امنيت است. متأسفانه، دولتهاي غرب، عمدتاً آمريكا از قطعنامههاي شوراي امنيت در مورد اين برنامه، عدول كردند. انواع امتيازها را به ملاها دادند تا اين كه آنها خود را اين اندازه به بمب اتمي نزديك كردهاند.
جمعبندي خامنهاي، ولي فقيه رژيم از تحولات عراق و ليبي اين است كه دستيابي به بمب براي جلوگيري از سرنگوني اجتناب ناپذير ميباشد. بنابراين ملاها از هيچگونه فريبكاري، اغواگري و نقض عهد براي رسيدن به بمب ابا نميكنند.
اين رژيم، هرگز به تعهدات خود به تروئيكاي اروپا در سال 2005 احترام نگذاشته، چرا كه مهر و موم سايتهاي غنيسازي را شكسته و از 12 قطعنامه شوراي حكام و 6 قطعنامه شوراي امنيت سرپيچي كردهاست.
بر اين اساس از جانب مقاومت مردم ايران اعلام ميكنم:
1. از نظر آخوندهاي حاكم، بمب اتمي ضامن بقاي رژيم و لازمه تسلط بر منطقه است. فتواي خامنهاي در مورد حرام بودن سلاح هستهيي نيز يك فريب است. خميني به خامنهاي رهنمود دادكه به اقتضاي مصلحت نظام، «ولي فقيه ميتواند قراردادهاي شرعي را كه خود با مردم بسته،… يكجانبه لغو كند».
2. پروژه هاي اتمي، تماما ضد ملي است و مردم ايران عميقاً با آن مخالفند. ما رو در روي اين رژيم يك ايران دموكراتيك و غير اتمي ميخواهيم.
3. دستيابي به بمب اتمي، نقض حقوق بشر و صدور بنيادگرايي و تروريسم چهار ستون تئوكراسي حاكم است. حقوق بشر در داخل ايران و خلع يد از آخوندها در خارج از ايران و مشخصاً در عراق و سوريه و لبنان و يمن و افغانستان، شاخصهاي واقعي هستند كه نشان مي دهند اين رژيم از بمب اتمي دست كشيده است. هر چيزي كمتر از اين در هر لفافهيي هم كه پيچيده و عرضه شود خودفريبي و قبول كردن فاجعة ملايان مجهز به بمب است.
4. افزودن 6 يا 9 ماه به نقطه گريز، در مورد رژيمي كه سه دهه به مخفيكاري و فريبكاري مشغول بوده، راه حل نيست، يگانه تضمين اجراي بيكم و كاست قطعنامههاي ششگانة شوراي امنيت ملل متحد و توقف كامل غنيسازي و واداشتن آخوندها به برچيدن سايتهاي اتمي و پروژههاي تسليحات كشتار جمعي و موشكهاي مربوطه است.
5. بازرسيهاي سرزده در هر زمان و هر مكان از تمام سايتهاي نظامي و غير نظامي بايد انجام شود.
6. ضرورت پاسخگويي رژيم دربارة ابعاد نظامي پروژههاي اتمي، متخصصان هستهيي و شبكههاي قاچاق تجهيزات هستهيي
7. فرضية اعمال مجدد تحريمها در صورت نقض عهد و فريبكاري در مورد اين رژيم، نه پراتيك است نه واقعي و نه منطقي. تا زماني كه ملايان بهطور كامل برنامه هستهيي را كنار نگذاشتهاند، نبايد هيچ تحريمي عليه آنها را برداشت و سيل پولهايي را به جانب آنها روان كرد كه هنوز توافقي امضا نشده صرف خريد تسليحاتي از قبيل موشكهاي پيشرفته از روسيه مي شود.
8. تجربه مقاومت نشان داده است كه آخوندها تنها زبان قاطعيت و قدرت را مي فهمند. زمان آن است كه قدرتهاي بزرگ، دست از مماشات و امتياز دادن به استبداد خونريز ديني، بانكدار مركزي تروريسم و ركوردار جهاني اعدام بردارند و حق مردم ايران براي مقاومت و آزادي را بهرسميت بشناسند.
اميدوارم فرانسه كه در مذاكرات اخير نقش بازدارندهيي در برابر سياستهاي سازشكارانه داشته، رهبري يك ابتكار عمل براي بستن مسير ملاها به بمب اتمي را برعهده بگيرد.
از همة شما متشكرم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر