أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ
عليرضا خالوكاكايي
شنيدن خبر و ديدن عكسهاي تخريب مزار مرواريد، قلبم را به آتش كشيده است؛ اما نه
جاي گريستن است؛ و نه حتي بهت يا تعجب، جاي بيرون كشيدن واژگان گدازان از سويداي قلبي
آتشگرفته است. گاه مسلح كردن خشم به فرياد است. گاه قلم به دست گرفتن و وجدانها را
به غليان درآوردن. بايد اين آتش دروني را كتمان نكرد بل بايد بر فرق آمران و مجريان
اين جنايت دهشتناك و ضدبشري و بسيار نادر در تاريخ باريد؛ بر فرق اخلاف حجاج بن يوسف،
يزيد بن معاويه و مروان بن حكم.
نياز به توضيح نيست. ما اشرفي هستيم، هر جاي اين كرة خاكي هم باشيم رسم اشرف با
ماست ولي براي ما، اشرف، آب و گل و آجر و سنگ و درخت نيست. اشرف ديرگاهيست بر بام
جهان خيمة زده است. هر جا كه حقانيتي هست و فريادي در برابر ظلم، اشرف آنجاست؛ و ما اشرفزادگان آنجا. كار ما در يك كلام اين است:
«كاشتن بذر اشرف در گوشه گوشة ايران اسير؛ براي اينكه ايران زمين زير پاي ولي فقيه
و خفاشان خونآشام آن به لرزه درآيد. آري، ما براي خلق «بهمني ديگر»، در كار گستراندن
اشرف و رسم اشرفيم. اما پاسخمان به در دو كلام دندانشكن به عمامه بندان بيت رذالت
و يك دوجين حلفه به گوشِ قداره بند -كه نه عراقياند و نه ايراني؛ و در اساس نه وطن
دارند و نه عرق و حميت و دين- اين است:
«كوردلان چكمه به پا! ابرهههاي نبش قبر شده!
ديركرد
داريد. بسيار هم ديركرد داريد. بيهوده فكر ميكنيد با خراب كردن سنگ قبرها، از ريشه
درآوردن درختان و پريشيدن گلها ميتوانيد تأثيرات درخشان شهيدان گردنفراز مقاومت ايران
را بر وجدانهاي آزاديخواه انكار كنيد. گيرم بر قاب تصوير شهيدان كلنگ زنيد و با غيظ
بر يادمانهايشان يورش بريد. تاريخ، يكجا پاسخ همة شما را قرنها پيش داده است.
بعد از وفات، تربت ما در زمين مجوي
در سينههاي مردم دانا مزار ماست
شما در سفلگي و خرفتي تاريخي از ابرهة باد به منخرين افكندة حبشي يك مدار كيفي
عقبتريد. او گمان ميكرد ميتوان كعبة بيدفاع وبيدر و پيكر را با لشگري از فيلهاي
كوهپيكر مست داغان كرد و از اهل مكه زهرچشم گرفت. اگر ميشود حقيقت و حقانيت و باقيات
الصالحات شهداي راه آزادي ملت ايران را با
لودرها اجير شده، و پولهاي خونآلود از صحيفة زمين سترد، بايد امروزه روز به
جاي بارگاه امام حسين و حضرت عباس، كاخ ابنزياد و يزيدبن معاويه در هر شهر و ديار
برپا ميشد و خلق كرور كرور به جاي طواف كعبه و بارگاه امامان به آستانبوسي كاخ اشقيا
ميرفتند. سورة فيل، پاسخي موجز و دندانشكن به تمام اين تشبثات و اقدامات در نطفه
شكست خورده است.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ / أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ
فِي تَضْلِيلٍ / وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبَابِيلَ / تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ
مِّن سِجِّيلٍ / فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ
زود است كه بدانيد كيدهاي بزدلانة شما چگونه بر سرتان خراب خواهد شد. تعرض به آستان
قهرمانان پاكباز راه آزادي، نه جنايتي است كه خلق ايران و وجدانهاي بشري از كنار آن
بسادگي بگذرند. زود است كه بدانيد در روزهاي بزرگ خشم، چگونه در زير پاي انقلاب مردم
بجان آمدة ايران به برگهايي جويده و تف كرده تبديل خواهيد شد. اين وعدة قرآن است و
در آن ترديد نيست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر