زن مقاومت آزادی پیشتازان راه رهائی خلق ومیهن

زن مقاومت آزادی پیشتازان راه رهائی خلق ومیهن

۱۳۹۳ اسفند ۷, پنجشنبه

«حقانيت و مشرعيت»

از ايران افشاگر
تأييد روز افزون خواستهاي «رزم آوران آزادي در ليبرتي» و مقبوليت يافتن جهاني آن، گامهاي استواري است كه در صحنه سياسي، عليرغم زوزة «شغالان گشتاپوي آخوندي»، مقاومت سرفراز ملت ايران استوار و محكم به پيش ميگذارد و سدها را شكافته، به سوي پيروزي محتوم راه مي گشايد. امري كه مبين يك «حقانيت» و يك «مشروعيت» بي همتا در اين مبارزه بزرگ و فراگير است. هر وجدان منصفي كه آلوده به ارتجاع آخوندي نباشد، در برابر چنين «خواست» و «حقوقي»، فارغ از گرايش هاي سياسي خود و حكومت متبوعش، مؤيد آن بوده، در صورت، به بيانهايي متفاوت، ولي در جوهر يكسان، برآن انگشت مي گذارد، اينگونه اين «جنبش ميهن پرست و مستقل» در «ميادين مين سياسي» 36 سال گذشته، كه حاكميت آن را سياست «استمالت از نيروي وحشي و بربر آخوندي» و «كينه ورزي كور عليه رزم آوران آزادي» در دست داشته است، راه گشوده و به پيش تاخته است:
-       عبور سرفراز و پيروز از دهها «دادگاه و محكمه هاي نفس گير»، از چنين ماهيتي برخوردار است.
-       «كنفرانس آريزونا» در هفتة گذشته از جمله صحنه هاي تجلي چنين مقبوليتي در مورد حق مشروع دفاع براي رزم آوران آزادي در ليبرتي بود. عالي ترين مقامات ارشد دولتي، قانونگذاري و حزبيِ امريكايي، در برابر چنين درخواست «به حق» و «مشروعي» يكصدا به خروش درآمده بودند.
-       پيش از آن «كنفرانس دهها شخصيت تراز اول سياسي در پاريس» بيانگر چنين گواهي قاطعي بود.
-       قبل از آنها هم 4000 پارلمانتر در دو سوي آتلانتيك با صدايي بلند گواهي داده بودند كه «حق مسلم ساكنان ليبرتي را در دفاع مشروع»، حقي مبتني بر تمامي موازين حقوقي و انسان دوستانه مي شناسند.
در برابر تلألؤِ مواضعي اينچنين «متقن و مستدل»، استوار بر «كنوانسيونهاي حقوقي و ميثاقهاي انساني»، كه ناشي از ريشه هاي عميقاً «مترقي و متكامل» اين جنبش است، دست و پا زدنهاي يك رژيم «پابه گور و مستأصل» تماشايي است.
حاكميت سفاكي كه بر حسب محتواي «پس افتاده» خود، پايه هايش را به جاي «حقانيت» و «مشروعيت»، به جاي «قانون» و «ميثاق هاي انساني»، بر يك «خونريزي و توحش بي مرز»، بر يك «دجاليت و دروغ گويي بدون شرم» بنا كرده و با كينه ورزي با بشريت، مي خواهد با دست يابي به «بمب اتمي»، به خود تضمين بقا بدهد و حاكميت «عقب افتادة ضد تاريخي» اش را به «عصر آگاهي ها و اطلاعات» هم تحميل كند. بنابراين در برابر مواضعي آنگونه ازاين جنبش مقاومت، ماهيتاً ناچار به استفاده از ابزارها و روشهايي منطبق با «محتواي قرون وسطايي» و پلشت خود، و دست يازيدن به «كثيف ترين و نامشروع ترين شيوه هاي مافيايي» مي شود:
-       ساختن «پرونده هايي جعلي و دروغين» كه پي در پي، در برابر قضات, پوشال و خالي از كار در آمدند، آنچنان كه بنام «مرده هاي مدفون درگور» هم شكايت جعلي بسازد.
-       ساختن «شهود قلابي» و كذابي كه آنها را از عمق لجنزار وزارت جاسوسي اش بيرون كشيده و با عناويني مثل «عضو سابق»، «اپوزيسيون مستقل»، «كنشگر سياسي»، «منتقد دلسوز» و. . . رنگ مي كند.
-       استفاده از «دروغ» و «شگردهاي جنگ رواني» و گوبلزي نظير«مرگهاي مشكوك» و «حساب مالي» و. .
-       استفاده از نامشروع ترين روشها مثل ترانزيت مواد مخدر و درآمدهاي حاصله براي تغذيه مزدوران و پيشبرد مقاصد كثيف سياسي و تروريستي، آنچنانكه وزير كشور حاكميتش اخيراً در «گردهمايي روساي ستاد مبارزه با موادمخدر» بصورت رسمي به آن اعتراف كرد.
-       استفاده از تاراج سرمايه هاي وطن به كمپاني هاي غارتگر و رشوه دهي به سياستمداران فاسد از آن نوع كه در جريان معاملات توتال، شيراك، دويلپن و جك استراو فاش شد و اخيرا حتي خامنه اي به ناچار به عنوان پديده اي «عجيب و غريب و گيج‌كننده» در امر واردات به كشور و وطن فروشي, به آن اعتراف كرد.

حالا، با نگاه به «تاريخ»، قضاوت كنيد كدام طرف پيروز ميدان نبرد خواهد بود؟ «حقانيت» يا «دروغ و نيرنگ»؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر