۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه

مقا له بسيار آموزنده قسمت 2 - بودن انساني، ديدن انساني - جامعه ايران ونبرد با بنيادگرايي خميني بر سر انسان

بودن انساني، ديدن انساني

چشم‌گشودن به منشهاي پسنديده، پاكيها و وارستگيها در روابط ميان همنوعان، نياز هر انسان و بايستة فطرت انساني او و نشانة وجدان غني است. اين چيزي است كه سبب غلبة فرد و كل جامعه بر آثار فروبرندة ايدئولوژي خميني مي‌شود.
كسي كه توانايي ديدن نيكيها و قوتهاي ديگران را مي يابد، چنين نيست كه به نحو ساختگي آنان را خوب شده و قوت يافته خيال كند. 

اگر بگوييم ديدن ارزشهاي انساني، به معني تغيير معيارها و به اصطلاح عوض شدن عينك آدمي است، باز در پله‌هاي نخست فهم اين موضوع ايستاده‌ايم. 
موضوع هم‌چنين توصيه به انصاف و عدالت در ارزيابي ديگران نيست تا هركس برحسب آن نه فقط زشتيها و نقصها بلكه خوبيها را نيز ببيند. كما اين كه بحث بر سر اين نيست كه بر عيبها و كاستيها بايد چشم پوشيد. 
بلكه قلب قضايا اين است كه با ديدن سجاياي انساني همنوعان، در واقع حجاب از خودبيگانگيها را كنار زده ذات انساني خود را محقق ساخته‌ايم. قوتها و نيكيها را ديدن به معناي انسان ديدن همنوعان است.  
همنوعاني كه در رفتارها و گفته‌ها و احساساتشان، هم خوبي و نيكي و هم بدي وكژي وجود دارد. اما آن‌چه اصالت دارد، رفتارها و مناسبات انساني آنهاست. 
 بدين‌گونه انسانها را ديدن، ديدن انساني، احساس انساني ، درك انساني و در يك كلام بودن انساني را مي طلبد.
براي درك بهتر اين موضوع، هركس مي‌تواند به چگونگي داوري خود نسبت به رفتار ديگران مراجعه كند.

 راستي كدام رفتارها و منشها در نظر ما بالاتر و مهمتر است؟ آيا كسي كه قهرماني و شجاعت از خود نشان مي‌دهد وكارهاي چشمگير و بي‌سابقه  مي‌كند، ارزشمندتر است؟ يا كسي كه دلسوزي و از خودگذشتگي نشان مي‌دهد، قلبي رئوف دارد و در روابط خود با ديگران، به آنها توجه نشان مي‌دهد و برايشان كاري مي‌كند؟
در نگاه عمومي جامعه، ارزشهاي دسته اول بيشتر به چشم مي‌آيد و احترام برمي‌انگيزد. مبالغه نيست اگر بگوييم كه ارزشهاي دسته دوم اصلاً ديده نمي‌شود و كمتر كسي به قدر و منزلت اين‌گونه رفتارها توجه دارد.
اين ارزش‌گذاري كه در جوامع كنوني كاملاً شكل گرفته و رايج است، جلوه‌يي از فرهنگ مردسالاري است كه همه نگاهها، داوريها و سمت‌گيريها  به آن آغشته است. فرهنگي كه توانايي ديدن ارزشهاي والا را از آدمي سلب كرده است.
كسي كه اين توانايي را ندارد، آزاد و رها نيست. در اسارت نيروهاي پليدي است كه او را از درون در ذهن و قلبش به بند كشيده است. 

در كانون اين پليديها انديشة جنسيت قرار دارد كه بهره‌كشي از زن پاية آن است. معيارها و آن‌چه ميزان برتري يا كهتري است، از اين جوهر مايه مي‌گيرد. در اين تفكر، معيار اساسي در عريانترين و ساده‌ترين بيان اين است كه مرد تا چه حد از «قدرت» برخوردار است و زن تا چه حد از عنصر«زن» بودن. وقتي كه هركس برحسب نوع جنسيتش ارزيابي مي‌شود، آن‌چه برجسته مي‌نمايد، مشخصات جسمي زنان و موقعيت مالي و اجتماعي و سياسي مردان است. ديگر صفات انساني جايي پيدا نمي‌كند و به چشم نمي‌آيد. اين تفكر عامل اساسي ازخودبيگانگي در دوران كنوني است. حائلي است ميان آدمي و خوي انسانيش. در مقابل وقتي كه اين ايدئولوژي پسمانده كنار زده مي‌شود، روشن مي‌شود كه ارزش انسانها به آن نيست كه چه دارند، بلكه در آن است كه چه هستند و از اين‌رو در روابط با ديگران، چه مايه خصائل انساني از خود بروز مي‌دهند. 
اين‌جاست كه چشم به زيباييهاي فراموش‌شده گشوده مي‌شود: يكرنگي، صميميت، راستي، ازخودگذشتگي، فروتني، اداي وظايف انساني بدون چشمداشت، در پي نام و نشان نبودن، احترام قائل‌شدن براي همنوعان، توانايي شنيدن و گوش دادن به ديگران، پيشداوري نكردن و ارزش ارزشها كه دوست داشتن همنوعان است. كسي كه عشقي پرشور به انسان نداشته باشد، و دلش از مهر و دوستي به ديگران سرشار نباشد،چگونه مي‌‌ تواند ذره‌يي صفات انساني را دريابد؟

استيونسون از ائتلاف عربي تقدير كرد و نسبت به نرمش با ايران هشدار داد



روزنامه السياسه- كويت 9/2/94
بن- نزارجاف
رئيس انجمن اروپايي براي آزادي عراق، استراون استيونسون نسبت به اهميت توافق اتمي بين ايران و كشورهاي بزرگ در رابطه با ثبات در منطقه هشدار داد، او از ائتلاف عربي به رهبري عربستان براي حمايت از مشروعيت در يمن تقدير كرد.
مواضع استيونسون، رئيس پيشين هيأت رابطه با عراق پارلمان اروپا، پريروز عصر، در يك كنفرانس اينترنتي، كه سايت ” Iranfreedom.org ،  تحت عنوان تهران و توافق اتمي سازماندهي كرده بود عنوان شد، در اين كنفرانس سوالاتي از طريق اينترنت از سوي خبرگزاريها و روزنامه نگاران مطرح شد.
استيونسون نسبت به اينكه دولت رئيس جمهور باراك اوباما خطايي بزرگ مرتكب شود كه غرب را مكلف به پرداخت قيمتي گران در توافق اتمي بكند هشدار داد، او اشاره كرد كه ايران در توافقات بين المللي گذشته فريبكاري كرد و بار ديگر نيز فريبكاري خواهد كرد.
او از ائتلاف به رهبري سعودي در يمن تقدير كرد و اشاره كرد كه اين موضع شجاعانه خشم و غضب و نگراني و وحشت رژيم ايران را بر انگيخته است.
او به سياست مصالحه و نرمش غرب با روسيه و ايران بهرغم حمايت آنها از رژيم سوريه انتقاد كرد، او تأكيد كرد كه تنها راه در برابر ثبات هر دولت كه در يمن - بر سر كار بيايد-  صرفاً از طريق حمايت از ائتلافي است كه توانست شش كشور عربي را كه تصميم گرفتند رژيم بنيادگراي ايران را به چالش بكشند متحد سازد تا به او بگويند كه حاضر نيستند به آن اجازه تاخت و تاز در همه جاي منطقه خاورميانه بدهند .
او به عربستان سعودي و ائتلاف شجاع و قهرمان“ تبريك گفت، و ائتلاف عربي را فراخواند تا به حملات و بمباران شبه نظاميان ادامه دهد و به صداهايي از سوي غرب كه او را به مماشات و مصالحه دعوت ميكند گوش ندهد.
او بهترين واكنش به طرحهاي رژيم ملاها را نزديكي غرب به اپوزيسون ايران، و مشخصاً سازمان مجاهدين خلق دانست، كه هر سال در ماه ژوئن گردهمآيي عظيمي را در پاريس سازماندهي ميكند و بيش از صد هزار تن از ايرانيان دور از وطن در آن شركت مي كنند .
او تأكيد كرد كه اين جمعيت بخشي از مهاجران حامي اين آرمان را نمايندگي ميكنند، همچنين توده گستردهاي از مردم ايران را نمايندگي ميكنند كه يك گرايش مشابه آنها را گردهم ميآورد و آنها براي رهبري تغيير در ايران كانديد ميباشند.

ضرورتِ ارتقاءِ سطح مبارزات صنفی کارگران

آناهیتا اردوان:

امنیت شغلی و شرایط معیشتی کارگران و دیگر گردانهایِ زحمتکشِ جامعه در پیِ وضعیت وخیم اقتصادی در عرصه تولید و پیشبردِ سیاستهای نولیبرالیستی، روزبه‌روز کاهش می یابد. در مقابل، کارگران معترض به این وضع اسف بار و عدم پرداخت دستمزد و مزایا، با اخراج و زندان و احکام قرون وسطائی نظیر "شلاق" و "حبس تعلیقی"، روبرو می گردند. این در حالی ست که، طشتِ رسوایی کارگزاران نظام، در غارتگری و اختلاس هایِ میلیاردی و رشوه خواری از بام، افتاده است. نظام جمهوری اسلامی بر پایۀ  آخرین گزارش سازمان شفافیت بین الملل، جزو یکی از فاسدترین کشورهای جهان از نظر فساد اداری و اقتصادی است. فساد، اختلاس، رشوه گیری، خرید و فروش پستهای دولتی، رشوه پذیری دستگاه قضایی، فساد مالی در میان سیاستمداران و مقامهای دولتی و ... از جمله شاخص هایِ سازمان نامبرده، پیرامونِ سنجش کشورهاست.
نگاهی اجمالی به اخبار و گزارشات کارگری بیانگر این واقعیت است که؛ روند بیکاری بموازاتِ سرکوب کارگران نه تنها با تشکیلِ دولت یازدهم کاهش نیافته است. بلکه، بی دنده و ترمز تحت لوای «اقتصاد مقاومتی»، به پیش می رود. اخراج کارگران معدن زغال سنگ طرزه بدلیل پی گیری مطالبات معوقه خود و همکارانشان با بیست سال سابقۀ کار و هفده کارگر معدن کوشک بافق برای دومین بار، بیکاری و بلاتکلیفی کارگران کارخانۀ تولید الیاف پلی استر «پرند»، بیکاری 150 کارگر قراردادی ذوب آهن اردبیل، اخراج کارگران ویتانا و کارگران نفت و شرایط فلاکت بار معیشتی کارگران بازنشستۀ کارون شوشتر، اعراض تعمدیِ کارفرمایان از پرداخت دستمزد و مطالبات معوقۀ کارگران در هفته های اخیر، بر این واقعیت مهر تایید، می زند.
تداوم سیاستهایِ خانمانسوز در راستای اجرای آزادسازی اقتصادی مولفه کارکرد کلیۀ دولتهای تابعِ نظام ولایی تا کنون بوده است. بدین ترتیب، دولت امنیتی- بوروکرات بنفشِ روحانی مُزورانه می کوشد تا تتمۀ حقوق و منافع طبقۀ کارگر ایران را جهت تامین منافع طبقۀ حاکم و نهادهای انگلی وابسته به آن و خوش خدمتی به  نهادهای سرمایه داری»، صندوق بین الملل پول و بانک جهانی»، پایمال سازد. دولت یازدهم بدنبالِ دولت رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد مترصد آن است که طبقۀ کارگر ایران را با تصویب و اجرای قوانین ضد کارگری،"نظیرِ میخهایی که ولکان با آنها پرومته را به صخره ها بست"[1]، به نئولیبرالیسم اقتصادی، میخکوب کند. منتها، تضادهای آشتی ناپذیر بین رهایی و استبداد و سرانجام، تضاد آشتی ناپذیر بین  خصلت اجتماعی تولید و خصلت مالکیت خصوصی وسائل تولید، اجازه نمی دهد تا تمامی فعل و انفعالات اقتصادی در انحصار نهادهای وابسته به قدرت سیاسی، درآید. بدین سان، فشارهای اقتصادی و سیاسی و تشدید سرکوب، بستر و زمینۀ رشد و بسط اعتراضات صنفی کارگران یدی و فکری در تمامی عرصه های تولیدی و خدماتی را فراهم ساخته است. از همین رو، فرایافتِ دقیقِ مبارزات صنفی و خودانگیختۀ کارگری، نقاط مثبت و پی آمدهایِ ناشی از عدم ارتقاء آن تا سطح نبردی سیاسی و تهاجمی، تفکیک نظرات سره از ناسره در این رابطه، واجب و ضروری بشمار می آید.
منافع بی واسطۀ کارگران، شامل خواستها و مطالباتی است که طبقه کارگر برای حل مسایل روزمره خود مطرح می سازد و مطالباتی که در چارچوب این منافع بیان می شود، از درخواست برخورداری از رفاه بیشتر، توزیع عادلانۀ ثروت جامعه و غیره فراتر نمی رود. این جنبه از مبارزات کارگری اگرچه سیستم را زیر سوال نمی برند، منفی هم نیستند و نقش قابل توجهی در پرورش و آموزش طبقه کارگر ایفاء می کنند. امّا، مبارزۀ اقتصادی کارگران کافی نیست. طبقۀ کارگر ایران در مسیر تحقق منافع استراتژیک خود راهی جز این ندارد که کلیۀ نمودهای ستم گری نظام استبدادی حاکم را به چالش بگیرد. محدود کردن مبارزات کارگری به مبارزات اقتصادی و یا ارجحیت قایل شدن برای آن در مقایسه با مبارزه کارگران در حوزه های دیگر مانند مبارزه علیه نقض آزادی بیان، آزادی ابراز عقیده و دفاع از حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی، دفاع از آزادی مطبوعات و علیه نیروی سرکوبی رژیم و احکام غیر انسانی چون سنگسار، قصاص، شکنجه و اعدام، سیاستی تردیونیونیستی و اکونومیستی است که سطح مبارزات توده های کارگران را تنزل می دهد و مانع رشد شناخت طبقاتی کارگران می شود. تبلیغات جدّی و پیوستۀ مدافعان حقوق کارگران و پیشاهنگان طبقه کارگر پیرامون جنبه های سودمند شرکت سازمانه یافتۀ طبقه کارگر، در مبارزات روزمره از آن رو که ظلم و بیدادگری رژیم در بخشهای گوناگون حیات و فعالیتهای کارگران و مزدبگیران، اعم از حرفه ای، شخصی، خانوادگی، علمی و غیره، آشکار می گردد، موجبات قوام و نضج و فرگشتِ آگاهی همه جانبۀ کارگران و مزدبگیران را فراهم می سازد و آنان را بیش از پیش به مبارزه سیاسی سوق می دهد. آنزمان که کارگران با هرگونه خودسری، زور و نقض حقوق انسانی اعم از اینکه این موارد در رابطه با خود یا دیگر گردانهای اجتماعی صورت گیرد، از نظرگاه چپ مخالفت می ورزند، قادرند از مناسبات دیگر طبقات با خود و حکومت آگاه شده و اینگونه به آگاهی سیاسی حقیقی نائل گردند. مضاف بر این، طبقۀ کارگر نه از طریق تجزیه و تحلیل تئوریک پدیده ها، بلکه بواسطۀ  شرکت در عرصه های گوناگون مبارزه جاری علیهِ سیستم سرمایه داری حاکم، از آگاهی طبقاتی ژرف بهره مند می گردد و به ناکارایی تئوری های رنگ باختۀ «رفرمیستی و فرصت طلبانه»، پی می برد. حضور سازمان یافته طبقه کارگر و مزدبگیران در اعتراضات روزمره و نه تنها اقتصادی، به رادیکالیسم و پلورالیسم جنبش اجتماعی، می انجامد و آنان با ایجاد تریبون مخالفت با ددمنشی و سرکوب خشن رژیم نه تنها خود به شناخت سیاسی حقیقی دست می یابند، بلکه به جذب نیروهایی مبادرت می ورزند که با آنها منافع مشترک دارند. لنین در «چه باید کرد» می نویسد، «افشاگریهای همه جانبه سیاسی شرط ضروری و اصلی پرورش روح فعالیت انقلابی توده های زحمتکش است».
همانا، این آگاهی بدون شرکت سازمان یافتۀ طبقه کارگر در مبارزات روزمرۀ زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و تبلیغات سیاسی وسیع توسط نیروهای چپ و مارکسیست، مدافعان منافع زحمتکشان و افشاگری پیرامون همه اشکال استثمار و ستمگری استبداد ولایی و دولت ضد کارگری وابسته به آن، امکان پذیر نیست. پیشاهنگان طبقۀ کارگر و سوسیالیست ها برای پر رنگ ساختن وجهِ سیاسیِ هرچه بیشتر فعالیت های کارگری می بایست از همه اهرمهای تبلیغاتی و ترویجی جهت دعوت طبقه کارگر به شرکت در جنبش ضد استبدادی بهره بجویند. یقیناً، آگاهی طبقاتی قادر نیست تنها در چارچوب تئوری باقی بماند، بلکه باید وارد عرصه عمل شود. به نقل از لنین»، بالابردن فعالیت کارگران فقط در صورتی میسر خواهد بود که ما به تبلیغات سیاسی در زمینه اقتصادی اکتفا نکنیم و به افشاگریهای همه جانبه سیاسی بپردازیم.»
تا زمانیکه طبقۀ کارگر خود را به مبارزۀ صرفاً اقتصادی محدود کند در معرض سلطۀ قدرت سیاسی و ایدئولوژیک ساختار سرمایه داری حاکم، باقی می ماند؛ زیرا مبارزات صنفی، حیات روابط سرمایه داری تولید را به چالش نمی کشد. این نکته صحیح است که آگاهی طبقۀ کارگر بهمراه توده های تحت ستم از خودانگیختگی، آغاز می گردد. ولی، از آن گذر می کند و ناگزیر می بایست با آن به ستیز بر خیزد. آنزمان که مبارزات کارگری تا سطح سیاسی ارتقاء یابد و به رهبریت حمایت از حقوق و منافع تمامی ستمدیدگان، نائل آید با نظام ولایی که نمایانگر وجه قهرآمیز سلطۀ طبقاتی و نهایتا کانون قطعی تمرکز تمام قدرتها در جامعه است از جنبۀ قهر انقلابی روبرو می گردد و ماهیتی کاملاً، سیاسی پیدا می کند؛ زیرا، مبارزۀ طبقاتی کارگران در مبارزۀ سیاسی به مضمون واقعی خود دست می یابد. به دیگر سخن تا هنگامی که مبارزۀ کارگران به عرصۀ سیاسی یعنی به مرحلۀ ستیز با  تمام سیستم استثماری صعود نکند، مبارزۀ طبقاتی در محدودۀ تصادمات و مطالبات جزئی باقی می ماند. لنین خاطر نشان می سازد که «مبارزۀ کارگران تنها وقتی مبارزۀ طبقاتی می گردد که همۀ نمایندگان پیشاهنگ مجموعۀ طبقۀ کارگر تمام کشور آگاهی یافته باشند که یک طبقۀ کارگر واحد را تشکیل میدهند و نه علیه این یا آن کارفرما، بلکه علیه تمامی طبقۀ سرمایه داران و علیه حکومت که از وی حمایت میکند، دست به عمل بزنند، این تنها وقتی است که هر کارگر آگاه گردد که عضو طبقۀ کارگر در مجموع آنست، وقتیکه او مبارزۀ روزمرۀ خود، برای مطالبات جزئی، علیه فلان کار فرمایان و فلان ماموران را به مثابۀ نبرد علیه تمامی بورژوازی و تمام حکومت بنگرد، تنها در آنوقت است که عمل او مبارزۀ طبقاتی می گردد. مبارزۀ کارگران علیه سرمایه داران تا آن حد که مبارزۀ طبقاتی می شود ضرورتاً مبارزه ای، سیاسی می گردد». تشکیل نهادها و تشکل هایی با عناوینِ «کارگری»، ولی در عملکرد «ضد- کارگری»، از ابتدای قدرتگیری جمهوری اسلامی بموازاتِ تداوم و تشدید سرکوب خشن تا بحال، در تقابل با این «ضرورت مهم»، تبیین می یابد.
مبارزه اقتصادی کارگران تا هنگامیکه به کانون قدرت گسترش نیابد ناقص باقی خواهد ماند، کانونی که نهایتاً مالکیت سرمایه داری ولایی همراه با کنترل تولید و تصاحب به آن متکی است. آگاهی سیاسی طبقۀ کارگر در شرایط بسط مبارزات صنفیِ کارگری، به انجام رسالت تاریخیِ خود، اضطرار افزونتری می یابد تا با قدرتِ تمام عیار و خالص، کلیۀ کُنش و واکنشهای طبقۀ کارگر بهمراه دیگر گردانهای زحمتکش را هدایت نماید. در چنین شرایطی، رویارویی با نظراتی که معتقدند نبرد کارگران بطور خودکار مُنجر به فروپاشی نظم حاکم میگردد یا با حرکتهای خود به خودی به اُمیدِ رشد نیروهای مولد و تضاد آن با مناسبات تولید دل بسته اند، حیاتی و الزامی ست. مبارزۀ خودانگیختۀ کارگران، تنها می تواند راه را برای افزایش درک و اعتقاد آنان هموار سازد و نقش قابل توجه ای در پرورش و آموزش طبقه ی کارگر ایفاء می کند. لیک، خطر آنزمان احساس می شود که کارگران دچار بزرگنمایی نتایجِ مبارزات صنفی خود شوند و متوجه نباشند و نشوند که نه بر ضد علّتها بلکه بر علیه معلول ها، مبارزه می کنند. از اینرو، به این آگاهی نائل نمی آیند که پیکارهای صنفی – مبارزات خودانگیختۀ کارگری- حکم تجویز مُسکن را دارد و نه درمان خودِ بیماری!.
بسط و گسترش مبارزات خودانگیختۀ کارگران بدون اینکه نیروی خود را آنچنان سازماندهی نمایند تا مانندِ اهرمی برای رهایی قطعی طبقات رنجبر، سرنگونی» نظام حاکم- نظام مزدی»، بکار ببرند، مشکل زاست.
زیرا، این مبارزات می توانند به "رفرمیسم"،"یوتوپیانیسم"،"اکونومیسم"،"تریدیونیسم" و ...گرایش و تمایل پیدا نمایند. گرایشاتِ بورژوازی و اپورتونیستی نیز می توانند بسرعت در مبارزات نفوذ و سلطه و در نهایت، آنرا منحرف سازند. خطرِ سقوط مبارزات اقتصادی کارگری، بویژه هنگامیکه مبارزاتِ صنفیِ کارگران بسط و گسترش یافته اند، به ورطه پذیرشِ تمایز بین "سیاست" و "اقتصاد" و باور به تغییرِ نظام بوسیلۀ مبارزاتِ اقتصادی صرف، افزونتر می گردد. این خطر، پیوسته گرایشات مارکسیستی و کنشگران سوسیالیست و انقلابی و منافع استراتژیک کارگران را تهدید و کُند، می سازد. اختلافِ لنین با اکونومیستها نیز پیرامونِ همین موضوع بود. در واقع، مبارزات کارگران شورشی پاریس نشان داد که طبقۀ کارگر حتی نمی تواند به تصاحبِ ماشین دولتی بسنده کند، بلکه باید آنرا در هم بکوبد. اگر مبارزۀ روزمرۀ طبقۀ کارگر به هدفِ نهایی،"سرنگونی دولت"، ربط داده نشود، در مقصودش،"منافع استراتژیک"، شکست می خورد. "لنین" رهبر پرولتاریای جهان، هشدار می دهند که؛ "هر چه فعالیت خودانگیختۀ کارگران گسترده تر باشد، به همان نسبت نیز سازمانِ آگاهِ انقلابی برای پیش گیری از رنجِ شکست مصیبت بار، بیشتر لازم است".
لذا، پیشگیری از نفوذِ گرایشات ارتجاعی و برای اجتناب از تبدیل شدن فعالیتهای کارگری به همسُرایان هلهله خوان و ضمیمۀ جناح و باندهای حکومتی و وارفتگی مبارزات کارگری، وظیفۀ نیروهای انقلابی و پیشاهنگِ طبقۀ کارگر است تا آگاهی بخشی سیاسی به مبارزه را ارتقاء و بین امر روزمره و امر عام، نه تنها در "نظریه" بلکه در "عمل"، پیوند ایجاد کنند؛ زیرا، به نقل از کارل مارکس،" کلیدِ دستیابی به آگاهیِ طبقاتی راستین و درکِ اثربخش از جهان «عملِ انسان و فهمِ عمیق این عمل" است.
در نهایت، طبقۀ کارگر، سوژۀ تغییر دهندۀ رژیم دیکتاتوری ولایی و جایگزینی آن با نظامی عالی تر، است. پراکندگی مبارزات صنفی کارگران و غیبت طبقۀ کارگر سازمان یافتۀ انقلابی، واقعیتی است که امروزه در جامعۀ ایران، مشهود است. طبقۀ کارگر برای انتقال و ادغام تجارب و آموخته ها و بطورکلی، آگاهی های در زمانی و هم زمانی به یک سازماندهی گسترده نیازمند است. این سازماندهی با هدف مبارزۀ ضد استبدادی و استثماری و صف آرایی در برابر سرکوب و تدارک قهرآمیزِ انقلاب، نمی تواند دست کم در اصلی ترین شکلش علنی باشد. نابودی جمهوری اسلامی به مثابۀ گامی سرنوشت ساز و سرآغاز گشایشِ فضایی مناسب جهت انحلال کار مزدی، رسالت تاریخی این سازماندهی است که خواه ناخواه بایستی مانندِ یک ستاد عملیاتی مقابلِ نظام سرمایه داری حاکم و دستگاه عریض و طویلِ سرکوبی، صف آرائی کند.



[1]  سخنی به عاریت گرفته از «کارل مارکس»

واکنش کردهای ترکیه به سخنان اردوغان

واکنش کردهای ترکیه به سخنان اردوغان
دولت ترکیه برای حل مشکلات کردها پیش از این با تشکیل "هیئت ناظر در روند مذاکرات" مخالفتی نکرده بود. اما اکنون پیش​بینی می​شود بعد از صحبت​های جدید اردوغان روند مذاکرات با کردها با موانع جدی روبرو شود.
سری ثریا اوندر، سخنگوی "هیئت ایمرالی" در واکنش به اظهارات رئیس جمهور ترکیه اعلام کرد: «به عنوان سخنگوی هیئت ایمرالی می​گویم که میز مذاکرات مشترک "هیئت ایمرالی - هیئت حکومتی" در جزیره ایمرالی وجود دارد. بر سر این میز هردو طرف بارها جلسه برگزار کرده​اند. بیانیه مشترک هیئت در کاخ دلمه باغچه نیز نتیجه جلسه بر سر این میز مذاکره بوده است.»
تظاهرات کردها در استانبول در ماه فوریه ۲۰۱۵
تظاهرات کردها در استانبول در ماه فوریه ۲۰۱۵
اعتراض صلاح الدین دمیر تاش به اردوغان
صلاح‌الدین دمیرتاش، رئیس حزب دموکراتیک خلق‌ها (حزب صلح و دموکراسی سابق) و نماینده دیاربکر در پارلمان ترکیه هم در اعتراض به صحبت​های جدید اردوغان گفت: «با رد و انکار مسئله کرد از طرف اردوغان، مشکل کردهای ترکیه به حال خود باقی می​ماند». وی گفت که اردوغان از آن بیم دارد که حزب او در مناطق کردنشین ترکیه رأی کمتری بیاورد.

کاریکاتوریست شارلی ابدو دیگر تصویر پیامبر اسلام را نمی‌کشد

کاریکاتوریست شارلی ابدو دیگر تصویر پیامبر اسلام را نمی‌کشد

لوز، کاریکاتوریکاتوریست مجله فکاهی "شارلی ابدو" از این پس کاریکاتوری از پیامبر اسلام نخواهد کشید. او اعلام کرده است که این شخصیت دیگر برایش جذابیتی ندارد. یازده کارمند "شارلی ابدو" در یک حمله تروریستی کشته شدند.
لوز (وسط) در کنفرانس خبری پس از حمله تروریستی به شارلی ابدو
لوز (وسط) در کنفرانس خبری پس از حمله تروریستی به "شارلی ابدو"
لوز، کاریکاتوریست جنجال‌برانگیز مجله فکاهی "شارلی ابدو" دیگر نمی‌‌خواهد کاریکاتوری از پیامبر اسلام بکشد.

فرانسه به قطر جنگنده‌های "رافال" می‌فروشد

فرانسه به قطر جنگنده‌های "رافال" می‌فروشد

قطر قصد دارد ۲۴ فروند جنگنده رافال از فرانسه خریداری کند. پاریس رقم این معامله را ۳/ ۶ میلیارد یورو اعلام کرده است. فرانسه سال‌ها بود جنگنده رافال نفروخته بود. مدتی است اما فهرست سفارش این هواپیما مرتب بلندتر می‌شود.
فرانسه پس از مصر و هند، حال به قطر جنگنده‌های "رافال" می‌فروشد. بنا بر اعلام وزارت دفاع فرانسه، این کشور در ازای دریافت ۳/ ۶ میلیارد یورو (حدود ۷ میلیارد دلار) ۲۴ فروند جنگنده به امیرنشین قطر صادر می‌کند.
فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری فرانسه، روز چهارم ماه مه به قطر سفر می‌کند و در هنگام امضای قرارداد در دوحه حاضر خواهد بود. همچنین بنا براعلام شرکت "داسو"، تولیدکننده‌ی جنگنده‌های رافال، قرارداد طوری تنظیم شده که امکان فروش ۱۲ فروند رافال دیگر به قطر هم وجود داشته باشد.

کاخ الیزه قرارداد جدید با قطر را "موفقیتی تازه در زمینه صادرات" دانسته است.

فرانسه سال‌ها بود جنگنده رافال نفروخته بود. در سه ماه گذشته اما خبر انعقاد چند قرارداد صادرات این هواپیما منتشر شد: فرانسه در ماه فوریه ۲۴ فروند رافال سفارش داد؛ هند هم در ماه آوریل ۳۶ فروند از این جنگنده درخواست کرد. فرانسه امیدوار است برای فروش این هواپیما با امارات عربی متحده و مالزی هم قرارداد امضا کند.

جنگنده‌های رافال فرانسه در جریان جنگ در مناطق بحران‌زده مانند افغانستان، عراق و مالی آزموده شدند. ارتش فرانسه این هواپیما را در سال ۲۰۰۴ به خدمت گرفت. این جنگنده تجهیزات لازم برای پروازهای تدافعی، بمباران‌های استراتژیک و عملیات شناسایی هوایی را دارد.

DW.DE

آغاز بررسي طرح بازبيني توافق اتمي با رژيم ( طرح كوركر ـ منندز) توسط سناي آمريكا

آغاز بررسي طرح بازبيني توافق اتمي با رژيم ( طرح كوركر ـ منندز) توسط سناي آمريكا

پنج شنبه, 10 ارديبهشت 1394 00:00ايران افشاگر
آغاز بررسي طرح بازبيني توافق اتمي با رژيم ( طرح كوركر ـ منندز) توسط سناي آمريكا
سناي آمريكا بررسي طرح بازبيني توافق اتمي با رژيم ايران را آغاز كرد.
 هري ريد رهبر سناتورهاي دموكرات در سنا نيز خواهان رأي دادن سناتورها به طرح اصلي كوركر ـ منندز شده‌ است.
در همين حال، نمايندگان كنگره و سنا بر تشديد فشار بر روي رژيم ايران تأكيد مي‌كنند.
آسوشيتدپرس گزارش داد: سناتور جمهوريخواه روي بلانت Roy Blunt  با انتشار بيانيه يي در مورد برنامه اتمي رژيم ايران اعلام كرد:  «اولويت ما بايد انجام هر كار ممكن  براي جلوگيري از دستيابي رژيم ايران به قابليت توليد تسليحات هسته يي باشد».  او با ارائه چند اصلاحيه به ”لايحه قانون بررسي توافق اتمي ” كه در حال حاضر در سناي آمريكا مورد بحث و بررسي قرار دارد گفت:  اين لوايح در جهت تضمين اختيارات كنگره و مردم آمريكا براي بررسي و سنجش نهائي توافق اتمي خواهد بود. در يكي از اصلاحيه هاي ارائه شده توسط سناتور بلانت، از دولت آمريكا خواسته شده است تا ارزيابي اش در مورد همكاريهاي رژيم آخوندي با كره شمالي در زمينه برنامه اتمي را به كنگره ارائه دهد.
سايت شيكاگو تريبيون : باب دولد Bob Dold عضو جمهوريخواه مجلس نمايندگان آمريكا رژيم ايران را  بزرگترين حامي تروريسم در جهان دانست. وي گفت: در مورد مذاكرات اتمي با رژيم ايران نگران هستيم و كنگره بايد بر هر گونه توافق اتمي با اين رژيم نظارت داشته باشد. باب دولد كه در جلسه يي در شهر شيكاگو سخنراني ميكرد افزود: رژيم ايران يك رژيم  شيطاني است 
آسوشيتدپرس گزارش كرد، ايالت كاروليناي شمالي در آمريكا، قانوني را به تصويب رساند، كه بر اساس آن، براي ممانعت از توانائي رژيم ايران در توليد تسليحات اتمي، هر شركتي كه در صنعتِ انرژيِ اين رژيم سرمايه گذاري كند، توسط اين ايالت، مورد مجازات قرار خواهد گرفت. براساس اين قانون، چنين شركتهايي از دريافتِ قراردادهايِ كاري، از بودجة ايالتِ كاروليناي شمالي  محروم خواهند شد. اين قانون روز دوشنبه توسط سناي  ايالتي، با اكثريت آرا و تنها با يك راي منفي به تصويب رسيد.

اطلاعيه - فراخوان كميسيون آموزش و پرورش شورا به شركت گسترده در تجمعهاي اعتراضي

اطلاعيه - فراخوان كميسيون آموزش و پرورش شورا به شركت گسترده در تجمعهاي اعتراضي

چهارشنبه, 09 ارديبهشت 1394 00:00ايران افشاگر
اطلاعيه - فراخوان كميسيون آموزش و پرورش شورا به شركت گسترده در تجمعهاي اعتراضي
تنها راه دستيابي به حقوق پايمال شده، همبستگي و گسترش مقاومت عليه فاشيسم ديني است
خانم سهيلا صادق، مسئول كميسيون آموزش و پرورش شوراي ملي مقاومت ضمن گراميداشت روز معلم، همه معلمان شريف و آزاده را به شركت در تجمعهاي اعتراضي فرا مي خواند و از عموم دانش آموزان، دانشجويان و جوانان مي خواهد به همبستگي با معلمان قيام كنند.
خانم صادق گفت: زندگي در زير خط فقر براي جمعيت ميليوني معلمان و رها كردن آنها در مواجهه با غول گراني و تورم فزاينده، بي هيچ تضمين شغلي و بيگاري كشيدن از آنها در پوشش قراردادهاي موقت، ننگ نظام ولايت فقيه است كه صدها ميلياردها دلار سرمايه مردم ايران را در پروژه هاي شوم اتمي و در صدور تروريسم و جنگ افروزي در منطقه و در سركوب فراگير و فزاينده در سراسر كشور به هدر مي دهد. رژيمي كه كمترين خواستهاي معلمان براي تأمين حداقل معيشت شان را با سركوب، دستگيري و زندان پاسخ مي دهد. رژيمي كه به جاي رسيدگي به دشواريهاي زندگي مشقت بار معلمان و تأمين حقوق صنفي و منزلت اجتماعي آنها، بودجه ارگانهاي سركوب را كه سه برابر بودجه آموزش و پرورش است به طور مستمر افزايش مي دهد. در سال 94 در حاليكه بودجه ارگانهاي سركوبگر به رغم كاهش فاحش درآمد نفت رژيم، بيش از 53درصد افزايش يافت، نرخ افربودجه آموزش و پرورش تنها 12.8درصد افزايش يافت كه حتي از نرخ تورم اعلام شده توسط دولت نيز پايين تر است و هيچيك از وعده هاي آخوند روحاني، رئيس جمهور شياد رژيم براي بهبود وضعيت معلمان نيز عملي نشد. و در شرايطي كه به اعتراف آخوند روحاني، بودجه ارگانهاي سركوبگر نظامي و انتظامي بيش از 100درصد پرداخت شده است (رسانه هاي رژيم-5ارديبهشت) كسري بودجه دولت در مورد وزارتخانه هايي چون آموزش و پرورش با جمعيت ميليوني معلمان سرشكن مي شود. 
همچنان كه در تظاهرات اعتراضي معلمان در فروردين ماه در 128 شهر از 31 استان اعلام شد، افزايش حقوق، برخورداري از بيمه درماني و حق مسكن و ديگر مزايايي كه طبق قوانين استخدامي خود رژيم به آنها تعلق مي گيرد، لغو احكام سركوبگرانه عليه معلمان و آزادي معلمان زنداني و بهبود كيفيت فضاي آموزشي درصدر مطالبات حقه معلمان است. 
خانم صادق گفت در شرايطي كه حلقه بحرانهاي مرگبار هر روز بر گردن رژيم تنگتر مي شود و حكومت آخوندي در تله اتمي و دخالتهاي تجاوزكارانه اش در منطقه به ويژه يمن راه پيش و پس ندارد، بي ترديد همچون گذشته در برابر نارضايتي و خشم و اعتراض عمومي پاسخي جز سركوب و دجالگري براي فريب محرومان ندارد. در اين شرايط تنها راه دستيابي به حقوق به يغما رفته محرومان همبستگي و اتحاد عمل و گسترش مقاومت عليه استبداد ديني حاكم است.
مسئول كميسيون آموزش و پرورش شورا ضمن فراخوان به شركت فعال در تجمعهاي اعتراضي 11 تا 18 ارديبهشت تأكيد كرد خيزش سراسري معلمان نماد و مشعل فروزان مقاومت عموم مردم ايران در برابر رژيم جهل و جنايت و در اعتراض به سركوب و چپاول است. راهي كه نويدبخش سرنگوني اين رژيم ضدبشري و استقرار آزادي و حاكميت مردم در ايران است.

كميسيون آموزش و پرورش شوراي ملي مقاومت ايران
        9 ارديبهشت 1394( 29 آوريل2015)

در شهرهاي ميهن: حركت‌هاي اعتراضي كارگران و معلمان و فراخوانهاي تظاهرات و اعتراض در روز جهاني كارگر و روز معلم

حركت‌هاي اعتراضي اقشار مختلف ميهنمان همچنان در نقاط مختلف ميهن بويژه در آستانه روز جهاني كارگر ادامه دارد


جمعی از زندانیان سیاسی با انتشار بیانیه‌ای در حمایت از معلم زندانی رسول بداقی خواهان حضور گسترده هموطنان در تظاهرات روز جهانی کارگر و روز معلم شدند.
در بیانیه زندانیان سیاسی آمده است: در روز جهانی کارگر و روز معلم، رژیم به خوبی خواهد فهمید که با شکنجه و زندانی کردن کارگران، معلمین، دانشجویان و سایر فعالان سیاسی، قادر به متوقف کردن جنبش نخواهد بود، اين رژيم، نتیجه ستم و ظلم مضاعف علیه رسول بداقی را، به‌زودی و از طرف معلمین، کارگران، دانشجویان و دانش‌آموزان خواهد دید. پیام همه زندانیان سیاسی ایران و به‌ویژه همبندیان بداقی، شرکت یک پارچه مردم در روز جهانی کارگر و روز معلم است.
گروهي  از معملين و كارمندان و گروههايي از مردم, روز دوشنبه براي جلوگيري از دستگيري دو معلم توسط ماموران اطلاعات رژيم, در مقابل ساختمان فرهنگ واقع در ميدان توپخانه در تهران تجمع كردند.
شماري از  مربیان پیش دبستانی (روز چهارشنبه ۹) در مقابل مجلس ارتجاع و وزارت آموزش و پرورش  رژيم تجمع کردند. مربیان پیش دبستانی به شیوه برگزاری آزمون، كه تعداد قابل توجهی از آنها را از استخدام در وزارت آموزش و پرورش محروم می‌کند اعتراض كردند.
رژيم ضد كارگري آخوندي دروحشت از تجمعات كارگران وآماده سازي ها براي برگزاري تظاهرات روز جهاني كارگر، ابراهيم مددي رئيس سنديكاي شركت واحد تهران وحومه و داوود رضوي از اعضاي هيات مديره اين سنديكا را  روز سه شنبه دستگير و به مكان نامعلومي منتقل كرد
مزدوران رژيم آخوندي در  وحشت از اعتراضات كارگران بجان آمده، در روز جهاني كارگر، دو تن از فعالان مستقل جامعه کارگری در تهران  را روز چهارشنبه در منازل شان بازداشت كرد.
بيش از  ۲۵۰ نفر از کارگران سامان کاشی روز چهارشنبه در مقابل فرمانداری بروجرد تجمع اعتراضی  برپا كردند  این کارگران که روز گذشته هم در مقابل فرمانداری تجمع کرده بودند، نسبت به عدم پرداخت حقوق عقب افتاده  خود معترضند. اين كارگران بیش از ۶ ماه دستمزد دريافت نكرده اند.
صبح روز چهارشنبه 200 نفرازكارگران استخدامي وقراردادي وپرسنل كارخانه لاستيك سازي ايران تاير دراعتراض به سياست هاي ضد كارگري مديريت كارخانه درجهت واگذاركردن كاروسرنوشت كارگران به پيمانكاران بخش خصوصي ،دست به تجمع اعتراضي زدند
صبح روز سه شنبه کارگران کارخانه توليد فرش ماشيني(شبستان مشهد) در کاشان براي دومين روز بمنظور اعتراض به اخراج 2 كارگر اين كارخانه يك تجمع اعتراضي در مقابل دفتر مديريت كارخانه برپا كردند.
اعتراض كارگران همچنين بخاطر عدم دريافت 2 ماه حقوق و دستمزد اضافه كاري بوده است
روز شنيه نيز عده اي از کارگران شرکت زر ماکارون کرج در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق عقب افتاده خود  اعتصاب کردند
جمعي از كارگران اخراج شده پتروشيمي جم و پتروشيمي مبين ، روز دوشنبه در مقابل اداره كار در شهرستان عسلويه تجمع كردند رئيس اداره كار در وحشت از گسترش اعتراضات, به كارگران بيكارشده وعده داد كه در اولين فرصت به شكايات آنها رسيدگي خواهد كرد
کارگران شرکت دخانيات ايران دراعتراض به عدم پرداخت مطالبات حقوقي خويش دربرابر دفتر مرکزي اين شرکت در ميدان قزوين تهران تجمع کردند
اعتراض کارگران قطار شهری اهواز به چهارمین روز متوالی رسید
كارگران معترض بدليل  پرداخت نشدن مطالباتشان، کار در بخش‌های مختلف این پروژه را متوقف کرده‌اند. کارگران تاكيد كردند كه پرداخت نشدن مطالباتشان به اعتراضات خود ادامه خواهند داد.

روز سه شنبه مغازه داران شهرستان نخل تقي (در استان بوشهر) در اعتراض به بالا رفتن بيش از 50درصد اجاره هاي مغازه ها و بي توجهي رژيم به شكايات آنها, دست به اعتصاب زده و مغازه هاي خود را تعطيل كردند.

ترسيم مرزهاي شرافت و حريت انسان با شعله هاي جانم... مصطفي بهشتي از رزمگاه ليبرتي

مصطفي بهشتي از رزمگاه ليبرتي

حتماً ديده يا شنيده‌ايد كه وقتي يك گروه سارق حرفه‌اي، قصد انجام سرقت مهم و بزرگي دارد، ترفندهاي مختلفي به‌كار مي‌برد تا هرچه بيشتر موفقيت‌شان را تضمين كند. يكي از اين ترفندها، صحنه‌سازي و ايجاد حوادث صوري و ساختگي است. حوادثي كه باعث مي‌شود حواس مردم و نگهبانان محل مورد نظر به سوي آن حادثه ساختگي پرت شده و سارقان با بهره‌گيري از اين غفلت، به راحتي مقصود خود را عملي كنند. در اين روش معمولاً فرد يا افرادي از باند سارقان در قالب مردم عادي و حتي در هيأت مأمور محافظ به قصد كمك كردن و حل مشكل يا برقراري نظم و... در بين مردم عادي و در محل حضور دارند و اتفاقاً همانها هستند كه هدايت جريان و افكار عمومي را بر عهده مي‌گيرند و با زرنگي صحنه را براي حلقه اصلي ماجرا آماده مي‌كنند.
اين شگرد، تنها در سرقت‌ها و فيلم‌هاي ژانر پليسي و كارآگاهي كاربرد ندارد، بلكه كاربرد بسيار مهم و اصلي آن در عالم سياست، به‌منظور جهت دادن و در اصل انحراف افكار عمومي و مسئولان كشورهاست. شگردي كه رژيم آخوندي به‌خاطر سابقه فريب‌كاري و سراسر شقاوت و جنايتش در آن متبهر و كاركشته است و بارها و بارها آن را در منطقه و دخالت هايش در عراق و يمن و سوريه و...و پروژه بمب اتمي به‌كار گرفته و در بسياري از موارد نيز، به نتيجه مطلوب رسيده است. براي آنها مقدمات اين روش مهم نيست! مهم اين است كه مردم حواسشان از حادثه اصلي پرت شود. در همه اين موارد، از حوادثي استفاده مي‌شود كه في‌النفسه مهم و خطير است اما در مقايسه با حادثه اصلي و آن‌چه انتظار مردم را مي‌كشد، هيچ است و اصلاً نبايد آن حادثه فرعي را به هيچ انگاشت! و اين فقط در سايه شناخت اين شگردها حاصل مي‌شود. در مدل سياسي اين شگرد، برخي سايت ها و مطبوعات و رسانه‌هاي آلوده به انجمن نجاست آخوندي، نقش همان كساني را ايفا مي‌كنند كه با صحنه‌سازي حواس مردم را پرت مي‌كنند تا دزدان به راحتي غارت و دستبردشان را انجام دهند. و البته در اين بين نقش رسانه‌ها بسيار برجسته‌تر از ساير اجزا است. به‌نحوي كه قاطعانه مي‌توان گفت بدون حضور آنها، امكان شكل‌گيري اين‌چنين سناريوهاي خيانت‌آميزي وجود ندارد.
در ايام اخير شاهد زنجيره‌اي از خبرسازي ها و لجن پراكني ها از طرف رژيم آخوندي با وزارت بدنام اطلاعات خودش هستيم كه افكار عمومي را در بر گرفته و عليه مقاومت مردم ايران و سازمان مجاهدين و اعضاء آن در كمپ ليبرتي بكار مي گيرد.
اما ماجرا چيست!؟ و اصلا چرا تصميم به نوشتن چنين مقاله اي گرفته ام....
بله، مقاومت ايران و سازمان پرافتخار مجاهدين خلق ايران به مدت 34سال نبردي سخت را عليه وحشي ترين و مهيب ترين نيروي ارتجاعي، كه ايران در طول تاريخ به خود ديده است را به پيش برده و توانسته چنگالهاي اين هيولا را بشكند و خوار و ذليلش كند، به‌خصوص در سال 2013 كه آخوندها با استفاده از پليدترين برگهاي خود و به‌كارگيري كثيف ترين توطئه‌‌ها و جنايات، مي‌خواستند آن را به سال از بين بردن مجاهدين و مقاومت ايران تبديل كنند. اما مقاومت ايران آن را براي مردم ايران به سال الگوي ماندگار و الهام بخش اسطورة اشرف بدل كرد و بدينگونه مقاومت ايران روي قله هاي پيروزي درخشيد. كما اين‌كه رژيم ايران منتهاي درماندگي و ضعيف, ناگزير از سركشيدن جام زهر شده و پيامدهاي آن را به جان خريده است. مقاومت ايران بهاي آزادي ميهن خود را با همه سختي هايي كه در اين مسير است به جان خريده است و با تمام تلاش خود به سوي سرنگوني ولايت فقيه و آخوند هاي حاكم بر ايران به پيش مي رود. براستي كه مجاهد شهيد ناصر صادق چه خوب گفت:
«اي توده‌هاي خلق! اگر امروز فرزندان شما در زير رگبار گلوله‌ها جان مي‌سپارند و يا در زير شلاقهاي رژيم به فرياد درآمده‌اند، اگر شرايط موجود بسيار سخت و غم‌افزاست، اما ما به شما نويد مي‌دهيم، ما به شما طلوع فجر را در شب تاريک مژده مي‌دهيم، ما دماغه کشتي پيروزي را در افق اقيانوس خلق‌ها مي‌بينيم، ما طلوع صبح را مي‌بينيم، ما پيروزي توحيد را مي‌بينيم
هم‌ميهنان عزيز و اشرف نشانان در سراسر جهان، مدتي است كه وزارت اطلاعات آخوندي و انجمن نجاست در سايت‌ها و رسانه‌هاي فارسي و عرب زبان نجاستي از طرف يك جوجه بسيجي تازه به دوران رسيده وزارت اطلاعات و كسي كه خودش را خواهر من جا زده است نكاتي را منتشر مي كند، از قبيل اينكه من يك گول(فريب) خورده هستم و اصلا نمي‌دانم چطور يك باره قدم در عرصه مبارزه گذاشته‌ام؟!! و بعد ديدارهاي شخصي اين زن مزدور اطلاعاتي با دكتر احمد شهيد (گزارشگر ويژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ايران)كه در ژنو برگزار مي كند. يا در همين چند روز اخير به ليبرتي آمده است و در يك شوي مسخره تلويزيوني عرب زبان شبه نظاميان وابسته به نيروي تروريستي قدس, ادعاهاي مسخره‌اي عليه من و ساكنين كمپ ليبرتي كرده است.
خدايا منو ببخش كه گول خوردم!! راستي چطور شد كه اين جوجه بسيجيِ سانديسي وقتي برادرمجاهدم مرتضى بدست همين جانيان اصائب و9بدر در اشرف به شهادت رسيد يكباره مسير زندگي اش را تغيير داد و به مامور وزارت اطلاعات آخوندها تبديل شد؟! با اينكه همان روز19 فروردين1390همين مزدور درحال ديدن سيماي آزادي بود و تصاوير شهادت برادرم را از سيماي آزادي دنبال مي كرد. بگذريم كه بي شرافتي در اوج خود و از جنس آخوندي همه چيز را از بين مي‌برد و به جاي خونخواهي از قاتلان جنايتكار, انگل وار تبديل به بلندگوي دشمن ضد بشري در اطراف اشرف و ليبرتي شده و جاده صاف كن قتل عام لاله هاي سرخ مي شود.
چيزي كه براي من خيلي جالب است اينكه، اين مأمور وزارت اطلاعات كه در پوش خانواده خودش را جازده است در حالي به ليبرتي منتقل شده كه براي نزديك شدن به اين كمپ بايد از چندين نقطه بازرسي عبور كرد و رد شدن از آنها تنها با كمك نيروهاي امنيتي عراقي امكانپذير است.
سفر اين مستخدم وزارتي (كه لباس خونخواهي برادر شهيدم را نيز به تن كرده و من را نيز سوژة اين جنگ كثيف رواني كرده است), به عراق و حضورش در ليبرتي كه به‌طور كامل توسط سفارت رژيم آخوندي در بغداد سازمان داده شده، بدون ترديد امنيت جان خواهران و برادران مجاهدم در ليبرتي را به خطرمي اندازد و زمينه‌ساز كشتار و حمام خونهاي بعدي در ليبرتي است. اين امر به‌وضوح يادداشت تفاهم امضاء شده بين دولت عراق و ملل‌متحد در 25دسامبر 2011 و تعهدات مكتوب و مكرر آمريكا و ملل‌متحد نسبت به امنيت و سلامت ساكنان ليبرتي را نقض مي‌كند.
حالا يك خاطره بگويم :
در دوران كودكي هر وقت مي خواستم از خانه بيرون بروم، مادرم از اتاق بالايي بلند داد مي زد:
«بچه، مواظب باش بيرون مي‌ري از آدمها گول نخوري» راستش من هم فكر مي كردم (گول) مثل فلفل تندي هست و دهان را مي سوزاند و يا از اين قبيل چيزها (چون بچه خيلي شلوغ خانواده بودم). آخر هر كار اشتباهي مي كردم و يا حرف بدي از دهانم بيرون مي آمد مادرم سريع فلفل تند را از كمد بيرون مي آورد و چشم شما دور... مرا زير دستهايش محكم نگه مي داشت و توي دهانم مي‌ريخت و بعد من بودم و گريه هاي وحشتناك و التماس هاي كودكانه خودم كه مي‌گفتم بخدا اشتباه كردم ديگر از اين كارها نمي كنم و يا گول نمي خورم... بعد از درب خانه يواشكي بيرون مي‌رفتم كه ادامه ندهد. چون ماندن در خانه عاقبت خوبي برايم نداشت و....
گذشت تا يك روز در كلاس درس خانم معلم درحين درس دادن, معني كلمه «گول» را كه در بين يكي از درس ها آمده بود, توضيح داد و فهميدم يعني كسيكه فريب مي خورد. بعد با همان شيطنت كودكانه دستم را بالا بردم و از خانم معلم پرسيدم : خانم... ببخشيد، پس اين فلفلي كه مادرم در دهان من مي ريزد چي هست و فرق آن با گول چيست؟! بعد همه همكلاسي هايم از حرفي كه زدم شروع به خنديدن كردند و خانم معلم با خنده اي صميمانه، نگاهي به من و بقيه بچه ها كرد و گفت: اگر من هم جاي مادر تو باشم همين كار را مي كنم كه ديگه گول كسي را نخوري كه مشق هايت را ننويسي، و بعد هم توي كلاس و در حين درس دادن از من سوال نپرسي، بعد هم براي اينكه من بترسم و فضاي كلاس هم عوض بشود، به يكي از همكلاسي هايم گفت: حسام پاشو برو فلفل را از آبدارخانه بياور تا مصطفي بفهمد كه يعني چي؟... من هم با خنده گفتم خانم معذرت مي خواهم اين ناصر... من را گول زد كه اين سوال را بكنم...
بگذريم، اگر انتخاب مبارزه و گذشتن از همه چيز خود براي به دست آوردن آزادي ميهن و مردم, در انديشة پليد رژيم آخوندي و دم و دنبالچه هايش «گول» خوردن است, بنابراين سايت‌هاي وزارت بدنام اطلاعات درست مي‌گويند و درست هم مي نويسند كه من گول خورده ام. و خوشبختانه گول بزرگي خورده ام كه في الواقع ارزش آن را دارد حتى به بهاي سوختن دهانم با همه فلفل هاي دنيا.
اين «فريب»!, مسير زندگي ام را تغيير داد و همه گذشته, جواني و آرزوهاي خودم مانند هر جوان ايراني كه مي خواهد آسايش داشته باشد و لباس مد روز را برتن كند و ... را كنار بگذارم، درس خواندن، كاركردن در مكانيكي حسين آقا و تمرينات فوتبال،... بله گول خوردن خيلي مواقع شايد اشتباه باشد و شما را به سمت مسيري غلط و نادرست ببرد. اما يك گول خوردن در اين دنيا وجود دارد كه باعث افتخار مي شود و شما وارد دنيايي مي‌شويد كه بايد آن را باتمام وجود خود انتخاب كنيد.
اگر اين انتخاب من كه در مسير رهايي خلق و ميهن اسيرم از چنگال آخوندهاي حاكم برايران است، اگر مبارزه كردن عليه منفورترين رژيم حاكم جرم و گناه بزرگ است و فريب محسوب مي‌شود، پس چه افتخار عظيم و مباركي است و بايد به خودم تبريك بگويم كه چنين انتخابي كرده ام كه تمام زندگي و جواني ام را وقف اين آرمان عظيم كرده ام كه رژيم پليد آخوندي از نام مقدس مجاهد خلق وحشت دارد.
سارقان انقلاب بزرگ مردم ايران مي خواهند با اين صحنه سازي ها و لجن پراكني ها عليه مقاومت سرفراز مردم ايران اينطور از سرنگوني خود بگريزند. اين البته همان آرزويي است كه بي ترديد آخوندها به گور خواهند برد.
اشرف نشانان عزيز
بارها رهبر مقاومت ايران برادر مجاهد مسعود رجوي در سرفصل هاي مختلف در اشرف و ليبرتي طي اين ساليان چراغ را خاموش كرد و تك تك ما را مخيركرده كه اگر مي خواهيم بدنبال زندگي مطلوب خود برويم و در سواحل امن زندگي كنيم تا سرب داغ با تن هايمان تلاقي نداشته باشد، هرچه زود ترصفوف مجاهدين و ارتش آزاديبخش ملي ايران را ترك كنيم. چراكه جنگ ما با مهيب ترين نيروي ارتجاعي تاريخ معاصر, جدي است. ولي من هربار به عشق او و ميهن در زنجيرم و به عشق سازمانم و خواهران و برادران مجاهد خلقم كه با تك تك سلولهايم آنها را دوست دارم، مسير سخت و دشوار و زندان ليبرتي را انتخاب كرده ام و در آخرين چراغ خاموش 11آبان 1393در نقشه مسيرم براي رهبر مقاومت نوشتم: تمام خانواده ام فداي تو و ميهنم است و هيهات مناالذله كه بخواهم به خلق قهرمانم و رهبري و سازمانم پشت كنم حتى مسير هرچقدر هم سخت و دشوار باشد من مجاهد خلق هستم، زيرا بايد اين رژيم را خسته و فرسوده كرد. بايد اين رژيم را سرنگون كرد...»
بله من انتخاب كردم كه با افتخار وآگاهي كامل از شرايط موجود در منطقه, مجاهد بمانم و مجاهد بميرم و همين مرا بس است. من قسم خورده به تكرار صدايش هستم و من همواره به او التماس ماندنم در سازمان پر افتخار مجاهدين خلق ايران راكرده و مي كنم. ميخواهم سوار برعرشه زرهي ارتش آزاديبخش به سراغ ولي فقيه ارتجاع درتهران بروم و او را سرنگون كنم....
براستي كه مردم ايران به‌خصوص زنان و جوانان دلير اين ميهن، خصم آشتي‌ناپذير نظام ولايت‌فقيه هستند که با الهام از مقاومت سازمان‌يافته اين ميهن در ايستادگي و تسليم نشدن به خواست رژيم قرون‌وسطايي ولايت‌فقيه؛ در عرصه اجتماعي مانند بمب ساعتي عمل مي‌کنند و زمينه‌ساز خيزش و قيام اجتماعي براي جاروي رژيم ضدبشري آخوندها بدست ارتش آزاديبخش ملي ايران هستند.
مرگ بر اصل ولايت فقيه
درود بر رجوي
زنده باد ارتش آزاديبخش ملي ايران
مصطفي (ميلاد) بهشتي

ارديبهشت 94