عزيز اصلي يك ورزشكار وقهرمان خوشنام ايراني دلسوز ووطن پرست وملي بود.
بسيار انسان وبسيارمردمي وبا غيرت بود از مصاحبه او شما ميتوانيد به بسياري از خصايص انساني اين قهرمان ملي كه بخاطر جنايات آخوندهاي بي وطن در غربت درگذشت بيشتر پي ببريد
عزیز اصلی؛ این نام روزگاری یادآور شیرین ترین خاطرات فوتبالدوستان ایران بود. او زمانی سلطان دروازه های فوتبال ایران بود و در دهه 40 همراه با پرسپولیس و تیم ملی به افتخارات بزرگی رسید. عزیز اصلی که سالهاست خارج از ایران زندگی می کند در گفت و گو نوروزی خود با خبرآنلاین خاطرات تلخ و شیرین گذشته را مرور کرد و همچنین درباره شرایط حال حاضر فوتبال ایران صحبت کرد.
*عزیز خان در حال حاضر در چه وضعیتی هستید؟
من ساکن کشور آلمان هستم و خدا را شکر زندگی نسبتا راحتی دارم. سال گذشته به خاطر بیماری ریه دو هفته در بیمارستان بستری شدم و وضعیت خوبی نداشتم. الحمدالله امسال بهتر شده ام.
*شما سالهاست که ایران را ترک کرده اید، آیا فوتبال داخل را دنبال می کنید؟
بله، از طریق تلویزیون بازی ها را تماشا می کنم.
*در حال حاضر وضعیت فوتبال ایران را چطور می بینید؟
باید بگویم که فوتبال ایران مریض است. فوتبال ایران نه کاملا مرده است و نه می تواند بایستد. مدیران و مربیان یکی پس از دیگری برکنار می شوند اما اینها فایده ای ندارد. فوتبال ما فقط اسم حرفه ای را یدک می کشد اما از آماتور هم پایین تر است. شما پرسپولیس یا استقلال را نگاه کنید، با این همه اسم و رسم یک ورزشگاه اختصاصی برای خود ندارند. در آلمان حتی باشگاه های آماتور هم برای خود مجتمع ورزشی دارند. اینجا برای بچه های 4، 5 ساله تا رده جوانان و بزرگسالان تیم های جداگانه وجود دارد. اما در مملکت ما سازندگی در حد صفر است.
*شما سالها پیراهن پرسپولیس را بر تن می کردید، وضعیت فعلی این تیم را چطور می بینید؟
به هر حال پرسپولیس هم جزیی از کل است. وقتی وضعیت کلی خراب است شامل حال پرسپولیس، استقلال، ملوان و... هم می شود. در گذشته من مربی آکادمی بودم. خودم بازیکنان را انتخاب می کردم و خودم مربیگری می کردم. در آن زمان اکثر باشگاه ها از آکادمی تغذیه می شدند، اما حالا چی؟ دیگر آکادمی درست و حسابی وجود ندارد. باید برای تیم ملی به دنبال بازیکنانی باشیم که در خارج از کشور رشد کرده اند. تا این بازیکنان خود را با شرایط داخل تطبیق دهند همه چیز تغییر خواهد کرد. پرسپولیس هم فقط به دنبال نتایج موقتی است، به همین خاطر پول های زیادی را به هدر می رود. دائما مربی خود را عوض می کند با اینکه در موارد گوناگونی ضعف دارد.
*با توجه به اینکه شما متولد تبریز هستید، فوتبال این شهر و تیم تراکتورسازی را چطور ارزیابی می کنید؟
شنیده ام که تراکتورسازی پیشرفت زیادی کرده است. به نظر می رسد که این تیم تشکیلات خوبی را پشت خود دارد و با برنامه ریزی کار می کند، اگر دچار مشکل خاصی نشود آینده خوبی در پیش رو خواهد داشت. به عنوان مثال ذوب آهن را نگاه کنید، دو سه سال را در اوج سپری کرد و حالا برای ماندن در لیگ برتر بازی می کند. اگر تراکتور هم دوام بیاورد به قطب جدید فوتبال ایران تبدیل خواهد شد.
*عزیز خان اجازه می دهید خاطرات گذشته را مرور کنیم؟
خواهش می کنم.
*در آن سالی که همه پرسپولیسی ها به پیکان پیوستند، شما همچنان به این تیم وفادار ماندید. چه اتفاقاتی در آن زمان رخ داد؟
به هر حال آن بازیکنان از مکتب شاهین بودند اما من از دارایی آمده بودم. آنها چندیدن سال با هم رفیق بودند و ما مثل غریبه ها بودیم. علاوه بر این ما آذری ها تعصبی خاصی به تیم های خود داریم. آن زمان علی عبده رئیس باشگاه پرسپولیس بود. من آدمی هستم که اگر با کسی نمک بخورم نمکدان را نمی شکنم و برای این چیزها اهمیت خاصی قائل هستم. علاوه بر این سرپرست وقت باشگاه پیکان هم رابطه خوبی با من نداشت و با هم اختلاف داشتیم. این ها همه دست به دست هم داد تا من در پرسپولیس بمانم.
*دربی سال 48 و آن درگیری ها هنوز هم برای هواداران قدیمی فوتبال خاطره انگیز است. در مورد آن دیدار صحبت می کنید؟
در آن زمان من با خون دل پرسپولیس را تربیت کرده بودم. تیم تاج هم عظمت زیادی داشت، هر بازیکنی به تاج می رفت به تیم ملی هم دعوت می شد و اکثر داوران تحت تاثیر این تیم بودند. در نیمه اول آن دیدار مظلومی گلزنی کرد و تاج پیش افتاد. در نیمه دوم در یک ضدحمله فرصتی برای ما مهیا شد، خوردبین فرار کرد و کسی نتوانست او را متوقف کند و در نهایت از پشت 18 قدم دروازه تاج را باز کرد. این گل کاملا سالم بود، داورهم در ابتدا گل را قبول کرد اما بعد از آن قلیچ خانی با داور درگوشی صحبت کرد و آن اتفاقات رخ داد. من در حال شادی بودم که داور به من گفت عزیز گل قبول نیست، خوردبین خطا کرده. من هم با تعجب گفتم خوردبین که پا به توپ بود و گل زد، چه خطایی! او هم جواب داد اگر اعتراض کنی اخراجت می کنم. شما خودتان می دانید در آن وضعیت چه فشاری روی بازیکنان است. من سعی کردم خودم را کنترل کنم اما در نهایت آن درگیری ها رخ داد. از همان جا بود که از فوتبال دلزده شدم. پس از آن هم تمام مخارج مصدومیت کتفم را خودم پرداخت کردم اما مسئولان باشگاه به من گفتند که به ما ارتباطی ندارد. جواب بازیکن ملی پوشی که سه بار قهرمان آسیا شده را به این صورت دادند.
*سال 47 بود که شما حاضر به بازی مقابل عقاب نشدید و پس از آن کاشانی دروازه بان اصلی پرسپولیس شد و شما نیمکت نشین. چه اتفاقاتی در آن زمان پیش آمد؟
به خاطر همان مصدومیت کتف بود که نیمکت نشین شدم. پیش از آن 13 بازی با مصدومیت بازی کردم و گل نخوردم. یادم می آید که آن زمان روزنامه کیهان ورزشی نوشت عزیز اصلی دروازه را به روی مهاجمان بسته است. به هر حال قهرمانی ما مسجل شده بود و آن دیدار مصلحتی بود. بود و نبود من هم تاثیر چندانی نداشت.
*شما در المپیک 1964 و بازی های آسیایی 1963 و 1966 همراه با تیم ملی قهرمانی های ارزشمندی را به دست آوردید. وضعیت تیم ملی ایران در آن دوران چطور بود؟
ما با تیم ملی قهرمانی های خاطره انگیزی را در آسیا به دست آوریم. آن زمان فقط یک تیم از آسیا به مسابقات جهانی راه پیدا می کرد و ما موفق شدیم به جام جهانی 1964 صعود کنیم. در آن زمان بازیکنان شاهین دست به یکی کردند که اگر دهداری در تیم نباشد آنها هم به المپیک نخواهند رفت و همه این مسائل باعث ایجاد تنش در تیم شد. فدراسیون هم لجبازی کرد و آنها را محروم کرد. در نهایت هم به جای آنها گروهی بازیکن جدید به صورت سفارشی به تیم ملی دعوت شدند. با یک تیم ناقص به المپیک رفتیم و با تیم های آلمان شرقی، مکزیک و رومانی همگروه شدیم. ما در اولین بازی 4 گل خوردیم و روحیه خود را از دست دادیم. با همه این مسائل تیم ملی در آن زمان با عشق و غیرت بازی می کرد.
*شما یک پیراهن بنفش رنگ داشتید که بسیار هم معروف شده بود. داستان آن پیراهن چه بود؟
آن پیراهن به نام عزیز اصلی معروف شده بود. آن زمان تیم های خارجی زیادی به ایران می آمدند و من هم به ورزشگاه می رفتم تمرینات آنها را تماشا می کردم. یک مرتبه باشگاهی از چک اسلواکی به ایران آمد که دروازه بان آنها مرا به شدت تحت تاثیر خود قرار داد. بازی بسیار چشم نوازی داشت. ما با آنها دو مرتبه بازی کردیم. در بازی دوم من مصدوم بودم و درون دروازه نایستادم که در نیمه اول 2،3 گل دریافت کردیم. به همین خاطر با وجود مصدومیت در نیمه دوم به میدان رفتم و توانستیم یکی دو گل به ثمر برسانیم اما در نهایت شکست خوردیم. بعد از آن دیدار با گلر آنها دوست شدم و از او خواستم که پیراهنش را به من بدهد. آن پیراهن یادگاری او بود و از همان زمان تولیدی ها از روی آن پیراهن های بنفش رنگ با یقه مشکی تولید کردند و نام آن را گذاشتند پیراهن عزیز اصلی.
*شما از سال 45 تا 50 در هشت فیلم سینمایی بازی کردید و از اولین ورزشکارانی بودید که پا به عرصه سینما گذاشتید. چه شد که سر از سینما درآورید؟
اصولا جوان ها به ماجراجویی علاقه زیادی دارند. من هم در وجود خود این احساس را داشتم. زمانی که در فوتبال به اسم و رسمی رسیدم، یک کارگردان ارمنی از من درخواست کرد که در فیلم او بازی کنم و من هم قبول کردم. اما باید بگویم که بیشتر از اسم من در سینما استفاده شد و نتوانستم آن طور که باید و شاید خودم را نشان دهم. به همین خاطر با وجود علاقه ای که داشتم دیگر به دنبال بازیگری نرفتم.
*رابطه شما با زنده یاد ناصر حجازی چگونه بود؟
خدا رحمتش کند. حجازی انسان بسیار مودبی بود. او همیشه از من به عنوان پیشکسوت و الگو یاد می کرد و من هم احترام زیادی برای او قائل بودم. وقتی که شنیده ام مریض شده است شماره او را با دردسر زیادی به دست آوردم و از او خواستم که برای پشت سر گذاشت مراحل درمانی به آلمان بیاید و مهمان من باشد. او هم قبول کرد اما متاسفانه عمرش به دنیا نبود، بعد از یک هفته خبر فوت او را در روزنامه ها خواندم و واقعا ناراحت شدم.
*عزیز خان وضعیت فعلی تیم ملی را چطور می بینید؟ راه صعود به جام جهانی هم که بسیار دشوار شده...
ما بهترین موقعیت را برای صعود به جام جهانی از دست دادیم. البته در فوتبال نمی توان پیش بینی کرد اما در صورت صعود هم فوتبال ما به جایی نمی رسد و در آنجا به کیسه بوکس بقیه تیم ها تبدیل می شویم.
*شنیده ایم که شما نقاشی هم می کشید...
بله من نقاشی می کشیدم اما دیگر ادامه ندادم. نقاشی هم درسر های خاص خودش را دارد و من دیگر حوصله این کارها را ندارم وگرنه علاقه زیادی به آن دارم. حدود 20، 30 تابلو هم کشیده ام.
*عزیز خان همانطور که می دانید سال نو هم نزدیک است. چه پیغامی برای مردم ایران دارید؟
من کوچکتر از آن هستم که پیغامی به مردم ایران بدهم اما امیدوارم که سال خوب پیش روی مردم باشد و در نهایت سلامتی و برکت را برای ملت عزیزم آرزومندم.
سروش امینی توماجی بهار 92
بسيار انسان وبسيارمردمي وبا غيرت بود از مصاحبه او شما ميتوانيد به بسياري از خصايص انساني اين قهرمان ملي كه بخاطر جنايات آخوندهاي بي وطن در غربت درگذشت بيشتر پي ببريد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر