محمودرويايي از رزمگاه ليبرتي
نميدانم چطور شد كه با صداي لشكركشي عربستان و آهنگ بسته شدن دكان دين فروشان در آنسوي ايران، ناگهان اره و اوره و شمسي كوره و مشتي لميده و تازه به دوران رسيده وارد ميدان شدند. همان زالوهاي خاموش و خودفروشي كه براي دشمني با دشمن اصلي ولايت فقيه تلاش ميكنند و ـ به مقتضاي شرايط ـ هر لباسي ميپوشند و از هر امكاني براي نابودي «تابو»ي اصلي رژيم ـ مجاهدين ـ استفاده ميكنند. تعارف هم ندارند؛ اگر لازم باشد آب حوض ميكشند، دمپايي پاره ميفروشند، پيرزن خفه ميكنند، برف پارو ميكنند و در حالي كه دست هزار زالو و هالوي سياسي را از پشت بسته اند ـ اگر لازم باشدـ تئوريسين و محلل و محقق و مدافع سينه چاك مردم در برابر تهاجم نظامي آمريكا هم ميشوند.
علت تعجبم اين نيست كه چرا حضرات زمين را به آسمان ميدوزند تا ثابت كنند اگر مجاهدين سر كار بيايند اوضاع خرابتر ميشود و با هزار دوز و كلك و جعلِ حديث و شامورتي بازي, بالاخره نتيجه ميگيرند كه «البته خميني»؛ اين حرف هرگز جديد و عجيب نبوده و 30سال است مخالفان دست ساز رژيم به مناسبتهاي مختلف تكرار ميكنند. عجيب اين است كه درست همزمان با تركيدن بادكنك رژيم در منطقه و شكست و غافلگيري ولايت فقيه در يمن، جيغ و تيغ حضرات ـ فراتر از علماي! قم و تهران ـ بلند شده كه چرا در طبل جنگ ميكوبيد؟ اگر دنبال امنيت هستيد چرا به جاي تلاش براي رفتن به سواحل امن در اروپا و آمريكا، درخواست سلاح ميكنيد؟ چرا حفاظت و امنيت را به اهلش واگذار نميكنيد؟ اصلاً چرا جان بولتون كه از كودكي جنگ طلب بود و شعار سرنگوني ميداد خواستار حملة نظامي به ايران شده و جنگ طلب هايي همچون «جان مککين»، «رابرت منندز»، «ليندسي گراهام»، «تام کاتن» و ... كه اموراتشان فقط با جنگ پيش ميرود از شما حمايت ميكنند؟ اگر في الواقع نمي خواهيد «حقوق بشر و دمكراسي قرباني شود» بياييد و كاري كنيد تا آمريكا از خر شيطان پايين بيايد و مانع «تجاوز و جنگافروزي و خشونت بر عليه کودکان، زنان و غيرنظاميها» شويد.
باور كنيد هيچ مبالغه يي در كار نيست. اگر ميگويم هالوي سياسي به خدا كم ميگويم كه زياد نميگويم. اين تازه بخشي از افاضات جبهة نامتحد و بي رمق اضداد مقاومت ايران است. از بقية فرمايشات محققان! تازه به دوران رسيدة اسلام كه با استفاده از صنعت كپي ـ پيست, حديث جمع آوري و ترجمه و جعل ميكنند تا مبادا در اين هير وير ورق برگردد و مجاهدين به قدرت برسند, ميگذرم.
انگار همين الآن چندين فروند هواپيماي استكبار در پاركينگ ليبرتي منتظرند تا جماعت اسير و درماندة كوير بي آب و علف ليبرتي را به آمريكا ببرند و بنديان ِ سمج، سفت و سخت ايستاده اند كه نخير! ما تكان نميخوريم و از آن طرف هم سيل مهمات و سلاح است كه در انبارها و زاغه هاي ليبرتي تخليه ميشود.
به نظر ميرسد آمريكا در اين ساليان براي حملة نظامي به ايران پشت فرمان جان بولتون مانده بود و بولتون هم فقط با اشارة مجاهدين مانع از «تجاوز و جنگافروزي و خشونت بر عليه کودکان و زنان و غيرنظاميها» ميشود.
معلوم نيست اين همه نگراني و دلواپسي از تهاجم اجنبي و «خطرات جدي» از كجا و چگونه صادر شده كه همزمان اركان شيخ و شحنه و شعبده بازان سياسي را لرزانده است.
آخر در آن جمع يكي نيست بگويد كدام جنگ و حملة نظامي؟ 30سال است گزينة نظامي روي ميز رئيس جمهور آمريكا دارد خاك ميخورد و هر تازه كاري ميداند آنچه عمل ميكند نه گزينه هاي روي ميز كه تبادلات و گزينه هاي زيرميزي است و همانطور كه مرگ بر آمريكاي شيخ شياد مصرف داخلي دارد گزينة نظامي حضرت اوباما هم بيشتر به منظور سدبستن در برابر سنا و كنگره و رقباي جمهوري خواهش است والا او كجا و جنگ كجا! كيست كه نميداند آن زمان كه ـ قبل از اوباما ـ گزينة نظامي به طور جدي روي ميز رفت و برخي قند در دلشان آب شد كه آمريكا كار را تمام ميكند و ما هم ميرويم پي كار و قاچاق خودمان در داخل، باز ما اولين كسي بوديم كه با طرح «راه حل سوم» با صداي بلند گفتيم كه راه حل ايران نه جنگ ـ تهاجم نظامي ـ است و نه مماشات.
حالا سؤال اين است كه موضوع چيست؟ چه خبر شده! چيزي گفتن؟
اگر اين سؤال را از پاسداران نيروي قدس و حزب الله لبنان و جان بركفان جبهه هاي جنگ در سوريه و يمن و انگليس و آمريكا و ... بپرسيد لابد خواهند گفت ديگر چه بايد بگويند و چه خبر شود؟ مگر نمي بينيد كيان اسلام چگونه در خطر تلاشي و انهدام است؟
درست ميگويند. واقعيت اين است كه خامنه اي كه براي حفظ ام القراي اسلام هم خر اتمي را ميخواست و هم خرماي يمن را، در طرفه العيني ـ فعلاً ـ هم از خر اتمي پياده شد و هم خرماي يمن زهرمارش شده است. او كه تلاش ميكرد با تهديد تروريسم و اهرم جنگ افروزي در يمن، دست بالا در مذاكرات لوزان داشته باشد، بعد از باختن قافيه در يمن و آنچه كه در تكريت اتفاق افتاد، نفسش بند آمده و بيدرنگ راه پيشروي معكوس را پيش گرفته است. آنقدر دست پاچه و هول، كه يادش رفت روز اول عيد چه روضه يي در مشهد اندر فوايد مرزسرخهاي اتمي و اقتدار نظام ايراد كرد. حال اگر بپرسيد علت اين همه پريشاني و برافروختگي ناگهاني چيست و چه طرحي در سر دارد بايد گفت؛ از آنجا كه خامنه اي باختش را برد مجاهدين و همه را زير سر همان جماعت ليبرتي ميداند، موشكهاي نم كشيدة سياسي و فرهنگي و ايدئولوژيكي اش را از تمام سرزمينهاي اسلامي و بلاد كفر به سمت ليبرتي شليك ميكند. اگر افاقه نكرد كه نمي كند و جرأتش را يافت كه ندارد، موشكهاي نظامي هم نثارشان خواهد كرد.
آري! اين همه كين توزي و داد و فغان از درخواست سلاح و ايستادگي ارتشي كه ضعيف و بي سلاح و سالخورده اش مي نامند بي سبب نيست. اگر نبود همين كانون پايداري و مقاومت در برابر هيولاي بنيادگرايي و اگر همين جماعت يكدندة جنگ طلب! ـ در برابر رژيم ـ پرده از نيات شوم پدرخواندة داعش در يمن و عراق و سوريه و عربستان و ... بر نميداشت, احتمالا الآن بغداد پايتخت تابستاني خامنه اي بود، تكريت پادگان آموزشي سپاه قدس و عدن و صنعا و دمشق و جده و مكة مكرمه هم در تيول آقا مجتبي و حاج قاسم.
توفان قاطعيتي هم در كار نبود اگر بود باز هم توفان مماشات بود و سازش و سياهكاري. همچنان كه اگر نبود سيل افشاگريهاي مستند اتمي و فعاليتهاي تماماً سري و محرمانة هسته يي، امروز مردم به جان آمدة ميهن نه با يك رژيم زهوار دررفته و مشتي آخوند پيزوري كه با يك امپراطوري قدرتمند و بلامنازع اتمي روبرو بودند كه به مدد بمب اتم از شرق و غرب عالم جزيه و خراج ميگرفت. پس تا اينجاي كار اگر كسي فقط رژيمي نباشد و خوي رژيمي نداشته باشد بايد لااقل بابت اين كار ممنون و سپاسگزار مجاهدين باشد مگر اينكه معتقد باشد افشاي پروژهه اي اتمي توسط سرويسهاي امنيتي اسرائيل و شيطان بزرگ و جواسيس شرق و غرب انجام شده و اساساً هدف رژيم كسب انرژي و قدرت هسته يي براي مصارف صلح آميز است. در اين نظرگاه اصلاً مخمصه و تنگناي اتمي هم در كار نيست و رژيم از موضع بالا عقب نشيني كرده است.
هر چند به سادگي نميتوان و نبايد باور كرد ولايت فقيه ـ در آستانة فروپاشي ـ دست از اتمي بردارد ولي به قطع و يقيين ميتوان گفت: بادكنك رژيم در منطقه تركيد و خامنه اي در اين ايام، مثل سگ ميترسد و دنبال فرصتي است كه زهرش را ـ ولو با هزينة زياد ـ در ليبرتي بريزد ولي تعادل قواي موجود و جام زهراتمي چشم انداز ديگري را در مقابلش گشوده است. اگرچه جواب ما همان است كه از روز اول به خميني گفتيم:
بفرما؛ ما آماده ايم.
بيا بيا بيا...
محمود رويايي
فروردين 1394
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر