۱۳۹۳ بهمن ۱۰, جمعه

افشاي مماشات - يك توطئه كثيف عليه يك مقاومت مشروع وسراسري اقدام عليه خلق ايران اقدام عليه بشريت

اگر تكرار كنيد ، تكذيب خواهم كرد ..... ژان كلود موريس - خبرنگار فرانسوي كه با دوويلپن به تهران رفته بود . قسمت دوم .

توضيح ژان كلود موريس سردبير سابق ژورنال دو ديمانش -مذاكرات خرازي با دوويلپن درمورد كودتاي 17 ژوئن 2003 = قسمتي از كتاب : “اگر تكرار كنيد ، تكذيب خواهم كرد“

......دوويلپن چند ساعت ديگر به رهبران ايران – وزير خارجه خرازي, رئيس جمهور خاتمي (سرسخت) و رئيس جمهور سابق, رفسنجاني با نفوذ (مدره) – رويكردي پيشنهاد خواهد كرد كه بدون ما بازاء نخواهد بود. او در آن موقع نميداند كه اين ما بازاء نتايج وخيمي در فرانسه به بار خواهد آورد.

تهران در شب فرو رفته است. استقلال گراند هتل مدل پنج ستاره هتل ايراني است, با يك هال بزرگ الهام گرفته از سبك شوروي. فيشي كه مشتري پر ميكند رويش نوشته شده كه در «شاميلان گروسرود» وقع است , اين نشان ميدهد كه غرب شيطان بزرگ كاملاً طرد نشده است. اگر يك جي آيز آمريكاي يك روز به اينجا بيايد, گم نخواهد شد : آدرسهاي مكانهاي مهم پايتخت هم به فارسي و هم به انگليسي نوشته شده است.
فرصت آن نيست كه از حضور در استقلال شاميلان كروسرود هتل استفاده كنم. ساعت 2 صبح رسيديم, و سحر بيرون ميزنيم. خنكي لطيف صبحگاهي زمستان ايران. يك آفتاب رنگ پريده برفهاي كوههاي البرز را كه با خروج از هتل متوجه ميشويم, مدرخشاند. ساعت 0830 در وزارت خارجه منتظر ما هستند.
ورونيك, وابسته مطبوعاتي دو ويلپن, روي سرش يك روسري گذاشته مثل دهاتي هاي منطقه بري فرانسه. مقامات زنان خارجي بدون حجاب را تحمل نمي كنند, آنها بايد سر پوشيده باشند ( مو را يك نشان جنسي ميدانند). آنها بايد لباس سنگين, بلند بپوشند, بهتر است تيره باشد, دكولته نباشد , پايي نبايد پديدار شود, خلاصه هيچ چيزي كه يادآوري كند كه يك زن , زن است, و هواس مردي را از تلاشش , مأموريتش و از الله منحرف نكند. ورونيك اخمكرده است. از اينكه مجبور است يك شلوار سفيد بپوشد كه او را مثل يك سوئدي در آفريقا كرده است عصباني است.
دو هيئت خود را قرباني سكانس عكس رسمي ميكنند. عكس كه تمام شد, از ما خواسته ميشود كه سالن را ترك كنيم. جلسه ميخواهد شروع شود. من كيفم را روي صندلي فراموش كردم. وارد ميشوم, آنرا بر ميدارم ميخواهند به همكاران خبرنگارم بپيوندم. ديگر دير شده است. دربها بسته شده. دو ريشو راه مرا ميبندند. آنها يك صندلي آزاد در پشت سر هيئت فرانسوي را نشانم ميدهند. شكي نيست آنها مرا با يك ديپلمات عوضي گرفتند. قطعاً يك ديپلمات درجه دوم ميدانند ولي تصور ميكنند كه بهر حال ديپلمات هستم. در نتيجه حرف گوش كن مينشينم و دفتر يادداشتم را در مي آورم.
شكار مجاهدين
دو هيئت بدور يك ميز دراز چوبي كه بر روي آن دو پرچم ايران و فرانسه قرار دارد در مقابل يك ديگر نشته اند. هجده نفر در سكوت به هم نگاه ميكنند. فقط سه نفر حرف ميزنند. كمال خرازي, وزير خارجه , دمينيك دو ويلپن و مترجم. در نوك ميز برونو لومر مشاور ويژه دو ويلپن هنوز چهره تپلي اش را دارد كه بزودي حضور در نخست وزيري لاغر خواهد ساخت. راجع به آن صحبت خواهيم كرد.
در ورود, كمال خرازي دعوت از ژاك شيراك براي يك سفر رسمي از ايران را در آينده اي زود تكرار ميكند. ويلپن از او تشكر ميكند و منتقل خواهد كرد. بعيد است كه اين بازديد صورت گيرد. از زمان سوء قصدها در پاريس و ماجراي گرجي و نقاش, روابط با ايران عادي شده است و روابط از سر گرفته شده اند, و معاملات دوباره سر گرفته و پر رونغ است, اما شيراك هيچ چيزي را فراموش نمي كند. هيچ احتمالي وجود ندارد كه چنين ژستي را انجام بدهد كه معني اش تقديم يك برگه افتخار به رژيم ملاها خواهد بود. در مقابل ميخواهد به ايران كمك كند كه از انزوايش خارج شود تا آنجا كه دولتش نشان بدهد كه مسئول است و مدره و از نفوذش براي برقراري ثبات در منطقه پر طنش استفاده كند.
نوبت خرازي است كه تشكر كند.
«مايلم به شما رضايت دولت خودمان را از كالاهاي رسيده اخير ابراز كنم. اما ما نياز به تجهيزات بيشتري داريم.» هواس جمع ميشود. كدام تحويلي؟ كدام تجهيزات؟ سلاح؟ اكثر آن سلاح هاي كنوانسيونل است و تجهيزات ديده باني.
«دولت ما , ميدانيد , به مبارزه سر سخت عليه قاچاق ترياك ادامه ميدهد. مرز ما با افغانستان , كوهستاني و وسيع است و مشكلات زيادي در تحت نظر گرفتن آن داريم. ما نياز به تجهيزات بيشتر داريم. ما حاضريم از نيكولا ساركوزي در تهران استقبال كنيم. »
قرنها است كه ايران توليد كننده و مصرف كننده مواد مخدر است (صد تن در بازار داخلي و خارجي در 1920). از زمان انقلاب مجدداً رژيم يك سياست سركوب اتخاذ كرد كه باعث حذف قاجاق نشد ولي نتايجي داشته است : 25 درصد كشف ترياك در جهان در ايران صورت ميگيرد. با وجود اين تلاشهاي كه توسط جامعه بين المللي برسميت شناخته شده است, جاده ترياك افغاني همواره از تهران ميگذرد. پايتخت فقط يك مرحله قبل از تركيه و كشورهاي بالكان نيست, بلكه يك مكان استعمال و قاچاق است.
سپس وزير ايراني به فرانسه درس ميدهد : « فرانسه كه خودش را به عنوان كشور حقوق بشر معرفي ميكند, در خاك خودش حضور و فعاليت يك سازمان تروريستي را قبول ميكند. اين غير قابل قبول و غير قابل فهم و بسيار در رابطه با روابط دو كشورمان نگران كننده است. بخصوص كه اين تروريستها كه در ايران ضربه زده اند بنظر ميرسد كه در اور سور اوآز يك استاتو مصونيت سرزميني برخورد دارند. مبارزه عليه تروريسم بايد بدون تبعيض باشد. ريشه كن كردن اين پديده ضد بشري نمي تواند بدون همكاري جامعه بين المللي تضمين پيدا كند. »
اين جمله آخر روز بعد در سايت انترنت سفارت ايران در پاريس تكرار شده است. اما آنچه را كه سايت نمي گويد و قابل فهم است كه سري باقي ميماند پاسخ غافلگير كننده اي است كه ويلپن به خرازي ميدهد : «ميتوانم به شما اعلام كنم كه نيكولا ساركوزي يك عمليات در اين رابطه را دارد تدارك ميبيند. » بروشني , هيئت فرانسوي انتظار اين درخواست دخالت از جانب ملاها عليه مخالفين رژيم تهران را داشت.
خرازي تأكيد ميكند : «ما مايليم كه سفيرمان در پاريس با آقاي ساركوزي براي پيشبرد اين پرونده ديدار كند.»
براي ويلپن, در اين موقع, مقاومت ايران يك اشتغال خاطر اول نيست. بعلاوه , سازمان مجاهدين خلق ايران , كه خيلي هم در خاك فرانسه آرام است, بر روي ليست سازمانهاي تروريستي قرار دارد. چه اهميتي دارد كه اين نام نويسي توسط يك تحقيق شوراي اروپا كه بزودي آن را غير مشروع اعلام خواهد كرد, غير منصفانه تلقي شود.
فعلاً , هيچ چيزي در مقابل درخواست دولت ايران عليه اين اعضاي مقاومت در خارج نيست. برعكس همه چيز تشويق ميكند : منافع نفتي توتال, ولي بخصوص ضرورت تقويت ايران در رويكرد مدره اش در حالي كه هرج و مرج تهديد ميكند. جلب رضايت ملاها با يك عمليات ساده پليسي كه با دلايل حقوقي توجيه شده باشد ضرر كمتري است كه وضعيت اضطراري به آن حكم ميكند.
آنچه را كه ويلپن نمي داند, نتايج اين «عمليات» است. اين عمليات دو ماه ديگر واقع ميشود وقتي كه از طريق ساركوزي , قاضي ژان لويي بروگير, د اس ت را نه براي يك كنترل معمولي سازمان مجاهدين بلكه براي يك موج دستگيري خشن كه نتايج فاجعه باري از نظر حقوق... و اسف بار براي يك زنان پناهنده كه دست به خودسوزي زده بود, بهمراه خواهد آورد.
بعد از صحبت خرازي در مورد ضرورت اتحاد دمكراسي ها عليه تروريسم – دفاعيه سورئاليستي از جانب تهران! – نوبت دو ويلپن است كه «پيام روشني حول هشياري جامعه بين المللي , منجمله فرانسه , در مورد عدم غني سازي هسته اي و ضرورت امضاي پروتوكل الحافي آژانس بين المللي اتمي» بدهد.
خرازي ميخواهد كه اطمينان بخش باشد. «همه سايت هاي ما سيف كارد Safe card دارند, مهر امنيت از سوي اژان سازمان ملل تحت هدايت آقاي برادعي ثبت شده است. ايران متعهد ميشود كه آژانس بين المللي انرژي اتمي را براي يافتن هر ساختمان جديد مطلع كند.»
ويلپن يادداشت ميكند, توضيح ميدهد كه كافي نيست آژانس را از ساختمانهاي جديد مطلع كند, لازم است كه بازرسي از همه سايتهاي قديمي و جديد توسط متخصصين آژانس را اجازه دهند.
خرازي : «ايران يك كشور حاكم است».
هسته اي يك سوژه «حساس» براي همه ايرانيها , ملا و غير ملا است. يك سوژه كه بر سرش توافق است. همه جريانات, در هسهت اي نه تنها يك وسيله براي تنوع منشاأ انرژي ميبينند, براي تدارك دوران بعد از نفت, بلكه آن را وسيله قدرتي ميبينند كه اجازه ميدهد كه ايران نقش بيش از بيش در ميان ملتها و بخصوص در منطقه ايفا كند.
براي اكثريت ايرانيان, بحث هسته اي غير نظامي است. ولي حتي اگر بحث نظامي باشد, چرا ايران احساس بي عدالتي نكند وقتي كه ميبيند كشورهاي ديگر- اسرائيل, هند , پاكستان- نه تنها سانترال هاي هسته اي ساده دارند بلكه سلاح هسته اي دارند آنهم در كادر خارج از توافق ان تي پي؟ چرا چنين تبعيضي ؟ در حاليكه ايران در سال 1970 ان تي پي را امضاء كرده است؟ امري كه او را متعهد ميسازد كه بمب نسازد و تلاش نكند آنرا كسب كند؟ چرا چنين عدم تعادل آشكاري در نيروهاي خاورميانه به نفع اسرائيل كه تنها دارنده سلاح هسته اي در منطقه است؟
 البته , هيچكس باور ندارد كه ايران ملاها دنبال تهيه بمب نيستند. همه چيز حاكي از عكس آن است. . از نظر ويلپن ايران نفعي ندارد بازي تحريك آميز كند. بايد از سازمان ملل گذشت, اجازه داد كه بازرسي هاي آژانس صورت بگيرد, همه بهانه هاي دخالت ايالات متحده را گرفت و ذهنيتها را برطرف كرد.
در اين ايران كه رژيم با شعار «مرگ بر اسرائيل» تظاهرات راه ميندازد, وزير فرانسوي روي ضرورت «برسميت شناختن اسرائيل در كادر مرزهاي امن, در قلب يك منطقه آرام , در كنار كشور فلسطين » تأكيد ميكند. او همچنين از حقوق بشر دفاع ميكند. با اعتبار بيشتري نسبت به همكارش. او: « رسماً , بنام دولت فرانسه نسبت به سرنوشت ده يهودي كه در ژوئيه 2000 دستگير شده اند » ابراز تأسف ميكند. »
آنها كه متهم به جاسوسي براي اسرائيل هستند در دادگاه در بسته اي محاكمه و به حكم هاي سنگين محكوم شدند : بين چهار تا 13 سال زندان.
ايرانيها ميدانستند كه فرانسه از اين پرونده دفاع خواهند كرد. آنها يك ژست تدارك ديدند كه به عنوان كادو براي ويلپن اعلام ميكنند.
خرازي : «انهايي كه از ميان هموطنان يهودي مان در زندان شيراز بودند از اين پس ازاد هستند.»
ويلپن : «ما از شما بخاطر اين خبر خوش تشكر ميكنيم.»
در دفتر يادداشتم , تأكيد كرده ام روي دو كلمه - «هموطنان مان»- در مورد يهودي هاي ايراني. پارس گذشته و ايران امروز يك كشور ضد يهودي نيست. بهيچ وجه در تاريخش خبري از سركوب و قتل عام نيست. و هيچ توهيني به قبرهاي يهودي مثل آنچه كه در قبرستانهاي فرانسه اتفاق مي افتد وجود ندارد. اينجا دشمن سامي ها نيستند بلكه اسرائيل است. كشور اسرائيل كه فلسطين را سركوب ميكند. با افراد در خيبان صحبت كنيد در تهران و خواهيد ديد كه هيچ احساس ضد يهودي وجود ندارد. بالعكس احساس ضد عرب هست.!...
زمان آن رسيده كه به بحث عراق بپردازيم. ويلپن تأكيد ميكند روي مسئوليت ايران, قدرت بزرگ منطقه اي , و او را تشويق به مدراسيون ميكند و اينكه پاسخ به تحريكات دونالد رامزفلد كه گفته است ايالات متحده هر گز از طريق شيعه يك رژيم ايراني در عراق را نخواهد پذيرفت , ندهد.
لبخند خرازي. « ايران كه اين روزها نشان داد چقدر رسيده و بالغ است, قصد ندارد دخالت كند.» ميداند كه آمريكايي ها در ناداني شان با سرنگون كردن صدام , به هم مذهبيون شيعه آنها در عراق خدمت كرده اند. او ادامه ميدهد : « در شهرهاي مختلف عراق, مقامات روحاني ميتوانند خودشان را هدايت كنند. ما اميدواريم كه ايالات متحده كه نحوه عملش شرايط سختي را ايجاد كرده است به مشورت دوستان ما گوش فرا دهند : عراق را به سازمان ملل بسپارند.»
ويلپن متوجه شد : ايران , بطور بديهي , برادران شعيه عراقي اش را رها نخواهد كرد , اما چيزي اضافه نخواهد كرد. اظهارات خرازي بسيار مدره است. همانطور كه فرانسه ايران را دعوت ميكند به سمت عقب ن نگاه نمي كند. هيچوقت كلمه «اشغال» توسط خرازي در مورد عراق بكار برده نشد. او صحبت از «شرايط سخت» ايجاد شده از سوي نيروهاي ائتلاف ميكدن. «شرايط سخت»؟ از اين كنتر نميشود راجع به جنگ و شرايط اشغال گفت! ايران پراگماتيك است, «جنگ بوش» را برده است...چرا كه شيعيان سني ها را در بغداد جايگزين خواهند كرد. پس به فكر «بعد» به «نقش محوري» كه سازمان ملل بايد داشته باشد فكر كنيم. سازمان ملل شعار ديپلماسي فرانسه است. و باي ملاها يك وسيله براي كسب زمان.
همين ديدگاه مشترك با دو مخاطب ديگر , رئيس جمهور رفرميست خاتمي و رئيس جمهور سابق رفسنجاني كه غير قابل دور زدن است وجود دارد. دو ملاقاتي كه بدون شاهد برگزار شد.... نهايتاً اين مرحله سوم, كه سخت ترين اعلام شده بود, مثبت از آب در آمد. ايران هدف برنامه ريزي شده يك ماجراجويي جديد آمريكا خودش را حساب شده و عاقل نشان ميدهد و حتي آماده همكاري با استناد به سازمان ملل و آزادي «هموطنان يهودي» زنداني. وقت زيادي در مقابل هرج و مرج خريداري شد. اين خيلي زيادي زيبا بنظر ميرسد؟ بهر حال واقع گرا است : پاريس كه قول ضربه زدن به اپوزيسيون ايران را داده است ميتواند قراردادهاي نفتي در جريان را به نهايت برساند.
در خروج از سالن, ويلپن, برون لو مر و فرانسوا نيكولو فوق العاده, سفير فرانسه در تهران , مدير دفتر سابق پير ژوكس در وزارت كشور و سپس دفاع متوجه حضور من ميشوند. آنها با هم نگاه متعجبي رد و بدل ميكنند.
ويلپن گفت «چطور, تو اينجا بودي! خوب انچه كه پيش آمده, آمده است , اما هيچي نديدي و هيچي نشنيدي.» همين «توصيه » را به دانيل روندو كه در كنار من نشسته بود و تبادلات را دنبال كرد نمي كند. دانيل بايستي از استاتوي شاهد مجاز برخوردار باشد. چند روز بعد , در مقاله اي خلاصه اي از ديدار را مينويسم, فقط قسمت تدارك عمليات ضد مجاهدي را كه علني كردن آن به اعتبار ديپلماسي فرانسه ضربه ميزد نگفتم.
در مورد بقيه همه چيز را وفادارانه گزارش كردم, كه حاكي از وضعيت روابط فرانسه ايران دارد كه هر يك در اين لحظات حساس , نياز به ديگري دارد و حاكس از تئوري ويلپن مبني بر اينكه «تاريخ سكانس به سكانس پيشرفت ميكند.»
سكانس فعلي, نه نفت است و نه تبادلات تجارتي – حتي يك بار در «ديدارهاي رسمي» از آن صحبت نشد – اما مسابقه در مقابل زمان براي «بردن صلح» , محدود كردن اتش سوزي. از اين نظر , قرارداد پر شده است. فرانسه عليرغم خنده هاي بازها براي يك اقدام «خط رابط خود اعلام شده » مأموريتش را ادامه ميدهد.
ويلپن كه براي يك بار روشن است در هواپيهايي كه او را به پاريس باز ميگرداند چنين تفسير ميكند : «مؤثر بودن در جايي كه ميتوان مؤثر بود و جايي كه به ما گوش داده, ميشود.»
يك تلكس. ايالات متحده خواستار برداشته شدن محدوديتها عليه عراق فتح شده ( يا آزاد شده بسته به اين كه كي باشي) شد. بهر حال اين درخواست نعي مشروعيت بخشيدن به دخالت امريكا بعد از واقعه است. يك توافق ضمني بعد از وقوع. حال آنكه توقف يك تحريم تنها توسط ارگاني كه ان را اتخاذ كرده است ميتواند گرفته شود : سازمان ملل. فرانسه قدمي بر ميدارد و نظر به نه برداشتن بلافاصله محدوديت بلكه «معلق» كردن آن ميدهد.
اين تصميم باعث خبر يك بريكنيگ نيوز سي ان ان ميشود. ويلپن خوشحال است كه از نظر رسانه هاي آمريكايي اقدام فرانسه در نظر گرفته شده است و – بالاخره – از موضع مثبت ابراز شده است.
در كاخ سفيد بازها خلع سلاح نمي شوند. يك تلكس از واشنگتن ميگويد «يك ژست ناكافي » است. بلافاصله يك تلفن از وي كالين پاول كه «دمينيك» را از نظر عكس آن مطمئن ميسازد : «اين يك علامت مثبت از سوي فرانسه است. »

پاسخ ويلپن : « شما متحدين سختي براي كمك كردن هستيد.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر