شبه نظاميان شيعه، خطر اصلي و مهمترين ابزار ترور و بنيادگرايي
در اتخاذ مسیر صحیح در مبارزه با بنیادگرایی، یک مسألة مهم دیگر که لازم است روشن گردد، تئوري بيپاية طرفهايي است كه براي مماشات با رژيم، تبليغ ميكنند كه بنيادگرايي سني خطرناك تر از بنيادگرايي شيعه است و مي توان به كمك دومي به جنگ اولي رفت. و بر اين اساس نتيجه ميگيرند كه بايد بنيادگرايي سني را به سود بنيادگرايي شيعه، تضعيف كرد.
اين تئوري سخيف، درخدمت قبح زدايي از سياست نرمش و انفعال در برابر شبهنظاميانِ به اصطلاح شيعة رژيم و چشم بستن بر سيطرة ويرانگر آخوند در كشورهاي منطقه است. اين همان سياست از چاله به چاه افتادن است.
اين بخشي از تئوري همان سياستي است كه برخی سیاستمدراران امریکایی و غربی، جهان را با آن به فاجعة کنونی کشانده اند. در حالي كه:
اولاً، این درست است که شیعه و سنی در بخش محدودي از آموزههای اسلامی، نظرگاههای مختلفی دارند. اما آنچه تحت نام هر یک از این دو مذهب به صورت بنیادگرایی عرضه میشود، در اساس همانند است. به نحوی که هر دو مدافع زنستیزی و تبعیض دینیاند، هر دو برخلاف نص قرآن با توسل به زور، دین و عقیده را تحمیل میکنند. هر دو بر اساس قوانین هزارههای پیشین تحت عنوان شریعت، خشنترین مجازاتهای ضدبشری را به کار میگیرند، و هر دو درپی نوعی خلافت ارتجاعی، یعنی یک استبداد موحش فردیاند. يكي آن را ولايت مطلقة فقيه ناميده است، ديگري به آن خليفه ميگويد. البته سه دهه پيش از اين، خميني بنيانگذار رژيم در سخنراني علني خود به صراحت ميگفت: «خليفه ميخواهيم كه دست ببرد، حد بزند، رجم كند».
ثانیا، به صحنة عراق نگاه كنيد! به آنچه روزانه در حال انحام است نگاه كنيد. شبه نظاميان به اصطلاح شيعة آخوندها، از آن جا كه يك فاشيسم مذهبي خونآشام را پشت سر خود دارند، وحشيانهتر عمل ميكنند، و تهديد بزرگتري براي موجوديت عراقند. با همين شبهنظاميان به اصطلاح شيعه است كه آخوندها چهار كشور عربي را به صحنه ترور و ويرانگري خود تبديل كردهاند.
تأكيد ميكنم كه بنيادگرايي اسلامي، ربطي به حقيقت شيعه و سني ندارد. بنيادگرايي يك نظرية انحرافي در اسلام است و از آنجا كه امروز در ايران حكومت ميكند، شبه نظاميان منتسب به شيعه، صدبار خطرناكتر هستند.
روح اسلام و شيعه و پيشوايان آن، از اين پديدة شوم، بيزار و متنفر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر